خارج فقه جلسه 53 8/9/1401
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمان الرحیم.
بحث در این بود که ما مطلقاتی داریم که اذان و اقامه را مستحب کرده باشد به نحو اطلاق چه فرادی چه در جماعت چه در حضر و چه در سفر چه بر رجال و چه بر نساء چه نماز صبح و مغرب و چه غیرش. این جور مطلقی داریم یا نداریم؟
معمولا همان روایت صفوان و صفّ واحد را که دیروز خواندیم گفتند این مطلق است و همه نمازها را شامل میشود که در همه سنت است مستحب است. تقریبش را بیان کردیم. در بعضی از اون روایات هم دارد که غنیمت بشمارد صفین را. این هم خودش بوی استحباب دارد. این با استحباب سازگاری دارد یعنی اذان را بگوید تا به اون غنیمت برسد. اغتنم الصفین هم مویّد اون استظهاری است که کردیم یعنی بدون اذان هم درست است، ولی غنیمت بشمارد که اذان بگوید تا دو صف بیایند. در این که مقدار این دو صف چه قدر است اختلاف وجود دارد. بعضی از روایت دارد که مقدارش از شرق تا غرب است این بستگی به امامش دارد امامش چطور امامی است. اصل اذان و اقامه صف ملائکه را میاورد اما چقدر میاورد اون قدرش یختلف به اختلاف امامش. در دنیا هم این جور است در غیر ملائکه هم این جور است. صف ایه الله مرجع بیشتر است تا کسی یک طلبه معمولی است. یعرف بما هاهنا بما هنا. خب این را دیروز گفتیم. یکی از مطلقات.
سوال:؟؟؟
جواب: دیگه حالا ممکن است کسی کور باطن بگوید اذان واجب است واجب را ترک نکن غنیمت بشمار دو صف داشتن. دیگه یک کمی کور باطن هستید. شما هم این ها را قبول ندارید دیگه حالا.
روایت دومی که ما تلاش کردیم که روایت مطلقی پیدا میکنیم یا نه، صحیحه زراره باب 29 حدیث 1 این جور است. خوب است این ها را نگاه کنید در هر بابی میرسیم هر فصلی میرسیم کل اون ابواب را نگاه کنید از وسائل الشیعه روایات را بررسی کنید کار خوبی است، خود اشتغال به روایات کار خوبی است و ذهن ادم را هم.
روایت عبید بن زراره عن ابیه.صحیحه زراره است: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِيهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الْأَذَانَ وَ الْإِقَامَةَ حَتَّى دَخَلَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ فَلْيَمْضِ فِي صَلَاتِهِ فَإِنَّمَا الْأَذَانُ سُنَّةٌ.» در این روایت ندارد که کدام نماز است. تعلیل دارد فانما الاذان سنة، برای همه نماز ها گفته است. این فانما الاذان سنة ادعای ما این است که یعنی سنت است یعنی واجب نبوده است خب مناسبتش با چی همین است دیگه اذان و اقامه را فراموش کرده است مهم نیست ادامه بدهد به نمازش اذان سنت است و چیز واجبی که ترک نکرده است. مناسب تعلیل این است: فانما الاذان سنه مناسب مضی اعتنا نکند، این است که سنه را که میگوید یعنی مستحب است.
در مقابل بعضی گفته اند یک احتمال دیگری هم هست و اون این است که فرموده فانما الاذان سنه اذان سنت است نه این که مستحب است اذان سنت است در مقابل ما فرض الله. یعنی واجب است در مقابل ما فرض الله. خب چون این ما فرض الله نبوده است ادامه بدهد. ان السنه لا تنقض الفریضه. سنت را ترک کردی که اذان است ولی لا تنقض الفریضه که نماز است. سنت را که واجب است ترک کرده است انما السنه لا تنقض الفریضه که نماز است.
میگوییم بابا این معانی همان طور که مرحوم همدانی گفته است از ذهن دور است به ذهن میزند که یک چیز واضحی را میخواهد بیان کند. انما الاذان سنه و السنه لا تنقض الفریضه، یک کبرایی دیگه ای هم زراره میدانسته دیگه بیان نکرده است. در ذهن ما عرفی نیست. اگر تا به حال این حرفها را نشنیده بودید انما الاذان سنه همینطور که اذان سنت است.
سوال:؟؟؟
جواب: این محل کلام است. در قران اذان نیست. ترغیب نکرده است. اونی که در معراج یا به پیامبر اکرم القا شده است اونی که در معراج القا شده به پیامبر اکرم القا شده است اعم است بعضی در قران امده و فریضه است و بعضی همچنان سنت بوده است. طبیعی این بوده است که ان چه که القا شد همه ان در قران که نبوده است.
سوال:؟؟؟؟
جواب: فریضه یعنی آنچیزی که در قران امده است. خود آیه شریفه فرموده.
سوال:؟؟؟
جواب: بله دیگه. بله در مقابل سنت، سنت هم دو قسم است. فریضه که یعنی ما فرض الله، نه لازم نیست که واجب باشد. فرض الله بابا مراتب ارث خود نص قران است که فرض الله است ولی جز واجبات که نیست احکام وضعیه است. ما فرض الله یعنی ما جاء فی القران.
خب این که عرضم به خدمت شما چرا این ها این جور ادعا دارد. حالا اینها مهم نیست اون بحث طویلی دارد. فانما الاذان سنه که میخواهد بگوید اهمیت نده مناسبتش با همین استحباب است که میخواهد بگوید واجب نیست. این هم یکی از مطلقات است با این اشکالی که دارد.
مطلق سومی که داریم صحیحه باب 6 حدیث 3 اونجا هم بعید نیست که بگوییم روایت اطلاق دارد، باب 6 حدیث3 اونجا این طور فرموده«ُمحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ وَ حَمَّادٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ این فرقی نمیکند أَوِ ابْنِ عَمَّارٍ عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَيَابَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا تَدَعِ الْأَذَانَ فِي الصَّلَوَاتِ كُلِّهَا فَإِنْ تَرَكْتَه فَلَا تَتْرُكْهُ فِي الْمَغْرِبِ وَ الْفَجْرِ فَإِنَّهُ لَيْسَ فِيهِمَا تَقْصِيرٌ.» اذان را در هیچ نمازی ترک نکن. اگر هم ترک کردی در نماز مغرب و نماز صبح ترک نکن. تعلیل میاورد. اونها که اول گفته است لا تدع الاذان فی الصلوات کلها معلوم است که استحبابی است. هیچ کسی نگفته در همه واجب است. لا تدع این استحباب اکید است. اگر هم ترک کردی لا اقل در نماز مغرب و صبح ترک نکن. تعلیل اورده است. چون در نماز مغرب و صبح تقصیر نیست. تقصیر مال نماز های چهار رکعتی است. چون تقصیری نیست خداوند در این ها قصر قرار نداده است. اینها شما دیگه اذان را در این ها بگو. مناسبت این تعلیل با استحباب است. غیر مغرب و صبح که پر واضح است که میگوید استحباب دارد در مغرب و صبح هم میگوید ترک نکن چون این ها نمازهای مهمی هستند. چون خدا دست برنداشته است تقصیر دراین ها نیست این ها کوتاه نشدند. این ها نمازهای مهمی است این تعلیل مناسبتش با استحباب اکید است.
سوال:؟؟؟؟؟
جواب: این ها الفاظ است. شما بگویید ترک مکروه است. ما گفتیم مناسبت.
سوال:؟؟؟
جواب: بابا فی الصلوات کلها قطعا وجوب نیست مقصودش کراهت است مقصودش استحباب شدید است چون نص دارید که در خلوت فرادی بودی لازم نیست. مخالفین هم این را قبول دارند که لا تدع یعنی لا تدع کراهتی. بعد میگوید فان ترکته خودش هم میگوید فان ترکته یعنی اشکالی ندارد. نه این که واجب است. بعید است اینها عرفی نیست. اذان و اقامه را رها نکن اگر هم رهایش کردی این جا بگو چرا چون فَإِنَّهُ لَيْسَ فِيهِمَا تَقْصِيرٌ تعلیل مناسبتش با استحباب است. با عدم وجوب است میگوید چون مهم است اهمیت به این است که ما به قول بعضی پیاز داغش را اضافه کنیم و بگوییم اذان و اقامه هم بگوییم. فقط گیرش صبّاح ابن سیابه است که علی المبنا است بعید نیست که بگوییم کثرت روایت دارد، روایت اجلا دارد خصوصا جعفر بن بشیر که میگوید لا یروی الا عن الثقات، چند تا اجلا هستند و بعید نیست که بگوییم مصححه است و فرمایش مرحوم خویی که میگوید ضعیف السند است درست نیست.
سوال:؟؟؟
جواب: چند اجلا هستند. چند تا هستند. نه الان چند تا هفت تا هشت تا ادم های جلیل القدری ازش روایت دارند. در طریق مشیخه قرار گرفته است اینها، نه ضمیمه ای هستیم.
و اما روایت چهارمی صحیحه صفوان باب 6 حدیث 2 در صحیحه صفوان این جور است که فرمود: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ (الولید شیخ شیخ صدوق) عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى جَمِيعاً، اینها جلیل عن جلیل همه انها اجلا هستند، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى وَ الْإِقَامَةُ مَثْنَى مَثْنَى وَ لَا بُدَّ فِي الْفَجْرِ وَ الْمَغْرِبِ مِنْ أَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ فِي الْحَضَرِ وَ السَّفَرِ لِأَنَّهُ لَا يُقَصَّرُ فِيهِمَا فِي حَضَرٍ وَ لَا سَفَرٍ وَ تُجْزِئُكَ إِقَامَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ فِي الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْعِشَاءِ سه تای دیگر را میگوید اشکالی ندارد که اذان را ترک کنید. این ذیلش به درد مطلقات ما میخورد یا نه، الْآخِرَةِ وَ الْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ فِي جَمِيعِ الصَّلَوَاتِ أَفْضَلُ.» تقسیم کرده و گفت لا بد در نماز صبح و مغرب بگویید ها، اون دو تا را نگفتی نگفتیی ولی اخرش میگوید الْآخِرَةِ وَ الْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ فِي جَمِيعِ الصَّلَوَاتِ أَفْضَلُ ظاهر جمیع صلوات یعنی بلا فرق بین مغرب و صبح با اون سه تای دیگر.
سوال:؟؟؟
جواب: فِي جَمِيعِ الصَّلَوَاتِ أَفْضَلُ همه را شامل میشود. حضرا سفرا رجلا و نساء، همه را میگیرد، این روایت به نظرم روایت خوبی است و مطلقه است. عام است.
سوال:؟؟؟
جواب: حالا.
این مطلقات، یک راه دیگری ما برای اطلاق داریم و ان این است که ما روایات خاصه را در هر مورد مورد پیدا کنیم. طریق ثانی برای استحباب اذان فی جمیع صلوات. ما در خلوت که نیاز به خطاب نداریم. در خلوت نص بود. چند تا روایت داشتیم که اگر در خلوت بودی به اقامه واحده اشکالی ندارد. فرادی میخوانی باقامة واحده اشکالی ندارد. اذان را گفت مستحب است و در فرادی کسی هم اشکال نکرده است. در روایت هم گفت در حال انفراد، خواندیم روایت را رهایش کنید. در خصوص جماعت باز روایت میگوید اشکالی ندارد اذان را. در خصوص جماعت روایت علی بن رئاب معتبره حسن بن زیاد باب 5 حدیث 8 و 10. در حدیث 8: عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا كَانَ الْقَوْمُ لَا يَنْتَظِرُونَ أَحَداً اكْتَفَوْا بِإِقَامَةٍ وَاحِدَةٍ. دیگه منتظر نماندند که اذان بگویند تا او بیاید. حالا که منتظر نیستید همه امدند اشکالی ندارد که به یک اقامه اکتفا بکنند. این اقامه واحده معنایش این نیست که یک نفر اقامه بگوید. اقامه واحده در خود همین روایت هم دارد اقامه واحده یعنی به غیر اذان.
مثلا در روایت عبد الله بن سنان در روایت 4 دارد: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجْزِيكَ إِذَا خَلَوْتَ فِي بَيْتِكَ إِقَامَةٌ وَاحِدَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ.» وحدت اقامه به خاطر این است که اذان ندارد. جماعت هم که هست. حالا که، منتظر هستید شروع کنیم اذان بگوییم تا بیایند. وقتی که منتظر نیستیم اقامه واحده بگویید.
سوال:؟؟؟
جواب: نه دیگه گفتیم اقامه واحده یعنی بدون اذان. نه این که یکی اقامه بگوید برای همه کافی است. این را نمیخواهد بگوید به قرینه روایاتی که میگوید اقامه واحده معنا میکند.
حالا نهایتش شبهه دارد. از نظر سندی هم حسن بن زیاد مردد است. راست گفته است اقای خویی. مردد است بین حسن بن زیاد طائی که ثقه و حسن بن زیاد صیقل منتها اقای خویی میگوید صیقل توثیق ندارد ما بحث کردیم که صیقل لا باس به. روایات زیادی دارد به عنوان حسن بن زیاد به عنوان حسن صیقل به عنوان حسن بن زیاد صیقل به سه عنوان معجم را نگاه کنید روایات کثیره ای و اجلائی از این اقا روایت دارند لذا ما گفتیم روایات حسن صیقل مصححه است لا باس به. حالا اگر کسی در دلالت یا سندش اشکال کرد روایت دهم دیگه مشکل ندارد.
« عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ وَ عَبْدِ اللَّهِ ابْنَيْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قُلْتُ تَحْضُرُ الصَّلَاةُ وَ نَحْنُ مُجْتَمِعُونَ فِي مَكَانٍ وَاحِدٍ أَ تُجْزِينَا إِقَامَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ قَالَ نَعَمْ.» وقت نماز میرسد ما مجتمع هستیم در یک جا همه نشتسیم. ایا کافی است که یک اقامه بگوییم و اذان نگوییم. ما در خصوص جماعت ترخیص بر ترک اذان داریم. این در جماعت خلوت هم الان خواندم. اون واضح است.
و اما در خصوص مغرب صحیحه عمر بن یزید همین باب 6 حدیث 6.
سوال:؟؟؟
جواب: مجتمع ظاهرش، خیلی بعید است که فرادی بخوانند. متعارفش این بوده که جماعت باشد. لا اقل حضرت نفرمود که میخواهید فرادی بخوانید یا. اذان واجب نیست ترک اذان مانع ندارد. ما میخواهیم قول به وجوب را رد کنیم. اصل رجحان اذان را که بحثی نداریم، تمام مشکلمان توهم وجوب است. ما دنبال اطلاقی هستیم که وجوب را رد کند. اول سراغ مطلقات رفتیم حالا رفتیم سراغ موارد خاصه. وجوب را رد کرده است. در فرادی خلوت گفت اشکالی ندارد ترک اذان. در جماعت هم گفت ترک اذان اشکالی ندارد.
سوال:؟؟؟
جواب: دیگه اون را جواب دادند. میخواستم این را بگوییم. این را کسی توهم نکرده است عدم الفرق است. کسی بگوید منتظر بودی واجب است گفتنی نیست. به نظرم اون رو بعضی از اقایان گفته اند.
اما در خصوص نماز مغرب، باب 6 حدیث 6 « بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْإِقَامَةِ بِغَيْرِ أَذَانٍ فِي الْمَغْرِبِ فَقَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ وَ مَا أُحِبُّ أَنْ يُعْتَادَ.» این هم اجلا هستند. اشکالی ندارد در مغرب نگفتی هم نگفتی. نماز مغرب میگوید اشکالی ندارد. ولی من دوست ندارم همیشه اقامه فقط بگویی. این هم با عدم وجوب سازگاری دارد. اعتیاد بر ترک هم حرام نیست. محبوب نیست. این در مغرب.
روایت سوم همین باب را هم خواندیم. گفتیم هم مغرب و هم فجر بود گفتیم تعلیل مناسبت با استحباب دارد. در خصوص سفر هم روایات زیادی داریم که در خصوص سفر گفت ترک کنی اقامه را لیس به باس اونجا تعلیل کرد گفت در سفر هم تقصیرهست تقصیر در سفر در اذان و اقامه به این است که اقامه رها کنید.
تمام این عناوین روایات خاصه هم دارد بنا بر این اگر هم مطلقاتی نداشته باشیم نگویید واجب نیست مهم این است وجوب، استحباب را تثبیت کنند وجوب را نفی کنند اگر هم مطلقاتی نداشته باشیم، که داریم، چند مطلق داریم باز موارد خاصه ای داریم که در ان موارد خاصه همه همین مواردی که داریم سفر حضر مغرب صبح جماعت فرادی در همه این ها ما نص خاص داریم که گفته است واجب نیست.
سوال:؟؟؟
جواب: چرا دیگه خواندم روایت فی المغرب و العشا روایت سوم گفتیم لیس فیها تقصیر مناسبتش با استحباب است.
حالا باید ببنیم روایاتی که موهم وجوب هستند اونها مرحله مانع. مانع از این اطلاقات و خصوصات داریم یا نه، مانعش مرحله ثانیه روایاتی که مثلا توهم شده است که اینها اذان را میخواهند بگویند واجب است.
سوال:؟؟؟
جواب: اون که بله. بابا مطلقات الان خواندیم که اذان در جمیع صلوات افضل. بله اصلا در مقام این است که مستحب است واجب نیست. دو لسان دارد. لا تدع ترکش نکن. ترکش هم کردی اشکالی ندارد.
خب و اما مرحله مانع، ما مانعی از این مطلقات و خصوصات داریم یا نه. توهم مانع در چند مورد است. یک مورد صلاة الجماعة، در صلات جماعت گفتند بعضی روایات موهم این است که اذان واجب است. یکی روایت ابی بصیر است باب 7 یک روایت هم بیشتر نیست. «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ حالا عیسی باشد یا خالد مهم نیست هر دو ثقه هستند عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ از اجلا است. عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ ما گفتیم لا باس به. کثرت روایت دراد. روایت اجلا دارد، عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ گفتیم لا باس به اون هم کثرت روایت دارد و روایت اجلا دارد. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ أَ يُجْزِئُ أَذَانٌ وَاحِدٌ یک اذان کافی است؟ قَالَ إِنْ صَلَّيْتَ جَمَاعَةً لَمْ يُجْزِ نه اذان واحده کافی نیست. إِلَّا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ، واحد همیشه در مقابل رفیقش هست. وَ إِنْ كُنْتَ وَحْدَكَ تُبَادِرُ أَمْراً تَخَافُ أَنْ يَفُوتَكَ يُجْزِئُكَ إِقَامَةٌ إِلَّا الْفَجْرَ وَ الْمَغْرِبَ.» یک اذان بگوییم و اقامه نگوییم کافی است؟ حضرت فرمود لم یجز. تقریب استدلال: اجزاء برای واجبات است. مجزی هست یا نه یعنی از واجب. ظاهر اجزا، اجزای از ماموربه واجب است. فرمود اگر جماعت است نمیشود. پس معلوم میشود که اذان در جماعت واجب است. این جور مثلا گفته اند.
خب این روایت کسی ادعا کند ظاهرش این است که اذان در جماعت واجب است، و لکن نه، درسته حالا اقای خویی دلالتش را قبول کرده است نکته ان این است که چون سندش را قبول نداشته به دلالتش نپرداخته است. چون شبیه این روایت یک روایت دیگری هست صحیح السند جواب دلالی هم داده است اونجا. اقای خویی گفته است روایت ابی بصیر مشکل دارد. علی ابن ابی حمزه من اکذب البریه. قبول نکرده است. ولکن از جهت دلالت هم ناتمام است. این که اجزا مختص به واجبات است این اول کلام است. نه اجزا از وظیفه، حالا اگر وظیفه استحباب است از اون مستحب خصوصا اگر مستحب موکد است اجزای از اون استحباب هم معنا دارد. شاهدش در خود این روایات هم اجزأ امده است. اجزأ استعمال شده است در جایی که هیچ وجوبی در کار نیست. گفته است اجزأ.
در فرادی باب 14 حدیث 1 این جور داشت: چند مورد است حالا من دو موردش را نوشتم که اجزأ امده و صحبت الزام هم نیست.
سوال:؟؟؟؟
جواب: بله یکیش همون است.
باب 14 حدیث 1 این جور است که « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُؤَذِّنُ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ حَسَنٌ، اول میگوید حسن، خوب است إِنْ فَعَلَتْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ أَجْزَأَهَا أَنْ تُكَبِّرَ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.» گفته است مجزی است از چیزی که حسن است. اولش میگوید حسن است و میگوید اگر انجام نداد این هم مجزی است. مجزی از چیست؟ همان که حسن است. همان تکبیر را بگوید شهادتین را بگوید کفایت میکند.
سوال:؟؟؟
جواب: همین را گفتم دیگه. همین را من گفتم. توجه نفرمودید. گفتیم در روایت ابی بصیر رسیده گفته ضعیف السند است به همین اکتفا کرده است چون ضعیف السند بوده بحث نکرده است و گر نه در مشابهش این روایتی که ایشان میگوید امده اجزأ را جواب داده است. الان این را گفتم. نه این که جواب نداشته است ضعیف السند بوده دیگه جواب نداده است. و گر نه در مشابهش…
سوال:؟؟؟
جواب: اجزا یک ماده بیشتر ندارد.
باب 5 حدیث 4 و 5 اونجا هم همین اجزأ امده است و مربوط به مستحبات است. حدیث 4 عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: يُجْزِيكَ إِذَا خَلَوْتَ فِي بَيْتِكَ إِقَامَةٌ وَاحِدَةٌ بِغَيْرِ أَذَانٍ. اجزای از چی؟ از اذان، میگوید این مجزی از ان است. در خلوت که قطعا اذان مستحب است. فرادی است خلوت است قطعا اذان مستحب است روایت متواتره داریم این را باز هم گفته است اجزا.
سوال:؟؟؟
جواب: مجزی از ان است دیگه تاکد ندارد. اینها خیلی یعنی نمیخواهد غصه اش را بخوری.
همچنین یک تکه ای از حدیث همین ابی بصیر است. در باب 6 حدیث 7 دنباله اش دارد که «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنْ كُنْتَ وَحْدَكَ تُبَادِرُ أَمْراً تَخَافُ أَنْ يَفُوتَكَ تُجْزِيكَ إِقَامَةٌ إِلَّا الْفَجْرَ وَ الْمَغْرِبَ.» مجزی است یعنی از اذانی که در حال فرادی که قطعا مستحب است. خب اینها.
سوال:؟؟؟؟
جواب: اونها نه، اونها یک کم گیر دارد.
روایت دومی که برای جماعت اون توهم شده است باب 5 صحیحه حلبی حدیث 6 روایتی که «بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ تمام است، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ کلهم این ها ثقات هستند عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ كَانَ إِذَا صَلَّى وَحْدَهُ فِي الْبَيْتِ أَقَامَ إِقَامَةً وَ لَمْ يُؤَذِّنْ.» مفهومش این است که اگر که وحده نبود اذان هم میگفت بنا بر این مثلا اذان واجب است. اذا صلی وحده لم یوذن یعنی اگر جماعت بود یوذن. پس مثلا اذان واجب است. این هم توهم است جوابش این است فعل امام است فعل امام اعم از وجوب و مستحب است. نه جماعت بود اذان میگفت چون خیلی سفارش شده بود اذان میگفت ولی وقتی که تنها بود، این را مرحوم خویی هم دارد. مجرد فعل.
یک روایت دیگه بیشتر نمانده است. باب 27 حدیث 1 اونجا هم همین توهم هست روایت عمار است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ لِيُصَلِّيَ وَحْدَهُ فَيَجِيءُ رَجُلٌ آخَرُ فَيَقُولُ لَهُ نُصَلِّي جَمَاعَةً هَلْ يَجُوزُ أَنْ يُصَلِّيَا بِذَلِكَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ.» ان اذان و اقامه ای که گفته است مال فرادی بوده است. باز اذان و اقامه بگویند. معلوم میشود که اذان واجب است که حضرت میگوید لا یجوز. به این هم استدلال شده است بر وجوب اذان تتمه دارد. حیف است بذار تتمه را فردا بحث خواهیم کرد.