خارج فقه جلسه 50 5/9/1401
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمان الرحیم.
در بحث قرائت اشعار که مکروه است در مسجد، بحث کردیم کلیتاً اون که از روایات استفاده میشود این است که اشتغال به شعر خواندن و زیاد شعر خواندن و دنبال شعر بودن در شریعت مقدسه مذموم است. شاید یک نکته هم این است که بنا باشد شعر خوانی رسم بشود، مردم قران را فراموش میکنند به جای قران کتاب حافظ را به دستشان میگیرند و تفأل به کتاب حافظ میزنند. شاید نکته آن این است که مذمت کرده است ماه رمضان جمعه و شب و روز و وقتهای دیگر نمیدانم اون روایت که شکمش از قیح زیادتر باشد بهتر است تا شعر، یک مذمتهای این جوری به غرض این است که این رسم نشود.
شعر مثل همین موبایل فعلی است که جذابیت دارد کشش دارد ارام ارام دیگه قران مهجور میشود. این مقدارش از روایات استفاده میشود که فرمود و لو شعر حق باشد نمیخواهد از مردم. اما احیانا شعر بخوانند اون هم از باب تعظیم شعائر مدح از ائمه ما اینها صادر شده است مولاتنا فاطمه زهرا سلام الله علیها در مسجد پدرشان شعر خواندند، بعضی روایات دیگر هم هست که شعرا میامدند شعر میخواندند این مقدارش، کثرتش مذموم است اصلش به عنوان شاهد مثال به عنوان تعظیم شعائر مواعظ باشد مراثی باشد مدایح باشد به ذهن میاید که نه این ها حزازتی در شریعت ندارد. فرمایش سید که فرمود قراءة الاشعار غیر المواعظ و نحوها بعید نیست که همین طور باشد.
سوال:؟؟؟
جواب: پی گیری هم این جور است.
و اتخاذها محلا للقضا و المرافعه که بحث کردیم. و سلّ السیف و تعلیقه فی القبله این هم که منصوص است که جلوی نمازگزار ها در قبله سیف را آویزان بکنند باب 17 اونجا نهی داشتیم که عرض کردیم ظاهر این نهی همان کراهت است.
باب 17 کراهة سل السیف فی المسجد که حضرت فرمود: حدیث مناهی هست: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ سَلِّ السَّيْفِ فِي الْمَسْجِدِ.» اولیش هم صحیحه محمد بن مسلم است نهی رسول الله عن سل السیف فی المسجد،
این تمام است بحثی ندارد. مناسبت حکم با موضوع میگوید منظورِ این نهی کراهت است با حرمت تناسبی ندارد.
سوال:؟؟؟؟؟
جواب: اون هم باب 13 بود قبلا هم خواندیم این را. تعلیقش باب 13 فرمودید؟ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنِ السَّيْفِ هَلْ يَصْلُحُ أَنْ يُعَلَّقَ فِي الْمَسْجِدِ فَقَالَ أَمَّا فِي الْقِبْلَةِ فَلَا. درست میگویند باب 13 حدیث 2
سوال؟؟؟؟؟
جواب: اطلاق دارد، روایت عبد الله. اشکالی ندارد اینها حمل بر مراتب کراهت میشود بنا شد بر مکروهات حمل مطلق بر مقید نباشد کما حقق فی الاصول.
سوال:؟؟؟
جواب: فلا، اشکالی ندارد یعنی کراهت اون رو ندارد منافات ندارد با روایت دیگری که میگوید مطلقا کراهت دارد.
سوال:؟؟؟
جواب: اشکال ندارد حالا اونها گفتند که دلیل نمیشود.
«و دخول من أكل البصل و الثوم و نحوهما مما له رائحة تؤذي الناس.» از روایات این جور استفاده میشود که در اون زمان خیلی اینها فرمایشات و اعمالی است که حالا مثلا خیلی عقلا اهمیت میدهند، اون زمانها معلوم نیست که این مقدار اهمیت میدادند، ولی شریعت این مقدار اهمیت میداده است. کسی که دهنش بود میداده مسجد نیاید، چند روایت داریم:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ الثُّومِ فَقَالَ إِنَّمَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْهُ لِرِيحِه، این دیگه همین کافی است برای همه موارد هرجا بوی بدی است سیر را گفته است به خاطر لریحه، اگر کسی سیر خورد و دهنش بو نداشت اشکالی ندارد. خوردن سیر از رفتن به مسجد مانع نمیشود بویش مشکل دارد. لریحه مثل قیاس منصوص العله است حالا ممکن است پیاز خورده و دهنش بو میدهد. بعضی ها این گونه هستند که صبحانه نخوردند خیلی بود میکنه، از دور بویش مشخص است و سبب اذیت میشود، عرضم به خدمت شما، فرمود فَقَالَ مَنْ أَكَلَ هَذِهِ الْبَقْلَةَ الْخَبِيثَةَ، بعید است ثوم خبیثه نیست. همون در بعضی از نسخه ها بد بو(مُنتنة) است، «من أکل هذه البقلة المنتنة فَلَا يَقْرَبْ مَسْجِدَنَا فَأَمَّا مَنْ أَكَلَهُ وَ لَمْ يَأْتِ الْمَسْجِدَ فَلَا بَأْسَ». ذیلش هم به همان منتهة بیشتر سازگاری دارد میخواهد بخورد اشکالی ندارد. سیر میگویند خواص زیادی دارد برای سلامتی انسان خیلی خوب است. در روایات دومی هم بَصل هم امده است. کرّاث هم امده است. فرمود:
«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ شُعَيْبٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَكْلِ الثُّومِ وَ الْبَصَلِ وَ الْكُرَّاثِ قَالَ لَا بَأْسَ بِأَكْلِهِ نِيّاً وَ فِي الْقُدُورِ وَ لَا بَأْسَ بِأَنْ يُتَدَاوَى بِالثُّومِ وَ لَكِنْ إِذَا أَكَلَ أَحَدُكُمْ ذَلِكَ فَلَا يَخْرُجْ إِلَى الْمَسْجِدِ.» حجت تمام است میخواهیم مقداری زودتر این را تمام کنیم.
«و نحوهما مما لهم رائحه تؤذی الناس» این را درست گرفته است.
«و تمكين الأطفال و المجانين من الدخول فيها.»
سوال: ؟؟؟؟
جواب: نه حزازت دارد دخول. نه اینها حزازت دارد کارش بد است.
اما دخول صبیان و مجانین این هم در چند روایت امده است که پیامبر اکرم فرموده است، باب 14 نه، باب چند بود؟ باب 27 یا 37، خواندیم چند روایت بود که یکی فرموده جنبوا بله چند روایت است که اونجا همان روایت اولی هم بود:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع جَنِّبُوا مَسَاجِدَكُمُ الْبَيْعَ وَ الشِّرَاءَ وَ الْمَجَانِينَ وَ الصِّبْيَانَ وَ الْأَحْكَامَ وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ رَفْعَ الصَّوْتِ.» چند روایت است روایت مستفیضه است که بچه را تجنّب کنید و وارد مسجد نکنید.
حالا یک مشکله ای که در صبیان است خب از ان طرف هم روایت داریم که از شش هفت سالگی مثلا انها را عادت به نماز بدهید و تمرین کنند از طرفی هم روایت میگوید به مسجد نبرید. این ها را چطور جفت و جور کنیم؟ جنبوا مساجدکم عن الصبیان بعضی ها گفته اند این اطلاق ندارد. منصرف به اونجایی است که اینها تنجیس بکنند مسجد را تلویث بکنند. بچه است دیگه اونجا یک وقت ادرار میکنند و اما اگر بچه ای تر و تمییزی هست و هیچ احتمال تلویثش نیست این روایات اطلاق ندارد و شاملش میشود.
و لکن به ذهن میاید که جنبوا عن الصبیان، صبیان اطلاق دارد دیگر، اونهم که متعارف است صبیان را میبرند، غالبا مواردی است که اینها را میفهمند و اونی که ادرار میکند معمولا اینها را نمیبرند. بچه ای که یک تحفظی دارد میبرند. لذا صاحب جواهر گفته است اطلاق دارد حتی کسی که تحفظ دارد و یقینا مسجد را نجس نمیکند اون را هم شامل میشود.
سوال:؟؟؟
جواب: نه این طوری نیست بذارید عرض میکنیم.
خب این اطلاق روایت از این جهت مشکلی ندارد و وجهی ندارد که بگوییم در فرض تلویث، اطلاق دارد خب با اون روایات تمرین، با اونها چطور جمع کنیم؟ میگوییم این روایات اطلاق دارد حتی اونی که از تلویثش در امان هستیم میگوید به مسجد نیاورید نکته آن هم معلوم است. هر چند که تلویث و تنجیس نمیکنند ولی در مسجد میدوند و از این طرف به ان طرف میروند و باعث میشوند که حواس دیگران را پرت کنند. این کته اش هست دیگر. حضرت فرموده است که نبریدشان، الان همین جور است که وقتی که بچه را میبرند مزاحمت برای مصلین پیدا میشود. حالا ما ببریم که یاد بگیرد، ولو به قیمت این که حواس دیگران را پرت کنند. این که گفتنی نیست. لذا این را میبرند سر و صدا میکند اونجا میدود این طرف و ان طرف میدود بازی میکند سبب میشود که حواس دیگران پرت بشود، نه جنبوا مساجدکم اطلاقش میگرد و اورا شامل میشود.
بله، اگر یک بچه ای هست مثل بقیه نمازگزارها، هستند بین ده تا پانزده سال پسر ها خیلی هستند که این تعهد اخلاقی دارند، پدرانشان یاد دادند مسجد خانه خدا است و نباید بدوید و نباید بازی کنید میایند که کنار پدرشان نماز میخوانند فرض هم این است که نمازشان مشروع است و ما قائل به مشروعیت عبادت صبی شدیم. بعید است که با فرض این که باید اونها تمرین پیدا کنند. یک امر عقلائی هم هست این که نماز خوان بشود باید ببریشمان مسجد بعید است که اطلاق این روایات نسبت به ان مرحله، نسبت به صبیانی که احد من المصلین المکلفین است. ظاهر جنبوا مساجدکم صبیان را اطلاق است، جمود بر للفظ است تا بالغ نشده است هم شامل میشود ولی ارتکاز به ضم این که اون که تمرین انها مطلوب شرع است و عبادتشان هم صحیح است، یک استبعادی در ارتکاز پیدا میشود که نشود ما این ها را اصلا ببریم، مثلا امروز که نابالغ هست نه از فردا که بالغ میشوند ببریم، این استبعاد سبب میشود که ما بگوییم این روایات اطلاق ندارد.
ما منع از اطلاق را قبول داریم نه از ملوّث بودن حتی بالاتر ملوث هم نباشد میگوییم اطلاق دارد ولی این که صبی که احد من المکلفین باشد نماز مشروعی بخواند او را هم پیامبر فرموده باشد نیاورید، که نماز مشروعش را بخواند، خیلی بعید است. این استبعاد سبب میشود که ما بگوییم این روایات اطلاق ندارد و صبیانی که از هر جهت در امان هستیم از جهت تلویثش ازجهت سر و صدایش از جهت نظم مسجد را به هم بزند، همان بهتر این است صبیی که احد من المکلفین است از او انصراف دارد. یا لا اقل اطلاق ندراد و اون روایتی که میگفت هر کس داخل مسجد بشود ثواب دارد شاملش میشود.
سوال:؟؟؟
جواب: بله، ظاهرش ببینید اینکه میگوید بیع و شرا نیاورید مجانین را نیاورید صبیان را نیاورید قضاوت را نیاورید قضاوت که مال نماز فقط نبوده است. اطلاق دارد این روایت از اون جهتها. منتها یک وقت برای تعلیم و تعلم است اشکالی ندارد یک عنوان دیگری پیدا میشود. ولی نه این که ما بیاوریم که اونجا مثلا بچه ها پینگ پنگ بازی کنند خلاف این روایت است. ما اطلاقشان را هم میگوییم برای نماز و امثال نماز، فاتحه ای هست میخواهیم ببرمیش اونجا یاد بگیرد و قران بخواند اشکالی ندارد اما برای غیر اینها این روایات اطلاق دارد. حالا اقا میگوید این روایت به حد استفاضه نرسیده است. شما کدام روایت را میگویید به حد استفاضه نرسیده است؟ نه، چند روایت دیگری هم داریم. اون روایت اول که سه سند است راست میگویید. باز روایت دومی هم هست. روایت مسند است.
سوال:؟؟؟؟
جواب: بله، روایت اولی همه اش میرسد به علی بن اسباط عن بعض رجاله که به چند سند است. روایت دوم میرسد به عبد الحمید عن ابی ابراهیم قال جنبوا مساجدکم صبیانکم. روایت دومی. روایت سوم هم روایت چهارمی سند ندارد. اون هم این گونه است. اِسناد قطعی داده است. حجت نیست ولی وقتی که ضمیمه میکنیم برای ضمیمه خوب است که از این ها همین طور. ظاهرا هم از نظر فتوایی محل اجماع است که تجنب مساجد از صبیان اگر اجماعی نباشد شهرت قویه است لذا ما این را بحث نداریم.
یکی بعدیش هم «و عمل الصنایع»، عمل صنایع هم در همان باب 14 که نمیدانم اینها هم دلیل نمیخواهد عمل صنایع دنیا است و ما از روایات فهمیدیم که مسجد برای قران است مسجد برای انشاد الضاله نیست. در باب 14 باز امده که الان خواندنیم. باب 17 هم هست؟ حالا خود مال قران است اشکالی ندارد.
«و کشف العوره و الفخذ و الرُّکبه» کشف عورت از سره تا رکبه هم مکروه است البته عورتش در جایی که ناظر محترمی نباشد و الا ناظر محترم باشد کشف عورت حرام است. همان جایی که حرام نیست، باب 37 این طور فرمود معتبره سکونی است:«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: كَشْفُ السُّرَّةِ وَ الْفَخِذِ وَ الرُّكْبَةِ فِي الْمَسْجِدِ مِنَ الْعَوْرَةِ.»
میگوید در مسجد من العورة است یعنی این کار را نکنند منتها چون که یقین داریم اینها حرمت ندارد نهی را حمل بر کراهت میکنیم. بعید است که ادم سرّه را در مسجد کشف کند این مبغوضیت و مفسده داشته باشد. این ها باز به خاطر حرمت و احترام مسجد است، توقیر مسجد است، این نکته توقیر مسجد یک، بُعد حرمت دو، نهیی را حمل بر کراهت میکنیم.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه فرقی نمیکند. این سره است. فخذ است. خود عوره که نیست. پس برای چی میفرماید کشف السره و الفخذ فی المسجد من العوره اطلاق دارد. اطلاق دارد. یک حزازتی را میرساند.
و اخراج الریح هم که دیگه بله آیه و روایت خاص ندارد اخراج الریح. به همان روایاتی که میگفت که بالا تن با پایین فرقی ندارد. نکته آن لریحه هست، حضرت فرمود نهی کرده است به خاطر بد بویی. حالا بد بویی از اونجا باشد یا از اونجا.
سوال:؟؟؟؟؟
جواب: در خوابش اشکالی ندارد. در اون روایت داریم که خوابش اشکالی ندارد بعد عرض کرد که ممکن است اخراج ریح کند حضرت فرمود اشکالی ندارد خواب است. احتمالش نیست حالا سیر خورده است بویی میکند نیاید اما اونجا باید اخراج ریح بکند، احتمالش که نیست.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه، خوب بود اونجا را میگفتید. این اذیت در اون روایت داشتیم باید مردمی باشد. راست میگوید این را اضافه کنید. اونجا که ما گفتیم اون به خاطر ایذا مردم بود. نه در خانه اذیت میشود چه کسی میگوید مکروه است؟ برود اتاق دیگر. این هم که دلیل خاصی نداشت، از همان لریحه در زمانی که کسی دیگری هست بویش ایذا کننده است، تمام شد.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه اذیت مردم، خانه خدا است اون میگوید تو نیا چرا من نیایم. خانه شخصی که نیست.
«مسألة: صلاة المرأة في بيتها أفضل من صلاتها في المسجد.» این را ما قبلا بحث کردیم. یک نکته ای فقط هست که در بعدی میخواهیم ان را صحبت کنیم.
«مسألة: الأفضل للرجال إتيان النوافل في المنازل و الفرائض في المساجد.» این هم منصوص است. زنها که چه واجب و چه مستحب همان بیت هست. مسجد المراه بیتها معروف است. رجال، روایت میگوید نوافلشان را در خانه بخوانند مستحب هم هست یک جایی مصلی برای خودشان قرار بدهند که قبلا صحتبش کردیم اونجا نوافل را بخوانند بعد بیایند مسجد فرائض را بخوانند به ذهن میزند که این برای خلوص و اخلاصشان بهتر است.
سوال:؟؟؟
جواب: نه حالا عرض میکنم.
نوافل را در بیتشان بخوانند. روایات باب 69 عرضم به خدمت شما حدیث 7 همون روایت شیخ صدوق، همون سند وصیت ابوذر است. «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ فِي الْمَجَالِسِ وَ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ الْآتِي عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صيَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ الصَّلَاةَ النَّافِلَةَ تَفْضُلُ فِي السِّرِّ عَلَى الْعَلَانِيَةِ كَفَضْلِ الْفَرِيضَةِ عَلَى النَّافِلَةِ.» نکته ان را هم بیان کرده است دیگر. یک روایت دیگری هم بود و بهتر بود. این هم هست. یک روایت بهتری هم بود. ظاهرش هم این بود که میخواهیم اصل این که افضل است نافله را در بیت بیاورد.
سوال:؟؟؟؟
جواب: خب قدر متیقنش نماز است دیگه. نه در این که نوافل کلاً، در راس انها مثل نماز سراً اورده بشود حجت بر ان تمام است. من خودم یک روایت دیگر دیده بودم بذارید پیدایش میکنیم.
خب این که نوافل مستحب است سرا اورده بشود در بیت اورده بشود سرا مصداقش الان در بیت است. فی الجمله کلامی در ان نیست. منتها خب این نافله ای است که میشود در بیت خواندش مثل نافله حتی نافله ظهر و عصر میگوییم تقدیمش اشکالی ندارد. دو هشت رکعت بخواند و بعد بیاید نماز بخواند. اما ان نافله ای که بعد از نماز اورده میشود این که من نماز مغرب را بخوانم و بعد نافله ان را بروم در منزل بخوانم نه این ها این گونه اطلاقی ما نداریم.
سوال:؟؟؟؟
جواب: بله حالا اونجور ندیدیم ولی اساسا این گونه موارد را شامل نمیشود.
و ایضا مواردی که مکان برایش خیلی خصوصیت دارد مثلا نماز در مسجد الحرام چقدر فضیلت دارد، ما دلیلی نداریم که باز اطلاق داشته باشد و بگوییم کسی در مکه است بهتر است نافله ها در منزل بخواند و بعد مسجد الحرام برود. در ذهنم این است که در خود روایات مسجد الحرام هم نافله را اورده است اگر روایتش را پیدا کنید، اها در مسجد کوفه هم هست. ترغیب کرده است که نافله را در همان جا بخوانند چون ترغیب به این است که نافله را در همان جا بخوانند اطلاقش، ان را شامل نمیشود.
صحیحه معاویه بن عمار: قال فی المسجد الکوفه ان الصلاة المکتوبه تعدل الف صلاة و ان النافله لتعدل خمس، خودش ترغیب کرده است اینها را حمل بکنیم بر وقتی که هیچ کسی نیست تا سرّ محقق بشود اینها عرفی نیست. میگوییم نافله را گفته است منافات ندارد با این که ترغیب کرده است سرّا بیاورد. میگوییم منافات دارد مسجد کوفه.
بله چند روایت است در مساجد اربعه هم روایت داریم. المسجد الحرام، مسجد الرسول مسجد، مسجد بیت المقدس یا ابا حمزه الفریضه فیها تعدل حجة و النافله تعدل عمره، اون مواردی که ثواب های زیادی برای خود مکان هست این الان صحبت سر این است که نه اون خصوصیت انچنانی ندارد حالا درست است مسجد محله است مسجد سوق است سرّ بودن در اونجا مقدم است بر اون ثوابی که برای اون مسجد است، اما اگر زیاد است میگوید تعدل عمره اونجا ما میخواهیم جهت سرّ بودن را ملاحظه کنیم اونجا جهت سر بودن با اون ثواب کثیر سازگاری ندارد.
حاصل الکلام ما که میگوییم در بیت نافله افضل است به خاطر سری بودنش هست. ربما یزاحمه یک کثرت ثوابی که در مسجد است. مثل مسجد الحرام ما که روایت داریم اصلا، حالا روایت هم نداشتیم اونها اطلاق ندارد سری بیاور. صدقه خوب است سری باشد ولی اگر امد سبب شد که دیگران هم بدهند نه یک عنوان دیگری. ما در ذهنمان این است که سری بودن در اینجا مزاحم اقوی دارد و اگر برای اون عمل ثواب خیلی کثیری در مکان خاصی اقامه شده است، مثلا مشاهد مشرفه همین جور است نماز در انها ثواب زیادی دارد خواندیم، مستحب است که نافله هم در انجا خوانده شود. این که سید حالا من ندیدم ایشان خواندند این که سید در جای گیر کرده است جای گیر دارد نافله در خانه به خاطر حفظ سر است ربما یزاحمه یک عنوان اقوایی.
سوال:؟؟؟
جواب: الا ما یتخص به، نه، ما یتخص
سوال:؟؟؟؟؟
جواب: خب، نه نگفت مسجد الحرام. موردش مسجد الحرام نیست. نه بابا افضل ها را بیان میکند. نه که افضل از مسجد الحرام است. نشد دیگه. بابا دارد افضلها را بیان میکند. یک چیز که افضل است نماز در مسجد الحرام است. یکی افضل از همه چیزها این است که نماز نافله را سرّا بخوانی نه اینکه در جایی که تزاحم است در خانه ات بخوانی یا در مسجد الحرام بخوانی.
یکی از شاگردان:؟؟؟
استاد: بعد ما ذکر فضل الصلاة فی المسجد الحرام او مسجد النبی و افضل من هذه کله صلاة یصلیها الرجل فی بیته حیث لا یریه الله عزوجل تعالی.
سوال: استاد سند ندارد.
استاد: کدام روایت؟
یکی از شاگردان: نبوی.
استاد: اونها نبوی هستند.
خب هذا تمام الکلام فی المستحبات و المکروهات الحمد الله فارغ شدیم ان شا الله فردا دیگه بحث اذان و اقامه.