بسم الله الرحمن الرحیم
بحث در تفصیل بین سنت و فریضه بود.
که البته همانطور که دوستان اشاره کردند و تذکر دادند جای این بحث همان جایی ست که مرحوم اخوند فرمود باید جایی که حدیث لا تعاد نباشد. باید این را در تحریر محل نزاع مطرح می کردیم. نزاع در جایی ست که مقتضای فتوای ثانی، حالا ثانی فتوای ثانی یا شخص ثانی، مقتضای فتوای ثانی، بطلان اعمال سابق باشد. مفصل بین فریضه و سنت می گوید اگر ان که خلل وارد شده است بر اثر تبعیت فتوی، از سنن باشد، ان اصلا صحیح است. مثل این که مرحوم اخوند فرمود که موارد لا تعاد از محل بحث خارج است، این که بحث می کنیم، در جائی ست که دلیل بر صحت اعمال سابقه نداشته باشیم. مقتضای فتوای ثانی، بطلان ان اعمال سابقه باشد. اما اگر لا تعاد جاری شد، مجتهد دوم می گوید که اعمال صحیح است. دیگر مشکل ندارد. محل ذکرش ان جا بود، حالا عیبی ندارد. دوارن امر است که دیگر از جایش گذشته باشیم و بحث نکنیم یا نه. حالا بحث بکنیم و بگوییم که ان جا شما بگذارید. دومی بهتر است که بحث بکنیم. چون بعضی از اعاظم عصر این تفصیل را قبول کردند. تفصیل بین سنت و فریضه.
اصل داستانش در صحیحه زراره است در حدیث معروف به لا تعاد الصلاه الا من خمسه. ان پنج تا را استثناء می کند. بعد از استثناء ان پنج مورد، فرموده است: القراءه سنه و التشهد سنه و السنه لا تنقض الفریضه. می خواهد بفرماید که ان پنج تا، طهور و رکوع و سجود و قبله و وقت، ان ها فریضه هستند. ان ها در قران هستند. ما فرض الله هستند. اگر انها را ترک کنی، خلل به انها بزنی، نماز باطل است. تعاد الصلاه. اما اگر ان ها را بیاری و چیزهای دیگر را ترک کنی، نمازت صحیح است. چرا. چون انهایی را که ترک کردی، سنت است. سن النبی هست. و السنه لا تنقض الفریضه. سنت نمی تواند فریضه را بر هم بزند. یک کسی نماز خواند الله اکبر. نماز را بست، یادش رفت. قدر متیقن. یادش رفت که حمد بخواند، سوره بخواند. فورا رفت رکوع. یادش رفت ذکر رکوع بگوید. بلند شد. فورا رفت سجده. ذکر سجده را هم نگفت. همین طور سجدتین را انجام داد. تشهد و سلام را هم فراموش کرد. بعد از ان سجده اخری هم بلند شد. السنه لا تنقض الفریضه. همه ان هایی را که ترک کرده، سنت است. ان ها در قرآن نیست. قرائت، ذکر، تشهد، سلام. این ها همه سنن صلاه هستند. السنه لا تنقض الفریضه. این است که ذیل این صحیحه زراره می گوید که القراءه سنه التشهد سنه و السنه لا تنقض الفریضه که قدر متیقن این حدیث، نماز است چون در نماز وارد شده است.
س: خب لا تعاد هست.
ج: همان لا تعاد را بیان می کند. دارد تعلیل می کند. چرا می گویم اعاده نکن الا از این پنج تا. وجه این که چرا اعاده لازم نیست الا از ان پنج تا، وجهش این است چون ان پنج تا فریضه است. فریضه اعاده دارد. بقیه فریضه نیستند. سنت اند. اگر این ها را اوردی، انها را نیاوردی، چون السنه لا تنقض الفریضه، فلا تعاد. این به منزله تعلیل است. بیان است. چرا لا تعاد الصلاه الا من خمسه. چون ان غیر از پنج تا…پنج تا فقط فریضه هستند. غیر از این پنج تا، این ها سنت هستند.
این قدر متیقنش نماز است و علماء در بحث نماز هم به این قاعده عمل کردند. جای بحث نداریم.
منتهی یک اختلاف است. اختلاف است که لا تعاد ایا مختص به ناسی است. السنه لا تنقض الفریضه، مختص به ناسی است. کما هو المشهور. مشهور می گویند ناسی. خب اگر گفتیم که مختص به ناسی هست، از محل بحث ما خارج است. چون محل بحث ما ناسی نیست. محل بحث ما جاهل است. به فتوای او عمل کرده است. جاهل بوده است. این بحث منوط به این است که ما بگوییم لا تعاد الصلاه، اطلاق دارد. هم ناسی را می گیرد و هم جاهل را که ظاهرش هم همین است. حالا قدر متیقنش جاهل قاصر است. مقصر بعید است که مقصر را بگویند لا تعاد. اطلاق ندارد. همان قاصر هم برای ما کافی ست.
اگر لاتعاد الصلاه جاهل قاصر را گرفت، مقلد جاهل قاصر است. مجتهد که به خطا رفته است، جاهل قاصر است. لا تعاد الصلاه، نمازش را درست می کند.
این مقدار بر فرض اطلاق قدر متیقن حدیث لا تعاد است. خب این قدر متیقن است.
انما الکلام در این است که ایا این تعلیلی که در این ذیل اورده است، ایا در غیر صلاه هم جاری است یا مختص به صلاه است. اگر گفتیم مختص به صلاه است که باز مشهور همین طور فهمیدند. گفتند که صدر که لاتعاد الصلاه هست، ذیل هم السنه لاتنقض الفریضه یعنی السنه فی الصلاه لاتنقض الفریضه الصلاه. نتیجه اگر گفتیم جاهل را می گیرد، این فقط به درد نماز می خورد. همان که مرحوم اخوند گفت لاتعاد تصحیح میکند.
در مقابل بعضی ها فرمودند که نه. ذیل حدیث لا تعاد، مختص به نماز نیست. ذیل حدیث لاتعاد، یک قاعده عامه است و حضرت می خواهد نماز را در ان قاعده عامه ادراج بکند. لاتعاد الصلاه الا من خمس. خمس را شمرد که فرائض است. بعد یک دو تا سنت را هم فرمود. القرائه سنه التشهد سنه. بعد قاعده را تطبیق کرد. السنه لا تنقض الفریضه. این، تطبیق قاعده عامه است بر مورد. لاتختص به صلاه. در همه ی جاها. عقود، ایقاعات، عبادات، معاملات، معاملات بالمعنی الاعم، همه را شامل می شود. السنه لاتنقض الفریضه.
کسی در غسل ترتیب را بلد نبود. گفته بودند زیر دوش برو به نیت غسل. همه را با هم می شسته است. بعد از مدتی مساله را یاد گرفت. تقصیری نداشت. مثل بقیه از باباش یاد گرفته بود. بعد مدتی معلوم شد که سر و گردن اول باید باشد. نه. مجتهد می گوید که یمین باید اول باشد. خب. این الان ترک کرده است ترتیب را. ترتیب سنت است. چون ان که در ایه شریفه امده است در جنب و لا جنبا حتی …اصل غسل فریضه است. فرض الله فی کتابه. خصوصیاتش را پیامبر بیان کرده ست. این که این اقا ترک کرده است، این ها سنت است. السنه لاتنقض الفریضه.
یا مثلا مجتهدش می گفت که ارتماس در اب، مبطل روزه نیست. این ارتماس کرده است. بعد مجتهد روایت پیدا کرد، دلیل پیدا کرد که ارتماس در شهر رمضان مبطل صوم است. خب این مبطلیتش به روایت است. در قران نیست. قران، فریضه اش همان سه تا ست. اکل و شرب و مجامعه. کلوا و اشربوا حتی یتبین و یکی هم ایه شریفه دارد الرفث این ها فریضه صوم است. این اقا ترک کرده است، عمل نکرده است ان ارتماس را که سنت است. السنه لا تنقض الفریضه. مجتهد می گوید که ان روزه هایی که گرفتی، رفتی وسط روز شنا کردی و شیرجه زدی، همه ان ها صحیح است. السنه لاتنقض الفریضه.
یا مثلا عقد فارسی را مجتهد اجازه داد. عیبی ندارد. عقد فارسی و عربی یکی هست. بعد یک روایتی پیدا کرد که از ان روایت، بعضی ها هم همین جور، و بکلماتک احللتها. در ان روایت هست که حضرت فرمود و بکلماتک احللتها، پیامبر اکرم فرموده است. کلماتک عربی ست. فیشترط فی النکاح عربیه. خب این اقا فارسی خوانده است. این سنت است عربی بودن. السنه لا تنقض الفریضه.
س: فریضه چیست.
ج: اصل عقد است. عقد نکاح. اما عربیت، سنت است.
س: فریضه یعنی واجبات قرآنی. عقد که واجب نیست.
ج: فانکحوا ما طاب لکم. ایه قران است.
س:
ج: اصلا صحبت واجب نیست. صحبت این است که السنه لاتنقض الفریضه، هر جایی که، هر عملی، واجب، مستحب، مکروه، صحیح، باطل، هر عملی که شما انجام دادی و او واجد ما فرض الله باشد و فاقد ما سن النبی باشد و اعمالی که قابلیت صحت و فساد را داشته باشند، هر عملی که قابلیت صحت و فساد را داشته باشد، اگر شما فریضه اش را بیاوری و سنتش را نیاوری از روی جهل قصوری، می گوییم که ان عمل صحیح است. السنه لا تنقض الفریضه. واجب صحبت نیست. عقود. ایقاعات.
شما تذکیه کردی با چاقوی استیل. مجتهد می گفت که فرق نمی کند. استیل هم بود، عیبی ندارد. شما هم مستندا .. یا خودش به اطلاقات تمسک کرد. گفت الا ما ذکیتم. ذکیتم فریضه است. تذکیه بکن. این تذکیه هست. بعد یک روایتی پیدا کرد که تذکیه باید بالحدید باشد. خب تذکیه بالحدید سنت است. السنه لاتنقض الفریضه. همین گوسفندی که الان جلویش هست و کشته است با استیل، می گوییم بفرما میل بکن عیبی ندارد. ولی بعدی را هم اگر از این به بعد با استیل ذبح کنی، نمی شود خورد. السنه لاتنقض الفریضه.
کل مرکب من الفریضه و السنه و قابل للصحه و الفساد، عقبه و تبعه داشته باشد، اگر عن جهل شما سنتش را ترک کردی و فریضه اش را انجام دادی، السنه لاتنقض الفریضه، ان عمل محکوم به صحت است.
فریضه یعنی ما فرض الله فی کتابه. تذکیه فرض الله است. عقد نکاح، فرض الله است. غسل فرض الله است. سنت هم یعنی ان که در کتاب نیامده است. ما سنه النبی.
س: در روایات به دو رکعت اول فریضه گفته شده است.
ج: عرض می کنم.
ادعاء این است السنه لا تنقض الفریضه این مثل ان لاتنقض الیقین بالشک است که در صحیحه زراره امده است. چه طور ان جا می گفتید که فانه علی یقین من وضوئه و لاتنقض الیقین بالشک. لا تنقض قاعده عامه است، اختصاص به طهارات ندارد. تطبیق کبری ست. این السنه لاتنقض الفریضه هم تطبیق کبری ست. هر کجا عملی مرکب شد من السنه و الفریضه، فریضه را اوردی، سنت را عن جهل ترک کردی، محکوم به صحت است. ادعاء، این است.
شاهد بر این ادعاء، یکی مرحوم اقای خوئی در بحث حج این روایت را اورده است. ان جا هست که کسی ترک کرده است رمی را، حدیث فرمود که حجش صحیح است. ان الرمی سنه.
این ها موید است که این، قاعده کلی ست و ان جا هم حضرت تطبیق کرده است. بر رمی هم تطبیق کرده است.
شاید اول کسی که متنبه شده است که این السنه لاتنقض الفریضه، قاعده عامه باشد، مختص به نماز نباشد، ان که ما تتبع کردیم، اول من تنبه مرحوم اقای خوئی است در جلد 5کتاب الحج. ان جا گفته است که این قاعده عامه است ولی عمل نکرده است. ان جا متنبه شده است ولی عمل نکرده است در فقهش. در فقهش قائل به عدم اجزاء شده است.
این یک منبه.
منبه دیگر ان هایی که در بحث فقه هستند یادشان باشد، در ان صحیحه دیگر زراره بود که اگر ترک کرد در وضوء مما سمی الله، باید وضوء را اعاده کند. ان جا هم در صحیحه زراره ما هم عرض کردیم که این هم دلالت دارد بر ان قاعده کلی که تطبیق کرده این قاعده کلی را بر وضوء، بعد هم بر غسل که سمی الله اگر باشد، باید اعاده کند اما سمی النبی باشد، اعاده اش لازم نیست.
س: در وضوء همین قاعده را اسم برده است.
ج: نه. قاعده به این صورت نبود.
س: گفته یا زراره روایت صحیحه است. قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع الرَّجُلُ يُقَلِّمُ أَظْفَارَهُ وَ يَجُزُّ شَارِبَهُ وَ يَأْخُذُ مِنْ شَعْرِ لِحْيَتِهِ وَ رَأْسِهِ هَلْ يَنْقُضُ ذَلِكَ وُضُوءَهُ فَقَالَ يَا زُرَارَةُ كُلُّ هَذَا سُنَّةٌ وَ الْوُضُوءُ فَرِيضَةٌ وَ لَيْسَ شَيْءٌ مِنَ السُّنَّةِ يَنْقُضُ الْفَرِيضَةَ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَيَزِيدُهُ تَطْهِيرا.ً.
ج: اون ینقض است. نواقض است نه این ینقض که ما داریم بحث می کنیم. ما ینقض یبطل را داریم بحث می کنیم.
باز این روایت را خواندیم در موردی که اگر آب هست برای حائض و میت، ان غسل بکند یا ان را غسل بدهیم، ان جا هم حضرت فرمود که حائض غسل بکند چون غسل حیض فریضه است.
یک روایت دیگر هم راجع به جنب بود و میت بود و کسی که محدث به اصغر باشد. ان جا هم حضرت فرمود اب را صرف بکند برای رفع جنابت لان غسل جنابه فریضه. میت را تیمم بدهند. ان جا هم می گفتیم که وضوء هم یک فریضه است. گفتیم که در تزاحم فریضتین، غسل مقدم است. اکبر است غسل.
و شاید هنوز هم شما بتوانید پیدا بکنید یک مواردی در روایات که شاهد همین باشد. السنه لاتنقض الفریضه. ذیل حدیث لا تعاد، یک قاعده عامه ای باشد برای همه جا. ان وقت این ها را حل کرد. باب صوم، صلاه، نکاح، مجتهد می گفته که یک بار کافی ست از بول، می گفته عصر لازم نیست. برگشت حالا می گوید دوبار. می گوییم غسل ما صحیح است. السنه لاتنقض الفریضه.
این فرمایشی ست که بعضی از اهل عصر این فرمایش را فرموده اند و برش اثر هم بار کردند. طبقش فتوا دادند که خب خیلی جاها، کار را حل کرده است.
لکن به ذهن می زند که نمی شود.
حرف فنی ست. مطابق قواعد است. شاهد دارد.
ولی نمی شود قبولش کرد. السنه لاتنقض الفریضه این اطلاقش قابل التزام نیست. حتی در خود نماز هم قابل التزام نیست.
در اون روایت هست که حضرت فرمود که ما فرض الله در نماز دو رکعت بود. بقیه اش، سن النبی ست. فرض الله دارد ان جا. ممکن است که شما اشکال بکنید که این فرض الله ان جا فرموده با این که در قران نیست. نماز دو رکعت است، در قرآن نیست. ولی باز هم، فرموده است فرض الله. پس معلوم می شود که این فرض الله نه این که یعنی در قران فرموده. ما هم اصلا نمیدانیم یعنی چی فرض الله. باید خودش بگوید.
اگر فرض الله را مجمل بکنیم، بگوییم که باید خودش بگوید، دیگر قابل استدلال نیست.
یک راه از کار انداختن این مطلق، این است که بگوییم این فرض الله روشن نیست. فرض الله. ندارد فی کتابه. شما روی هر چه دست بگذاری شاید فرض الله باشد. نگفته فی کتابه.
همان 5تا هم خیلی صاف نیست که در کتاب هست فرض الله هست یا نه. حالا قبله اش فرض الله است. فولوا وجهکم. رکوعش را مثلا فارکعوا مع الراکعین باید درستش بکنیم. سجود هم در ایه سجده هم می شود پیدا کرد. در طهور هم این هم اصلش اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا طهارت است. و ان کنتم جنبا فاطهروا. این هم طهارت است. باید این ها را این طور درست بکنیم. یک خورده این ها …وقت هم که اقم الصلاه لدلوک الشمس.
س: قرائت هم داریم. فاقرؤا ما تیسر من القران.
ج: اون که مال نماز نیست.
س: واجب است. امر کرده است. قدر متیقنش برای نماز است.
ج: نه. ایه اتفاقا چون می گوید ما تیسر، امر استحبابی ست. می گوید هر چه می توانید قران بخوان. ان امر استحبابی را دارد بیان می کند.
البته راجع به دو رکعت را در قران نفرموده، می شود ان را درستش کرد. ان را هم مثل همین ها درستش بکنیم. که در قران امده است. ان قران الفجر کان مشهودا، قران الفجر همان دو رکعت نماز صبح است. دو رکعت ظهر و عصر و عشاء را هم، لا جناح ان تقصروا. دو رکعت نماز بخوانید، ان دو رکعت نماز قصر در قران امده است. ان را هم مثلا این طور درستش بکنیم. دو رکعت نماز صبح. حالا دیگر بله. خصوصا اگر این طور بگوییم که خب اقیموا الصلاه این همه در قران امده، قدر متیقنش دو رکعت هست. خصوصا که در روایت هم امده است که گفته است فرض الله، دو رکعت بوده است. خدا فرض دو رکعت را، بعد در قرآنش نگفته باشد، این هم بعید است. می شود ان را هم درستش کرد. این همه اقیموا الصلاه گفته، دو رکعت مرادش نباشد. نمی شود.
این ها یک راهش این ست که ما بگوییم ما فرض الله روشن نیست. نفرموده است ما فرض الله فی کتابه. منبهش هم این است که فارکعوا مع الراکعین این ها معلوم نیست… باید با این ها درستش کنیم. یک خورده ای زور می طلبد.
س: تمام از ایه استفاده می شود. چون تمام متعلق قصر بکن است.
ج: می گوید دو رکعت بخوانید. چهار رکعت در قران نیامده است. فقط در مسافرش امده است که دو رکعت… چهار رکعت به ضم سنت النبی چهار رکعت است. ولی وقتی که سفر رفتی، همان دو رکعت فریضه من را بخوان. ان، عیبی ندارد.
یک راهش این است. راه جواب از این، این است که ما فرض الله روشن نیست که یعنی چه. شاید ما فرض الله یعنی ان که خدا واجب کرده است. ان وقت همه جا شبهه مصداقیه است. نمی دانیم که خدا واجب کرده است یا پیامبر سن. فرض الله نگوییم فرض الله فی کتابه. این اول کلام است. کی گفته است فرض الله یعنی فرض الله فی کتابه.
و لکن این قابل جواب است به همین بیانی که عرض کردیم.
مهمش این است که این اطلاقش قابل التزام نیست. کسی نماز ظهر را دو رکعت بخواند، یادش بیاید. نمی شود گفت نمازش صحیح است. السنه لاتنقض الفریضه. نماز مغرب را دو رکعت بخواند، یادش برود یک رکعت. نمی شود گفت نمازش صحیح است. قابل التزام نیست در خود نماز تا چه برسد به غیر نماز.
السنه لاتنقض الفریضه مشکل ما این است که …گفتند البته بعضی از فقهاء قدیم، به ذهنشان امده است که نماز چهار رکعتی را بگویند درست است، پیدا کردند رفقاء، ولی انصفاش این است که این ها قابل التزام نیست. همین که گفتم یک نماز چهار رکعتی، گفت الله اکبر. الله اکبر چون شروع نماز باشد. اگر اون را هم گفتی سنت است، الله اکبر هم سنت است. ان هم هیچی. الله اکبر نگفته است. حمد نخوانده است. سوره نخوانده. رکوع رفته و ذکر رکوع نگفته است. سجده هم دوتاش سنت است. یکی.. فاسجدوا اصل سجده را می گوید فریضه است. یک سجده انجام داد. دو رکعت این طوری. دو تا رکوع دو تا سجده. بدون هیچ قرائت، بدون هیچ ذکر. بدون تشهد. بدون سلام. بعد بگوییم که این نمازش صحیح است. السنه لاتنقض الفریضه.
س: باید صدق عرفی نماز بکند.
ج: نماز است. الصلاه ثلاثه اثلاث. ثلث طهور ثلث رکوع ثلث سجود. تمام.
این ها گفتنی نیست. در ذهن ما هست که السنه لاتنقض الفریضه، اطلاقش در خود نماز قابل التزام نیست تا چه برسد به جاهای دیگر.
این است که این وجه هم وجه ناتمامی ست. یک وجه دیگر باقی مانده است ان شاء الله ان وجه را شنبه بیان می کنیم.