خارج فقه جلسه 51 6/9/1401 اذان واقامه
فصل: في الأذان و الإقامة
سید فرموده «لا إشكال في تأكد رجحانهما في الفرائض اليومية أداء و قضاء، جماعة و فرادى حضراً و سفراً للرجال و النساء و ذهب بعض العلماء إلى وجوبهما و خصه بعضهم بصلاة المغرب و الصبح و بعضهم بصلاة الجماعة و جعلهما شرطا في صحتها و بعضهم جعلهما شرطا في حصول ثواب الجماعة و الأقوى استحباب الأذان مطلقا.»
اینها همش برای زدن تقییداتی است که بعضی دیگه گفته اند. سید میگوید نه مطلقا رجحان دارد برای همه انها، بعضی از علما گفته اند نه واجب است. تمام این قیودی که بعضی ها فرمودند میزند.
خب قبل از این که در نقل اقوال وارد بشویم، بحثی در تقسیم اذان هست. اذان را معمولا سه قسم میکنند. اذان، اذان اعلام نه برای نماز، اعلام بکنند که وقت داخل شده است یا میخواهد وقت داخل بشود مهیا بشوند بیایند مسجد اذان اعلام همین اذان هایی که در مناره ها میگویند که با آن اذان نماز نمیخوانند.
اذان دوم هم اذانی است که برای نماز جماعت گفته میشود و با ان نماز جماعت میخوانند. اذان سومی ان هست که اذانی است که شخص فرادی برای نماز خودش، این که هر سه قسم سنت باشد بعضی ها ادعا کرده اند، مثل صاحب حدائق گفته است که هر سه تا سنت است. در مقام مرحوم اقای بروجردی فرموده است که نه، اذان اعلام دلیلی بر استحبابش نداریم. ما دو تا اذان بیشتر نداریم. اون که سنت است و مشروع است دوتا اذان است. اذان برای نماز جماعت و اذان برای نماز فرادی. اما اذان اعلامی دیگه ما این گونه اذانی برای اعلام، مهیا شدن خبر کردن، میخواهند نماز بخوانند اذان بگویند تا مردم در خانه هایشان بفهمند وقت داخل شده و مشغول نماز بشوند گفته است ما چنین اذانی نداریم و ادعا کرده است که اذان اعلام از زمان محقق در فقه ما امده است و قبلش گفته است ما پیدا نکردیم. از نظر اقوالی هم این که صاحب حدائق گفته است ما سیره بر ا ذان اعلام داریم گفته است سیره کجا بوده است و قبل از محقق در فقه ما اذان اعلام نیامده است.
خب نیامده است دلیل نمیشود که مشروع نباشد. فرموده است اذان اعلام مشروعیت ندارد نه این که حرام باشد اعلام کردن که اشکالی ندارد. سنت باشد و مستحب باشد این را داریم بحث میکنیم. این که بروند بالای پشت بام به جای این که بگویند های وقت داخل شده است، اذان بخوانند اشکالی ندارد. نه این که سنت باشد رجحان شرعی داشته باشد گفته است دلیل نداریم.
بلکه میخواهد ادعا کند نه، مقتضای اذان این است که مال نماز باشد. حالا یا نماز جماعت یا نماز فرادی. به چه بیان؟ اذان اصلا خصیصه اش این است که مال نماز است. اذان برای اعلام، گفته است مناسبتی ندارد. اذان برای اعلام. اذان در ایات شریفه و بعضی از روایات، اذان را برایش اطلاق کردند نداء برای صلات. اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه، نودی صلاة یعنی اذان بگویند. اذان را مصداق برای نداء للصلاة قرار داده اند. پس معلوم میشود که اذان برای صلات است دیگر. خود فصول اذان هم مناسبتش با نماز است. دعوت میکند انسان ها را حلی علی الصلاة حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، اصلا خود اذان مضمونش دعوت به نماز است. با اعلام سازگاری ندارد. حی علی الصلاة حی علی الفلاح فلاح همان نماز است. حی علی خیر العمل باز همان نماز است به عنوان دیگری.
بشتابید به نماز یعنی بیایید نماز بخوانیم. شما میخواهید اعلام بدون نماز کنید نمیشود. فرموده است مضامین اذان هم مناسبتش این است که برای نماز است نه برا اعلام. بعد خب گیر میکند چطور است فرادی؟ فرادی که نمیخواهد کسی را بگوید بیاید. گفته است ما روایت داریم که فرادی که میخواهد نماز بخواند صفی از ملائکه میاید و حیّ خطاب به انها است. حی علی الصلاة در فرادی هم برای ملائکه است که این را میگوید. لذا فرموده است که ما دلیلی بر مشروعیت، بر رجحان، محبوبیت اذانِ اعلام به عنوان اذان نداریم. دو قسم در شریعت اذان بیشتر نیست هر دوی انها اذان للصلاة است. جماعتا حیّ برای غائبین است که بیایید نماز بخوانید. در اقامه هم که حیّ برای حاضرین است که بلند شوید. برای غائبین اذان حیّ که بیایید نماز بخوانیم برای حاضرین هم حی یعنی بلند شوید نماز بخوانیم. یا برای نماز جماعت است یا برای نماز فرادی است که خطاب به ملائکه است مثلا.
سوال:؟؟؟
جواب: حالا مهیا شوید، بلند شوید تعبیر است دیگر، مثلا ساکت باشید حرف نزنید. میخواهیم نماز بخوانیم. قد قامت الصلاة میگوید اخرش.
این فرمایشی که ایشان فرموده است در همین کتاب صلاتش هست ایشان انکار کرده است مشروعیت اذان اعلامی را.
و لکن به ذهن میاید که این وجهی ندارد. اذانِ اعلامی درست است سیره متشرعه اصحاب ائمه این ها محرز نیست ایشان این را راست میگوید، ولی این که سیره اهل سنت بوده فقهایشان فتوا میدادند و ائمه ما هم هیچ ردعی نکرده اند نسبت به این اذان، این که سیره انها بوده است، دائر بوده است، رایج بوده است، خصوصا در نماز صبح، در نماز صبح روایت هم داریم اصلا قبل از طلوع فجر روایت داریم که ظاهر این روایت این است که نه به عنوان مستحب موکد نه، به عنوان یک فعل خوبی دارد تایید میکند.
در صحیحه عبد الله بن سنان است باب 8 از ابواب الاذان اونجا دارد که «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ النِّدَاءِ قَبْلَ طُلُوعِ الْفَجْرِ قَالَ لَا بَأْسَ وَ أَمَّا السُّنَّةُ مَعَ الْفَجْرِ وَ إِنَّ ذَلِكَ لَيَنْفَعُ الْجِيرَانَ يَعْنِي قَبْلَ الْفَجْرِ» این که ایشان فرمود به صلات ندا گفته شده است درست است. این ندا همان اذان است. منتها یک ذیلی دارد این ذیل ببینید چه میفراید، اما السنه مع الفجر، قبلش هم اشکالی ندارد اذان بگوید. خودش هم بیان کرده است چرا. میگوید اونی که قبل از طلوع فجر میگویند خوبه همسایه ها خبر دار میشوند. اون را تایید میکند میگوید اشکالی ندارد بدعت نیست اما اگر میخواهید ثواب ببرید مقارن طلوع فرج اذان بگو.
ما در ذهنمان این است که این روایت هم اذان اعلامی به عنوان اعلام قبل از طلوع فجر منحصر به اعلام است انرا هم تایید میکند. اما السنه یعنی اونی که سنت شده است نه این که این مشروع است و اون مشروع نیست. میگوید سنت این است که مقارن بگویید، ولی عیبی هم ندارد آن وقت بگویی.
سوال:؟؟؟
جواب: یعنی اون هم مشروع است ولی این تاکید شده است. در اذان مشروعیتش به همین است یعنی رجحان دارد. حالا اجازه بدهید من اینها را تمامش کنم.
از لا باس بدعت نبوده است اشکالی نداشته است خاصیت هم داشت است. برای ان که مردم نفع ببرند. اصلا ترغیب کرده است ذیلش گفته است برای این که خبر دار شوند ترغیب کرده است. این مفهم این است که کار خوبی است حَسن است ثواب دارد. اگر گفتید نه لا باس اصلش میگوید گفتنش اشکالی ندارد. فریاد زدن است دیگر حالا با ذکر خدا مردم خبر دار شوند. میگوییم ذیلش گفته است اما السنه مع الفجر، سنت این است که عند طلوع فجر اذان بگوید، اطلاق دارد. عند طلوع فجر اذان بگوید برای این که بیاید نماز بخوانند یا نه الان خیلی سرد است بارونی است در روایت هست که حضرت فرمودند که اذان بگویند، بگویند هر کس در خانه هم خواست نماز بخواند، امشب سرد است. یک فرد این است همه که مسجد نمیامدند. هر شب هم که مسجد نبوده است. بعضی از شبها مسجد نبوده است. یا این که نه فرض نکرده است این برای مسجد اذان میگفته است. اما السنه … اطلاق دارد برای اعلام بگوید یا برای نماز بگوید. اما السنه مع الفجر مطلق است چه برای اعلام مردم بگوید چه برای این که بیایند در نماز شرکت بکنند. اطلاق این روایت.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه اون هم در خانه هایشان هستند. اصلا یک جایی اذان میگوید رفته بالای پشت بام و مسجد در ان روستا نیست اما السنه مع الفجر دیگر.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه دیگه این اذان برای نماز فرادی انها نیست که این اذان برای اعلام است بعد اونا فرادی هر کدام. هیچ کسی نمیگوید که هر کدام باید برای خودش نماز بخواند. نماز اعلامی را میتوان از این روایت استفاده کرد و از بعضی روایات دیگر. مضافا که سیره اهل سنت هم بوده است و این سیره ردع نشده است.
و اما این که ایشان فرموده است فصول اذان مناسبتش با اقامه نماز است این خیلی حرف عجیبی است. فصول اذان مناسبتش با اقامه نماز است. نه فصول اذان همان طور که با اقامه نماز سازگاری دارد با اعلام هم سازگاری دارد. اعلام میکند ایها الناس طلوع فجر شده است حی علی الصلاة بشتابید نماز بخوانید. در خانه هایتان نماز بخوانید. نتوانستیم بفهمیم چه مناسبتی دارد. در این که ایشان فرموده است اذان ندای الی الصلاة است این هم درست است ولی نه این که برای همان نماز باشد. ندا میدهیم اگر نگوییم ندا مناسبتش با اعلام است. اگر نگوییم عکسش که ندا مناسبتش با اعلام است اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه ظاهرا همین بوده است که اذا نودی للصلاة قبل از زوال شمس بوده است. اذان قبل از زوال شمس بوده است. ندا میدادند برای نماز یعنی این که نماز بخوانید. ندا میداند که بیایید مسجد ارام ارام خطبه ها شروع میشود بعد هم اذانی که میگفتند اذان اعلام بوده نه این که اذان صلاة باشد. بیشتر به ذهن ما اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا ای ذکر الله، همین چیزی که الان متعارف است مردم جمع بشوند بعد خطبه ها خوانده میشد بعد برای نماز اذان میگفتند و اقامه میگفتند. این است که این فرمایش ایشان، مثل این که متفرد هم هست حالا شما تتبع بکنید من فرصت نکردم. متفرد در این که ما دو تا اذان بیشتر نداریم اذان همیشه برای نماز است یک قسمش برای نماز جماعت و یک قسم برای نماز فرادی، نه یک اذانی هم داریم برای اعلام است. اذان اعلام هم دو قسم است. قبل از وقت برای اعلام یا مقارن وقت. بله مقارن وقتش ارجح است.
سوال:؟؟؟؟
جواب: مثل این که اونها میگویند ما نمیگوییم. به نظرم این جور است.
سوال:؟؟؟
جواب: اذان برای اعلام است. بله اون رو نخواندم برای این بود که مقداری سندی اشکال داشت. این سندش خوب است.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه اونها فایده ندارد. موذن ممدوح است ثواب دارد اذان مشروع را میگوید باز هم اشکالی ندارد، ولی موذنی که اذانش مشروع است. الان بحث میکنیم که کدام اذان مشروع است. اقای بروجردی میگوید یعنی اذان نماز است. اگر مشروع نبود باز میگفتید اطلاق دارد؟ فرض کرده است که اذانش مشروع است و گفته است کسی اذان مشروع است حالا کسی اذان عند طلوع شمس بگوید این ثواب دارد؟ این گفتنی نیست. در این که ما سه قسم داریم فرمایش مرحوم صاحب حدائق و دیگران که یک اذان اعلام است و یک اذان للصلات هست، للصلات هم فرادی و جماعت هست.
این که ایشان در فرادی فرموده این هم یک چیز عجیبی است. این که ایشان فصول اذان را که معنا میکند بعد میبیند که در فردی گیر پیدا میشود میگوید این به خاطر ملائکه است. این هم یک چیز عجیبی است. در ذهن چه کسی است. این ها گفتنی نیست. یا ما تا حالا بر خطا بودیم که در فرادی میگفتیم حی علی الصلاة هیچ وقت در ذهنمان ملائکه نبوده است.
اصلا ما در روایت داریم که اگر شخص فرادی اذان گفت دو صف از ملائکه میایند پشتش ولی اگر اذان نگفت یک صف میاید. ما اذان هم نگوییم جماعت منعقد میشود. جماعت اونها نیست که.
سوال:؟؟؟
جواب: برای اقامه است اون؟ ببینیم. اجازه بدهید که پیدایش بکنم.
خب پیدا شد. باب 4«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ يَحْيَى الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
إِذَا أَذَّنْتَ فِي أَرْضِ فَلَاةٍ وَ أَقَمْتَ صَلَّى خَلْفَكَ صَفَّانِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ إِنْ أَقَمْتَ وَ لَمْ تُؤَذِّنْ صَلَّى خَلْفَكَ صَفٌّ وَاحِدٌ.»
نداریم روایتی که اگر اذان و اقامه را نگویید چه میشود؟ داریم؟ روایت چندم بود؟ خب حالا این هم دلیل نمیشود که اگر ما اذان بگوییم اذان ما برای جماعت انها است. اثر اذان ما صف بستن انها است نه این که اذان ما برای جماعت انها است. این دلالتی ندارد که اذان ما برای جماعت انها است نه از اثار اذانِ ما این است که انها میایند. نه این که خطاب ما پس به انها است، اثرش این است که اذان بگوییم دو صف میایند و اگر اقامه تنها بگوییم یک صف میاید. و اگر هیچی نگوییم کسی نمیاید این ملازمه ندارد که اگر اذان بگوییم خطاب ما به انها باشد ولی هست به طور طبیعی اگر اذان بگوییم.
حی علی الصلاة این یک تعبد است فصول اذان اینها یک تعبدی است که ما این جور بگوییم. لازم نیست که این را در مساله «حرّم شیبتی علی النار» در دعای، در تعقیب بعد از نماز در ایام رجب حرم شیبتی علی النار بعضی ها گیر کرده اند که زنها شیبه ندارند. مرحوم سید بن طاوس گفته است حرم موضع شیبتی علی النار. ما اونجا گفتیم این ها دعا است دعا فقط به خاطر ارتباط با خدا است و خیلی اون مضمونش را دقت نکن. در هیچ موردی و روایتی هم نیامده است که و زوجنا من الحور العین فقط مردها بگویند، زنها نگویند. بابا این ها یک دعایی است این دعا را میکنیم و لو به این عنوان که به نظیرش برسیم.
ایاک نعبد که میگویم متکلم مع الغیر است با این که من واحد هست چطور میشود که نعبد میگوییم، اینها خطابات حقیقی نیست. اینها تعبدی است که ما این الفاظ را به زبان بیاوریم. اون دقتی که هست مودّایش جمود بر لفظ، در این ها مراعات نشده است. لذا اگر هم گفتیم حی علی الصلاة به ما گفتند این را بگو حی علی الصلاة. نه این که خطاب به کسی بکنی. یک تکلیفی است گفته است حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، در اقامه میگوییم قد قامت الصلاة خودمان اقامه صلات کرده ام دیگه. بلند شده ایم دیگه. قد قام برای چی میگوییم. اینها برای تعبد است. این که ایشان اینها را جدی گفته است حیّ این خطاب است و باید مخاطبی داشته باشد این مخاطبش انسانها نیستند باید ملائکه باشند، به نظرم اینها درست نیست. اینها تعبد است و گفته این جور بگویید و ما هم میگوییم. مهم این است که این خطاب و گفته، بین ما و معبود ربط برقرار بکند. ما عبدیم و اون مولا است. تو میگی بگو من هم میگویم.
خیلی از دعاها هست که با ما ربطی ندارد. دعا را که میخوانیم میبینیم یک چیزهایی میگوید که هیچ وقت ربط به ما پیدا نمیکند ولی میگوید این جور بخوان. اگر میبینی که در زیارت عاشورا میگوید هذا یوم تبرکت به بنو امیه در فکر نکن این یوم نیست خدا گفته است بگو. دقت بکنید بگویید ذاک الیوم، نه نمیخواهید این جور زحمتها را به خودت بدی. ادعیه، مناجات، چیزهایی هست که ادم گاه گاهی اگر خواسته باشد این جور فکرها را بکند میبنید بعضی از اینها را بگوید دروغ است. بعضی ربطی ندارد، جای گفتن ندارد، ولی تعبد که امد همه را حل میکند همین طوری که گفتند شما بگویید. گفتند بعد از نماز عشا این تعقیب را بخوان، رزق من این طرف و ان طرف میرود. تخطر علی قلبی لا یدری….. نه ادری که همین جا است ولی تو بخوان. تکلیف تو این است که تو اینها را بخوانی همین جور. یک مشابهایش مد نظر هستند نمیخواند عین مدلول لفظ مراد باشد.
سوال:؟؟؟؟
جواب: باب چی؟ حالا بذار نگاهش بکنم. نمیشود زود قبول کرد.
بعد از اقسام اذان در حکم اذان بحث میکنیم. اختلافی در حکم اذان هست که ایا مطلقا مستحب است؟ اذان و اقامه مطلقا هو المشهور. مشهور میگویند مطلقا مستحب است. در مقابل مشهور چند تا تفصیل هست. که منشا این تفصیل ها هم ظاهر بعضی از روایات است که خواهیم گفت بحث خواهیم کرد که وجهش چه چیزی است. اینها هم که تفصیلات را داده اند، منشأش ظاهر بعضی از روایات است. هر تفصیلی ظاهر یک روایتی را، “هر” یعنی غالبش، غالب این تفصیلات با ظاهر بعضی از روایات سازگاری دارد.
یک تفصیل این است که حکایت شده است از شیخ مفید شیخ طوسی ابن حمزه ابن براج گفته اند در جماعت واجب است. اذان و اقامه در جماعت واجب است. بعضی از روایت هم ظاهرش همین است. بعضی هم به ابی الصلاح نسبت دادند که اصلا وجوبش شرطی است اصلا اگر اذان و اقامه نگویید نماز باطل است. قوم بعد قول سید مرتضی، این است که گفته است اذان واجب است در نماز صبح و مغرب و جمعه مطلقا در غیر این موارد بر رجال واجب است در خصوص جماعت باز. که مرحوم اقای حکیم این اقوال را مفصل اورده است مقرر اقای خویی این ها را تلخیص کرده است، ما تلخیص مقرر را اینجا میگوییم. در اذان این جور گفته است و اما الاقامه فواجبة علی الرجال مطلقا.
سومی نظری است که ابن ابی عقیل گفته است تفصیل داده است بین صبح و مغرب گفته است اذان و اقامه واجب است. و بین غیر صبح و مغرب گفته است فقط اقامه واجب است. چهارمی هم قول ابن جنید است گفته است اذان و اقامه واجب است فقط بر رجال اون هم در خصوص صبح و مغرب و جمعه، این سه تا نماز را میاورد چون در روایات بعضی همین سه تا نماز را اورده است. که نگویید چرا این سه تا را اورده است. میخوانیم روایات را که هر تفصیلی برایش بعضی از روایات هست ولی مشهور، عمده فقهای شیعه قائل هستند به این که اذان مطلقا مستحب است اقامه مطلقا. اینها همین که شیخ طوسی قول به خلاف هم دارد. اینها که کم هستند. بابا همین ها قول به خلاف هم دارند شهرت منعقد است.
خب حالا شهرت مهم نیست به قول ایشان کسی شهرت را منکر بشود. مهم ادله است. ببنیم ادله ظاهرشان و دلالتشان بر کدام یک قول از این اقوال است. ادعا این است که مقتضای ادله همین است که نه اذان و نه اقامه واجب است. یقع الکلام فی مقامین.
اول اذان، قبل از این که این را بگوییم مرحوم سید فرموده است و قیل بوجوبهما، یک قولی نقل میکند که واجب است اذان و اقامه ظاهرش این است که واجب است اقامه مطلقا. این جوری دارد که: و ذهب بعض العلما الی وجوبهما، مرحوم اقای حکیم هم دارد. میگوید ما در میان علما هیچ کسی را پیدا نکردیم قائل به وجوب اذان و اقامه باشد مطلقا. در مقابل مشهور میگوید ما پیدا نکردیم. اقای خویی هم همین طور گفته است این قول قائل ندارد. منتها اقای حکیم یک توجیهی کرده است. اون توجیه این است: و ذهب بعض العلما الی وجوبهما یعنی الی وجوبهما فی الجمله، بعد اون فی الجمله را توضیح داده است. این بعضی علمایی که واجب کرده اند فی الجمله چند دسته شده اند. خصَّه بعضم بصلاة المغرب، بعضهم بصلاة الجماعه، بعضهم شرطا فی خصوص الثواب، اونها تفصیلات مال انها است.
ولی اقای فاضلی میگویند این اشتباه است، بله، ذهب بعض الفقها الی وجوبهما فی الجمله که تفصیلش به این است. و خصه بعض همین بعض علمایی که قائل به وجوب شده اند. و خصه بعضهم نه بعضی علمای کلی همین علمایی که گفته اند واجب است یکی گفته است اونجا واجب است و یکی گفته اونجا و یکی گفته اونجا. خب این خلاف ظاهر است خواسته است یک توجیهی بکند. اقای فاضلی دوست ما میگوید این اشتباه سید است. این کلمات و این عناوین برای صاحب جواهر در نجاة العباد است. اونجا دارد که و ذهب بعض علما الی وجوبها، نه هما، عبارتش را یک بار دیگر بخوانید. من فرصت، ولی خب اون هم بعید است. ببینید نه، به ذهن میاید اون هم بعید است. بله، ایشان مثلا چون عبارتهای عروه مال نجاة العباد است همان ها را دست کاری کردند. سید بر نجات العباد تعلیقه دارد و همان تعلیقه ها را اوردند متن، دست کاری کردند، شده این دیگه. بعضی جاها هم اضافه کردند. یک جاهایی کمبود داشته اضافه کردندو باز هم دوباره نگاه میکنیم که میشود این اشتباه سید باشد که به جای این که ذهب بعض العلما الی وجوبها اشتباه دیده و گفته است ذهب بعض العلما الی وجوبهما. اینجا که معنا ندارد اشتباه قطعا در این جا وجوبهما ثبت شده است چون در مورد اذان و اقامه هر دو صحبت میکند. فقط در مورد اقامه تنها نبود. اشتباه در نسخه عروه نیست. همین وجوبهما را ثبت کردند، ممکن است سید یعنی اونهایی که نوشته اند… اینها را میدانید اخر عروه یک تعلیقه طویلی است مال مرحوم کاشف الغطاء، اونجا داستان را گفته، نوشته که ما این ها را مینوشتیم با برادرم بعد میرفتیم با سید صحبت میکردیم یک جاهایی را اصلاح میکرد و یک جایی قبول میکرد و یک جاهایی رد میکرد. تا شد اینها.
اون وقت زمان مرجعیت سید بوده است. اینها برایش جمع میکردند و در مجلس میاوردند. اون اقایان همین را ثبت کرده اند وجوبهما نوشته اند. البته ممکن است من فرصت نکردم، جواهر هم ممکن است یک اذان و اقامه، بابا گفت فی الاذان و الاقامه لا اشکال فی تاکید رجحانهما بعد از یک خط میگوید و ذهب بعض العلما الی وجوبهما. مهم این است که ما ادله را نگاه کنیم. شهرت را ممکن است کسی انکار کند و بگوید با این همه تفصیلات شهرت منعقد نیست منعقد هم باشد ممکن است کسی بگوید شهرت حجیت ندارد. مهم این است که ببینیم مقتضای ادله چیست. باید ببنیم مقتضای روایات ایا رجحان، استحبابِ مطلق است یا تفصیل است.
مرحوم اقای خویی فرموده مقتضای روایات همین است که مستحب است مطلقا. فردا این را بحث میکنیم و روایات معارض را در اذان بحث خواهیم کرد. تا ببنیم چه میشود.