فقه ـ جلسه ۰۳۷ ـ ۱۴۰۱/۰۸/۱۶

خارج فقه                 جلسه 37                          16/8/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمان الرحیم.

بحث در مورد مساله سوم تمام شد. فقط اخرش مانده بود: «و لا یشترط فیه الحلیه و الطهاره و هی نوع تعظیم و توقیر للصلاة، و فیها اشاره الی الانقطاع …..» که مرحوم سید جهت توقیر صلات را در اینجا اشراب کرده و غافل نبوده است.

کلمه ای که باقی مانده بود در مورد حلیت بود. عرض کردیم که این که خطاب استتروا بشیئ شامل بشود شیئ مغصوب را، ما در این اطلاق گیر داشتیم. اساسا اطلاق خطاب نسبت به جایی که مقدمه ان حرام است، ما میگوییم عرفیت ندارد. دیوار غصبی مشکلی ندارد. دیوار غصبی است و جلوی ان نماز بخوانید ستر و تستر محقق است. اشکال ما در جایی است که مقدمه را خودتان میخواهید ایجاد کنید. این که بعضی از فقها فرموده اند باید شیئ متستربه حلال باشد و غصبی نباشد، فنیا حرف نادرستی است چون تستر جزء نماز نیست و توصلی است. بر فرض که نصب این چوب در انجا حرام است، تستر که مستحب است ربطی به ان ندارد. هم نماز مشکلی ندارد و هم تستر مشکلی ندارد. فنیا حرفشان ناتمام است ولی عرفیا در مورادی که خودش را میخواهد ان تستر را ایجاد بکند، میخواهد استتروا بشیئ را عمل کند، ما در اطلاقش عرفیا اشکال داریم. این که بعضی از فقها فرمودند باید اون متستربه حلال باشد، به خاطر این شبهه اطلاق است که ما هم این شبهه را داریم. مردم نمیفهمند، میگوید برو زیارت امام رضا علیه السلام، اطلاق دارد و لو با اسب غصبی؟ اطلاق ندارد. استتروا بشیئ و لو این که این شیئ غصبی باشد، اینجا هم من میگویم مستحب است! نه، ما میگوییم در عدم اشتراط حلیت در جایی که شخص میخواهد تستر را ایجاد بکند، در استحباب تستر حینئذ اشکال.

سوال:؟؟؟

جواب: شارع مقدس این را مطلوب میداند و برای تستر با غصبی تحقق پیدا کند بعید است.

چند مساله دیگر وجود دارد و مرحوم خویی هیچ بحث نکرده است. مدارکش تقریبا واضح است ولی بعضی نکات هم دارد. مرحوم سید فرموده است: «یستحب صلاة فی المساجد،» این از ضروریات دین است. این همه روایات داریم. احکام مساجد را در وسائل الشیعه نگاه کنید، هر قدمی که انسان به سمت مسجد برمیدارد چقدر ثواب دارد، مقداری که در مسجد باقی است چقدر ثواب دارد. وقتی که برمیگردد چه قدر ثواب دارد، هم رفت و هم بقاء و هم برگشت چقدر ثواب دارد؟ این از ضروریات دین است. یستحب صلات فی المساجد من ضروریات الدین و روایات متواتره داریم در این باب، روایاتی که ترغیب کرده ما در مساجد نماز بخوانیم. مرحوم صاحب وسائل در چند باب این روایات را اورده است. هم برای مشی الی المسجد ثواب نقل شده، هم برای بودن در مسجد و هم بعد از عود عن المسجد. خب این بحث ندارد.

و افضلها مسجد الحرام، افضل مساجد، مسجد الحرام است، این هم جای بحث ندارد. مسجد الحرام، این هم روایات متواتره دارد. که افضل مساجد مسجد الحرام است فالصلاة فیه تعدل الف الف، هزار هزار نماز، هزار تا هزار تا نماز میشود یک میلیون. روایاتی که در مورد نماز مسجد الحرام است روایت باب 52 بعضی روایات دارد که صد هزار، در کثیری از روایات صد هزار نقل شده است. «فِي ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَعْبَدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ الْبَاقِرُ ع صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَفْضَلُ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ صَلَاةٍ فِي غَيْرِهِ مِنَ الْمَسَاجِدِ.» خود همین ها ترغیب و افضیلت مسجد را میرسیاند اگر این قدر ثواب دارد به خاطر این است که مکان فضیلت دارد. چند روایت داریم که صد هزار است. اما الف الف از کجا امده است: روایت سوم همین باب 52 مرسله صدوق که به پیامبر اکرم اسناد داده است: از مرسلاتی که پیش او قطعی بوده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّلَاةُ فِي مَسْجِدِي كَأَلْفِ صَلَاةٍ فِي غَيْرِهِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَإِنَّ الصَّلَاةَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدِي.» در مسجد من نماز مثل هزار نماز است در غیر ان. مسجد پیامبر الف صلات شد. این الفِ از همان اندازه باز الف بشود میشود الف الف صلات. اون هزار برابر نمازی است که در مسجد من میخوانی. اونی که در مسجد شما میخوانیم هزار برابر غیرش است پس این مشود الف الف. ما همین روایت را برای الف الف پیدا کردیم و گر نه روایات عدیده همان صد هزار را، شاید مرحوم سید که اخبار من بلغی است، اخبار من بلغ همین جور است. اون که اکثر است میگوید. بلغ بر ما ثواب الف الف فمن عمله رجاء ذلک ثواب کان له اجر ذلک، الف الف هم. خب این روایت الف الف که مرحوم سید اورده است. منافاتی هم ندارد با اون روایایت که صد هزار، نماز صد هزار، نماز هزار هزار هزار ثواب دارد. به لحاظ مراتب اشخاص فرق میکنند. به لحاظ مراتب و اشخاص فرق میکنند، مثلا حد اقلش همان صد هزار است. اگر با توجه بیشتری باشد با خضوع بیشتری باشد تا هزار هزار هم بالا میرود. ما جمع میکنیم و معنای جمع همین است. فی حد نفسه درست میگویید اون میگوید صد هزار و دیگر میگوید هزار هزار، میگوییم جمعش به لحاظ اختلاف مراتب به لحاظ اشخاص است. باب 57 حدیث شش: «وَ عَنْهُ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏ قَالَ سَأَلَهُ ابْنُ أَبِي يَعْفُورٍ كَمْ أُصَلِّي فَقَالَ صَلِّ ثَمَانَ رَكَعَاتٍ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ الصَّلَاةُ فِي مَسْجِدِي كَأَلْفٍ فِي غَيْرِهِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَإِنَّ الصَّلَاةَ فِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدِي.» مرجع ضمیر عنه به حماد بر میگردد. سندش تمام است و درست است. در تعلیقه وسائل الشیعه هم این روایت را نقل کرده است. قولویه باسناده عن مشایخه «حَدَّثَنِي جَمَاعَةُ مَشَايِخِي عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَلِيٍّ عَنِ الْحَسَنِ [الْحُسَيْنِ‏] بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ وَ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ جَمِيعاً عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ أَكْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ‏ص فَإِنَّهُ [فإنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص‏] قَالَ صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِي هَذَا كَأَلْفِ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدٍ غَيْرِهِ إِلَّا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَإِنَّ صَلَاةً فِي مَسْجِدِ الْحَرَامِ تَعْدِلُ أَلْفَ صَلَاةٍ فِي مَسْجِدِي.» این درست است و سند هم تمام است. این که مرحوم سید فرموده الف الف حجت بر ان تمام است.

در ادامه مرحوم سید فرموده است« ثمَّ مسجد النبي ص،» الان خواندیم همین روایت گفت مسجد النبی هزار، هیچ مسجدی افضل نیست مگر مسجد الحرام، پس اول مسجد الحرام بعد مسجد النبی، و الصلاة فيه تعدل عشرة آلاف ده هزار گفت. این روایتی که ما خواندیم هزار بود، حالا میگوید ده هزار. روایت ده هزار هم داریم: همان باب 52 حدیث 5 روایت «موثقه مسعده ابن صدقه عن الصادق جعفر بن محمد عن ابائه قال رسول الله صلاة فی مسجدی هذا تعدل عند الله عشرة الاف صلاة فی غیره من المساجد الا المسجد الحرام،» اونجا صد هزار است این جا ده هزار است. ما چند تا روایت هم داریم که الان یکی را خواندم صلات مسجد النبی را میگوید هزار تا این روایت میگوید ده هزار. سید ده هزار را اورده. همین درست است. یعنی حداقل هزار و تا ده هزار جا دارد که به شما اجر بدهد.

نماز در مسجد من ده هزار ثواب دارد.

و مسجد الکوفه، بعد از مسجد النبی مسجد الکوفه و مسجد الاقصی است. مسجد کوفه و فیه تعدل الف صلات، یعین مثلا اگر خواستی نماز را در خانه بخوانی و بری مسجد کوفه هزار برابر ثواب دارد.

سوال:؟؟؟؟

جواب: کثرتها فرق میکند. زیاد زیاد تر.

حالا مسجد کوفه کدام روایت است؟ باب 44 حدیث 3. اینها را مرحوم خویی بحث نکرده و مرحوم حکیم بحث نکرده است. خیلی زحمت کشیدیم همه روایات باب احکام مساجد را بررسی کردیم تا این روایات را پیدا کردیم. ما این دستگاههایی که شما دارید بلد نیستیم مثل شما تند پیدا کنیم. یک مشکله ای است. باب 44 «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ وَ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْخَرَّازِ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَ إِنَّ الصَّلَاةَ الْمَكْتُوبَةَ فِيهِ لَتَعْدِلُ بِأَلْفِ صَلَاةٍ. و ان النافله فیه تعدل خمسة مائه صلاة،» این تفصیل بین مکتوبه و نافله داده است. فرق دارد. نافله پانصد است و مکتوبه هم.

خب، «و مسجد الكوفة و فيه تعدل ألف صلاة و المسجد الأقصى» باب 64 حدیث2 . چند سند دارد لا اقل سند نوفلی معتبر است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَسَّانَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ النَّوْفَلِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيٍّ ع قَالَ: صَلَاةٌ فِي بَيْتِ الْمَقْدِسِ تَعْدِل‏ أَلْفَ صَلَاةٍ وَ صَلَاةٌ فِي الْمَسْجِدِ الْأَعْظَمِ، مسجد اعظم همان مسجد جامع است، مِائَةُ صَلَاةٍ وَ صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِ الْقَبِيلَةِ، مسجد محله، مثلا مسجد خراسانیها، مسجد ترکها، خَمْسٌ وَ عِشْرُونَ صَلَاةً وَ صَلَاةٌ فِي مَسْجِدِ السُّوقِ اثْنَتَا عَشْرَةَ صَلَاةً وَ صَلَاةُ الرَّجُلِ فِي بَيْتِهِ وَحْدَهُ صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ.» این ها خودش ترغیب به نماز در مسجد است. اون که در خانه نماز میخواند نمازش یکی بیشتر نیست.

سید میفرماید: «و فيه تعدل ألف صلاة أيضا ثمَّ مسجد الجامع و فيه تعدل مائة و مسجد القبيلة و فيه تعدل خمسا و عشرين و مسجد السوق و فيه تعدل اثنى عشر.» باز محله از بازار جلوتر است. نماز در بازار هم نمازش بازاری است. خیلی چیزی ندارد. در همین روایت که ذکر شد هم داشت.

فرع بعدی: «و یستحب ان یجعل فی بیته مسجدا،» خوبه که ادم در خانه اش یک مسجدی یعنی یک مصلایی درست کند، احکام مسجد را ندارد بعد به ورثه ارث میرسد. مسجد لغوی. باب 69 حدیث 2 این جور دارد: چند روایت است. اصلا یک بابی است: باب 69 باب استحباب صلاة النوافل فی المنزل و اتخاذ بیت فی الدار للصلاة. چند روایت است. یک روایت که بخوانیم: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ أَبَانٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اتَّخِذْ مَسْجِداً فِي بَيْتِكَ.» مستحب است یک جایی داشته باشد خلوت کند. هر جا شد نماز نخواند که اشتغال فکرش به اطراف باشد. یک جای مخصوصی برای نماز باشد که همان جا، این ها موثر است در توجه انسان، این که جای خاصی نماز میخواند این خودش احترام و توقیر صلات است و موثر در حضور قلب انسان و در عبادت کامله انسان.

مسجد را معنا کرده است. ای مکانا معدا لصلاة فیه و ان کان لا یجری علیه احکام المسجد، معلوم است که اگر بنا باشد احکام مسجد باشد هر کدامش یک قسمتش به ارث نمیرسد و مشکل میشود.

اما مساله اخیره:« و الافضل للنسا الصلاة فی بیوتهن،» همه این ها که گفتیم این مقدار ثواب دارد ترغیب کردیم برویم برای مساجد اینها برای مردان است نه زنان. مسجد المراه بیتها، خب این محل اتفاق است کسی گیری ندارد. روایت صحیحه هم داریم. باب 30 چند روایت است یکی روایت صحیحه است روایت اولی صحیحه است که

سوال:؟؟؟؟

جواب: مسجد الحرام که استثنا است. الان در مودرش صحبت میکنم.

صحیحه شیخ صدوق است. سند شیخ صدوق به هشام تمام است. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَلَاةُ الْمَرْأَةِ فِي مِخْدَعِهَا أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِهَا فِي بَيْتِهَا وَ صَلَاتُهَا فِي بَيْتِهَا أَفْضَلُ مِنْ صَلَاتِهَا فِي الدَّارِ.» در پستو نماز بخواند مخدعه میگویند، خدعه از استتار است. چون پستو چیزهایی را استتار میکنند مخدعه میگویند. در مخدعه نماز بخواند بهتر است از این که در بیتش و جایی که بیتوته میکنند، کنایه از این است که هر جا استتار بیشتری دارد افضل است. حالا اگر مخدعه نداشت و یا اثاث زیاد ریخته، میگوید صلات در بیتها بهتر است از صلات در صحن حیات. در بیت که محدود و چهار دیواری هست نماز افضل است. بعد مرحوم صدوق میگوید. «و قال الصادق خیر المساجد نسائکم البیوت،» این را شیخ طوسی هم بسندش، گیر دارد ولی خب « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ زِيَادِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ يُونُسَ بْنِ ظَبْيَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع خَيْرُ مَسَاجِدِ نِسَائِكُمُ الْبُيُوتُ.»

از مکارم الاخلاق هم امده: «الْحَسَنُ بْنُ الْفَضْلِ الطَّبْرِسِيُّ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص صَلَاةُ الْمَرْأَةِ وَحْدَهَا فِي بَيْتِهَا كَفَضْلِ صَلَاتِهَا فِي الْجَمْعِ خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً.»

گفتیم این محل اتفاق است که در نسا تستر مطلوب است هر چه تسترش بیشتر باشد فضیلت بیشتر است. روایات صحیحه داریم اجماع فریقین است و جای بحث ندارد منتها این که ما چگونه برخورد کنیم با این قضیه مهم است.

ببیینید حالا  ما این گونه به اصطلاح قانعشان میکنیم. نماز برای چه چیزی میخواهید بخوانید؟ برای قربه الی الله. خب حالا اگر صاحب مساله میگوید همان ثواب مسجد را در خانه به شما میدهیم باید خوشحال باشی. این اصلا به نفع زنها است. زحمت به مسجد رفتن را ندارند ولی اجر انها را دارند، این که نقص زنها نیست. ارفاق برای زنها است که میخواهی از خانه بیرون بشوی بری مسجد در ملا عام ظهور پیدا کنی، نه، تو تستر داشته باش و در خانه نماز بخوان، هر مسجدی که میخواستی بروی همان ثواب را به شما میدهیم. اگر مسجد محل است، اگر مسجد بازار است، اگر مسجد کوفه است، و هکذا و هکذا… محرومش نکرده است. از عبادت و تقرب محرومش نکرده است. یک ارفاقی، مثلا مسجد رفتن موضوعیت ندارد. بله، یک وقت میخواهد برود رفقایش را ببینید، صحبت کند، میتواند انها را دعوت کند به خانه بیایند. اما برای عبادت میرود، واقعا هم، صحبت پیچاندن نیست، حقیقت است، صاف است، برای چه میخواهی بروی مسجد؟ برای ثواب و فضلیلت بیشتر؟ صاحب مساله گفته همان را به تو میدهم. هر نمازی در همان مسجد با هر کیفیتی برگزار میشود،

بله؛ شریعت نظرش نسبت به زنها همین است و قرن فی بیوتکن مختص به زنان پیامبر نیست. اساسا در شریعت نسبت به زن اونی که مطلوب است تستر است. هر چه بشتر بهتر. خیر النسا شما کسی است که نه او را نامحرم را دیده باشد و نه نامحرم اورا. این دید شریعت نسبت به زنها است. نمیگوییم که دید لزومی است تا کسی اشکال کند نمیشود. مطلوب این است حالا اگر خود زن میگوید من میخواهم بروم در جامعه و همراه جامعه خدمت به جامعه و کمک به جامعه کنم شریعت حرام نکرده است. ما که صحبت میکنیم از مطلوبیت است نه الزام. گاهی اوقات یک جهات دیگری ضمیمه میشود که ما رفع ید کنیم یه جوری نشه که اجازه ندهیم زن از خانه خارج بشود و همیشه اینجا باشد. گاهی اوقات عناوین مزاحمه پیدا میشود که ما را به کوتاه امدن دعوت میکند. ما را وادار میکند که سخت نکنیم. گاهی اوقات همین که دیگران میروند نمیتواند تحمل کند و میگوید من هم بروم یک فضیلتی است. خوب است ادم به عیالش این جهت را بگوید. حالا اگر او اصرار دارد که من بروم نماز جماعت کجا شرکت کنم، اون هم گاهی اوقات یک عنوان مزاحم بهتری پیدا میکند. اگر خانه باشد مقداری دردسر پیدا میشود اعصابش و روانش. زمانه فرق کرده است. این ها امور عقلائیه است. مثل اخباریها فکر نکنید. جمود بر روایت. یک جهات دیگری هم داشت. روایت خیلی روایت عجیبی بود که حضرت لباس رنگی پوشیدند و قرمز بود چون خانمم دوست داشت من هم پوشیدم. بعد ما با این سختگیریها، خصوصا در این زمان که بعضا هم مورد اتهام قرار میگریم بعضا به اصل دین ایراد خواهند گرفت. ایراد میگیرند. حالا اونها بهانه است ولی تا بتوانیم جلوی بهانه بگیریم بهتر است. هم برای حال زندگی خودمان این توسعه بهتر است و هم به لحاظ تبلیغ دین. الان بعضی متهم میکنند که فلان اقا اصلا نمیگذارد زنش از خانه بیاید بیرون. حالا این کارش مطابق شرع است ولی ممدوح نیست. یعنی سبب میشود که به صنف خورده گرفته شود به صنف اعتراض بشود. گاهی به دین. چرا این گونه است؟ لذا خیلی اینها را سخت گیری نکنید. دوست دارد حالا برود مسجد. گفت لیس علینا الا البلاغ. حالا میخواهد برود برای این دعوایی راه نیافتد. یک منازعه و دلخوری پیدا نشود. خصوصا اگر میبینید رفتنش یک جهات محسنه دارد. کمک به زندگی و رفتار شما است. بنا باشد از نظر اقتصادی این جور در فشار باشد و از این جهت هم این گونه باشد ارام ارام انفجار میشود.

نماز جماعت میامدند زنها، حضرت فاطمه سلام الله علیها نمیامدند، اونها میامدند، که حضرت زهرا از حسنین سوال میکرد که جدتان برای مردم چه فرمود؟ در ان روایت هم هست که به حضرت خبر دادند که نماز صبح وقتی تمام میشود زنها و مردها موازی هم حرکت میکنند. باید اول مثلا زنها برود بعد مردها تا زن و مرد با هم هم دوش نشوند. بشر همین است. جنس زن با جنس مرد سبب بعضی جرقه ها میشود. کارهایی میشود که. افراد مختلف است. اقایی بود اونقدر چه بود میگفت به ضمیر مونث میرسم حالم این جور میشود. حالا خود مونث رسیده چه میشود؟ حفظ جامعه به همین است. ما هم همین را میگوییم. پیامبر اصراری نکرد منع نکرد. بعضا منع کرده بود که نشسته بودند با هم صحبت میکردند حضرت فرمودند. این عملی شدنی نیست گفتنی هست ولی اصرار کردنی نیست. خیلی اصرار نکنید که حتما این گونه باشد. زنان زمان پیامبر همان ها دیوانه که نبودند دوست داشتند به نماز جماعت بروند، خب بروند.

مرحوم سید فرمود که «افضل البیوت بیوت مخدعه»