فقه ـ جلسه ۰۶۶ـ ۱۴۰۱/۰۹/۳۰

خارج فقه         جلسه 66          30/9/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمان الرحیم.

بحث در فصول اذان بود. مرحوم سید فرمود که فصول اذان و اقامه فصول اذان 18 و اقامه 17 مجموع 35. فصول الااذان ثمانیه عشر. الله اکبر اربع مرات. بقیه هم مثنی مثنی که میشوند 18 تا. مرحوم محقق در شرایع فرموده که فصول اذان 18 تا است علی الاشهر. مرحوم صاحب جواهر نپسندیده گفته است نه علی المشهور شهره عظیمه. شهرت عظیمه است که فصول اذان 18 تا است. لااقل و لا اکثر. بلکه بعضی ها ادعای اجماع کرده اند صاحب جواهر کلمات دیگران را اورده است. در ذهن ما هم همین است که مخالف این فتوا نادر است شهرت عظیمه بر همین 18 است. مخالفش مثلا شیخ صدوق است که در هدایه فرموده است فصول اذان 20 است. دو تا اضافه کرده است گفته است تربیع د راول که چهار الله اکبر است در اخر هم چهار الله اکبر میشود 20. ولی همین صدوق هم روایت 18 را گفته است همین درست است لا انقص و لا اکثر. نمیدانیم لعل عدول کرده است از چیزی که در هدایه است و شاید هم این روایتی را که روایت 18 را میاورد شاید یک تتمه ای داشته است خواهیم خواند بعضی احتمال تتمه داده اند که در تتمه اش دو تا الله اکبر دیگری هم بوده است خواهیم خواند. یکی صدوق است که خیلی  واضح نیست بعید است که شیخ صدوق وقتی که اذان میگفته است بر خلاف اذان متعارف گفته باشد. یکی عرضم به خدمت شما مرحوم شیخ در نهایه است. عبارت مرحوم شیخ در نهایه که زائد بر 18 تا هست فتوا نداده است فتوایش در ناحیه همین 18 است باز کلماتش مختلف است در یک جای نهایه فرموده است اگر اضافه بر اون هم بگوید لم یعص. گناه نکرده است اشکالی ندارد زیادترش. یکی هم مثلا گفته اند یک مخالف هم شلمغانی در کتاب تکلیفش اون هم مثلا بیش از 18 تا گفته است. این ها که ممکن است مخالف باشند صحبت میکنیم. و یکی هم روایات شاذی است که شیخ طوسی روایات شاذی نقل کرده است که تا 44 تا هم فصول اذان گفته شده است در یک جا هم گفته است که همان روایت 18 تا معمول بها است مثلا کسی توهم کند که اونهایی که همان روایات شاذه را نقل کرده اند قائل هم بوده اند اینها هم ثابت نیست.

سوال:؟؟؟

جواب: خود نهایه است؟ جواهر است؟ روایت را میخواهم. روایات شاذه نه. اون بهترش همان است که در نهایه گفته است فصول اذان 18 است و میگوید معمول به روایت 18 است. ص چند است خودم بخوانم؟86 یک علامتی این جا گذاشتم ولی پیدا نمیشد. اره همین جور است نگاهش کنید مهم نیست.

این که مرحوم صاحب جواهر میگوید شهرت عظیمه به ذهن ما همین درست است این به درد ما میخورد. از نظر اقوالی شهرت عظیمه است اجماع منقول هم داریم سید در ناصریات. هم شهرت محصله و هم اجماع منقول داریم که فصول اذان 18 تا است. و اما علی مستوی الروایات: روایات متواتره داریم بر این که متواتره به اصطلاح فقه، روایات متواتره داریم که فصول اذان 18 تا است. به عنوان 18 روایت اسماعیل جعفی است که دیروز خواندیم فرموده 18. خب این 18 را بیان نکرد و فقط گفت اذان 18 تا است. ما میتوانیم بیانش بکنیم این را به هم به عمل متشرعه و هم به روایات. اگر رئیس مذهبی فرمود اذان 18 فصل دارد و بعد تابعین دیدیم این جوری اذان میگویند ضم این به اون کلام اون 18 را مبینش میکند. کلام رئیس مذهب مبین میشود به عمل تابعین. بعید است که رئیس مذهب بگوید 18 تا بعد اونها هم 18 بگویند ولی یک جوری دیگری. گفتنی نیست. همین عملشان مبین کلام امامشان هست. گذشته از این که روایات متواتره داریم بیان میکند این 18 تا. روایات بیانیه اذان. بیان میکند این 18 تا را به همین نحوی که الان ما عمل میکنیم. در باب 19 مرحوم صاحب وسائل این روایات را جمع کرده است روایت اولی که خواندیم روایت عرضم به خدمت شما اسماعیل جعفی بود که تمام شد. روایت دوم صحیحه زراره است: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ:يَا زُرَارَةُ تَفْتَتِحُ الْأَذَانَ بِأَرْبَعِ تَكْبِيرَاتٍ وَ تَخْتِمُهُ بِتَكْبِيرَتَيْنِ وَ تَهْلِيلَتَيْنِ.» معلوم است دیگه که وسطش هم همین ها است و نیاز به بیان نداشته است. اون که مورد اختلاف با اونها بوده اونها خیلیها اذان را با چهار تکبیر شروع نمیکردند.

روایت ششم روایت ششم روایت معلی بن خنیس است ما معلی بن خنیس را درست کردیم اینها مصححه هستند: «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يُؤَذِّنُ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.» منتها فعل است.

روایت روایت نهمی روایت ابی بکر حضرمی و کلیب اسدی «وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ وَ كُلَيْبٍ الْأَسَدِيِّ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ حَكَى لَهُمَا الْأَذَانَ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى‏ خَيْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ- وَ الْإِقَامَةُ كَذَلِكَ.» سنیها هم هر کدام یک جوری اذان میگفتند و شبهه میشده که اذانی که تشریع شده است و موذن رسول الله میگفته از امام میپرسیدند و امام هم بیان میکردند. این جا است که همین روایت 18 تایی را و رواه الصدوق باسناده ابی بکر حضرمی درست است صحیحه است مثله و زاد یک چیزی هم اضافه کرده است و این زاد از خودش است گفته است«وَ لَا بَأْسَ أَنْ يُقَالَ فِي صَلَاةِ الْغَدَاةِ عَلَى أَثَرِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ مَرَّتَيْنِ لِلتَّقِيَّةِ.» برای تقیه میشود اضافه کنید و الا اذان همین است که در این روایت بیان شده است. یک عبارتی که صدوق دارد این است لا انقص و لا ازید:«وَ قَالَ الصَّدُوقُ بَعْدَ مَا ذَكَرَ حَدِيثَ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ وَ كُلَيْبٍ الْأَسَدِيِّ: هَذَا هُوَ الْأَذَانُ الصَّحِيحُ لَا يُزَادُ فِيهِ وَ لَا يُنْقَصُ مِنْهُ.»

خب یک گیری است که چطور شیخ صدوق در هدایه میگوید 20 است و دو تا الله اکبر اضافه کرده است ولی در فقیه میگوید همین روایت حضرمی که 18 تا است همین اذان است لا یزاد فیه و لا ینقص منه. چطور با هم جور در میاید؟ بعضی که اهل تتبع هستند میگویند در بعضی از نسخ های تهذیب که این روایت کلیب اسدی و حضرمی را نقل کرده است اخرش دارد که و الله اکبر دو بار، که اگر اون هم جزء 18 باشد 20 میشود بعد گفتند که پس اون که فقیه نیاورده است سقط در کلام فقیه است. این جوری میخواستند توجیه کنند.

سوال:؟؟؟

جواب: در هدایه گفته است 20؟ نه دیگه، اون 20 را گفته است. این جا 18 تا که نگفته است گفته است این روایت دونه دونه شمرده است ما میشماریم 18 تا است این جا که نگفته است 18 گفته است از همین مدلول نه کم نه زیاد. ما مدلول را میشماریم 18 تا است این روایت حضرمی و کلیب اسدی دو الله اکبر اخرش اضافه شده است شاید در فقیه هم اون دوتا بوده است سقطی رخ داده است همان طور که در بعضی از نسخه های تهذیب سقط شده است.

به نظر ما فقیه گفته است 20 تا درست نگفته است و بعدا متوجه شده است اشتباه است میگوید که همین 18 درست است. لذا میگوییم مخالفت صدوق محرز نیست.

سوال:؟؟؟

جواب: اون ادعا است و قائل میگوید احتمال است.

از روایاتی که سند های زیادی هست ادم یقیین پیدا میکند که معصوم فرموده اذان 18 است. گاهی اوقات یقیین ما به خاطر کثرت روایت نیست جلالت خود راوی هم موثر است نمیشود همه این روایات دروغ باشد. همه روایاتی که در کیفیت اذان. لذا ما میگوییم متواتر به اصطلاح خودمان یعنی یقیین به صدور این معنا از معصوم داریم.

در مقابل یک روایات متعارضی وجود دارد که باید حلش ود. عمده روایات متعارض در ذهن ما یک روایت ولی اون که موهم تعارض است و مرحوم اقای خویی انها را اورده است دو تا است و باز اشد موهما سه روایت است که شبهه تعارض دارد ما از اضعف ها شروع میکنیم. یکی که شبهه تعارض دارد روایت حفص است در روایت حفص داستان معراج پیامبر را بیان میکند روایت 10:

«مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ ع فَلَمَّا قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ خُلِعَ الْأَنْدَادُ فَلَمَّا قَالَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ نَبِيٌّ بُعِثَ فَلَمَّا قَالَ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ حَثَّ عَلَى عِبَادَةِ رَبِّهِ فَلَمَّا قَالَ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ- قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ أَفْلَحَ مَنِ اتَّبَعَهُ.» بعضی گفته اند پس در معراج اذانی که برای نماز گفته شد دو تا الله اکبر داشت و طبق روایات وقتی پیامبر نزول کردند همونی که در معراج بود به بلال دستور دادند. کسی نگوید اون یک اذان است، نه همان اذان هم گفته شد. پس اذان دو تا الله اکبر دارد.

ولی این استدلال واضح البطلان است این ندارد که فقط دو بار الله اکبر گفتند وقتی ملائکه گفتند الله اکبر انها هم هم صدا شدند وقتی گفتند اشهد ان لا اله الا الله اونها یک چیز دیگری گفتند. وقتی که گفتند اشهد ان محمدا رسول الله اونها یک چیز دیگری گفتند این دلالت ندارد فقط همین یک بار گفت الله اکبر. نه وقتی گفت الله اکبر الله اکبر بار دوم هم گفت انها گفتند الله اکبر الله اکبر.

سوال:؟؟

جواب: راست میگوید ایشان در ذیلش که شهادت را میگوید اصلا در این یک بار و دوبار روایت نظر ندارد. وقتی که اونها میگفتند. شهادتین را اگر مکرر میگفتند باز انها یک چیزی میگفتند ساکت نمینشستند.

سوال:؟؟؟

جواب: نه، ما میخواستیم بگوییم خب جبرئیل گفت الله اکبر الله اکبر شد اونها هم میگفتند الله اکبر الله اکبر چهار تا دیگه. ولی بعید است اونها به قصد اذان نمیگویند.

این روایت هیچ دلالتی ندارد. بهتر از این روایت،صحیحه عبد الله بن سنان است روایت 5:

«وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَذَانِ فَقَالَ تَقُولُ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ.» میگوید از اذان سوال کردیم یعنی اذان را برای ما توضیح بده. در مقام توضیح دو بار گفت پس معلوم میشود که دو بار است.بقیه مشکلی ندارد فقط همین اولش دو بار است و فصول اذان 16 است به جای 18.

مرحوم شیخ طوسی فرموده است این روایت معارض ان روایات نیست. الله اکبر الله اکبر اون دوتای دیگری را نیاورده است میخواسته است کیفیت تلفظ به تکبیر را بگوید مثنی مثنی پشت سر هم این منافات ندارد که الله اکبرالله اکبر دو بار باشد. ولی خلاف ظاهر است. ما هم الان اگر کسی از ما سوال کند اذان را برای ما بگو ما دو بار نمیگوییم الله اکبر الله اکبر. ولی میگویید این را دو بار بگو.

اونی که در ذهن ما است که این روایت قابلیت مقاومت با اون روایات ندارد این است که حضرت که میخواهد این فصول اذان را برای عبد الله بن سنان بیان بکنند اون نقطه مهم قضیه حی علی خیر العمل است. ان را میخواهد بیانش بکند که اذان حقیقی اونی که مشتمل بر حی علی خیر العمل است لذا حی علی خیر العمل را که برداشتند اون بدعت است و نادرست است. عمود این که سوال میکردند انها که این مقدار را بلد بودند اون که شبهه مهم ایجاد کرده بود این حی علی خیر العمل است که در این جا حضرت حی علی خیر العمل را دو بار تکرارش میکنند. یک موید دارد یک روایت دیگری در این جا هست که در ان روایت دارد روایت 16 دارد چرا حی علی خیر العمل حذف شده است. دیروز علت ظاهری و باطنی را گفتیم. روایت دیگری دارد که روایت 11 است. «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ بِلَالًا كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَقَالَ لَا أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ فَتُرِكَ يَوْمَئِذٍ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ.» نکته ان این بوده است فترک یومئذ…. چون این را برداشته بودند اذان نمیگفت دیگر. حساسیت این روایات.

سوال:؟؟؟

جواب: این هم یک.

اصرار ائمه بر بیان اذان با این که معلوم بود نکته اش این بود که حی علی خیر العمل در اذان بوده است. این را میخواسته بیان کنند. این را میگویم که این روایات نص در این مطلب نیستند و بعدا یک روایاتی داریم که انها نص هستند و قرینه میشود که این روایت عبد الله بن سنان برای این نکته بوده است مهم نبوده است. اصرار بر این بوده است که حضرت برسد به ان حی علی خیر العمل و قبلش اهتمامی نبوده است به خاطر همان دو تا الله اکبر اول را گفته اند و دو تای بعدی را نگفته اند. حی علی خیر العمل جایگاهش را در اذان خواسته بگویند این جابوده و تعریضا به انها میخواستند بگویند که اذان نیست چون حی علی خیر العمل ندارد.

روایت بعدی که کار را خیلی سخت میکند روایت هشتمی: روایت فاضلین:«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص فَبَلَغَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَفَّ الْمَلَائِكَةُ وَ النَّبِيُّونَ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ ص تا این جا مشکلی نداردقَالَ فَقُلْنَا فضیل و زاره لَهُ كَيْفَ أَذَّنَ فَقَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ دو تا فقط. این فرق میکند با روایت حفص. اون گیری نداشت. این دارد کیفیت اذان انها را بیان میکند. این با تربیعی که در ان روایات هست چگونه قابل جمع است. أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ اللَّهُ أَكْبَرُ اللَّهُ أَكْبَرُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ الْإِقَامَةُ مِثْلُهَا إِلَّا أَنَّ فِيهَا قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ قَدْ قَامَتِ الصَّلَاةُ بَيْنَ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ وَ بَيْنَ اللَّهُ أَكْبَرُ فَأَمَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِلَالًا فَلَمْ يَزَلْ يُؤَذِّنُ بِهَا حَتَّى قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ ص.»

این دیگه داستان این نیست که میخواهد تعریض بزند که حی علی خیر العمل حذف شده است. ما هم باشیم این سوال پیش میاید که چگونه انجا اذان گفتند. حضرت جواب داد که دو بار گفتند الله الکبر الله اکبر.

این روایت را شیخ طوسی اورده است و ذیل این روایت قال فقلنا برای ما مشکل ساز است. در ذهنم هست که ذیل این روایت را قال فقلنا را کلینی نیاورده است. نمیدانم کافی دیده که این جور در نمیاید ما یقیین به خلاف داریم که بلال  چهار بار الله اکبر میگفته است. اذان بلال هم همان اذانی است که در لیله الاسرا گفته میشود. همین روایت هم خودش دارد . فَأَمَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِلَالًا فَلَمْ يَزَلْ يُؤَذِّنُ بِهَا حَتَّى قَبَضَ اللَّهُ رَسُولَهُ این همه ائمه ما اذان را بیان میکنند چهار تا الله اکبر بلال دو تا میگفته است این قابل قبول نیست این ذیل قابل قبول نیست شاید مرحوم کلینی دیده این ذیل قابل قبول نیست نیاورده است و همان صدر را بیان کرده است. راحت. شاید هم دیده است که تعارض وجود دارد مرحوم کلینی تخییری بوده است مخیر بوده است اون وقت مشهور را انتخاب کرده است. خذ بما اشتهر بین اصحابک.

سوال:؟؟؟

جواب: روایت چندم؟ نه اونها این نیست.

مشکله ما همین روایت فاضلین است و این خیلی بعید است ما گیر در تصدیق این روایت داریم چطور بتوانیم تصدیق کنیم.

سوال:؟؟؟

جواب: حالا اونم گیر در اقامه است میرسیم. فعلا این روایت مشکل ساز است و اعتراف به ان مشکل است. نمیتوانیم اینطور بگوییم.

روایت فضل بن شاذان که علل را بیان میکنند که بعضی از رفقا فکر میکنند اونم هست اون روایت علل میگوید اون دوتا جزء اذان هست ولی غرض اعلام است. این جوری است روایت اذان میگوید و انما و جعلت تکبیر فی اول اذان اربعه. اونها جزء اذان هست این که بعضی میخواستند جمع کنند بگویند که دو تا تکبیر برای اعلام است به قرینه روایت فضل، تا با این جور در بیاید با اون روایاتی که میگوید چهارتا بگوید جور در بیاید درست نیست روایت فضل نمیتواند مشکل ما را حل کند روایت فضل هم میگوید اول اذان است ولی دو تا برای تنبه است و دو تا دیگری برای تذکر است مثلا.

خب این روایت عبد الله بن سنان هم اگر قبول کردید دلالت دارد این دو تا معارض میشوند با روایاتی که فصول اذان را 18 قرار میداد این ها 16 قرار دادند.

سوال:؟؟؟

جواب: اینها همه خواندیم امام صادق و امام باقر بودند که گفتند چهار.

سوال:؟؟؟

جواب: هنوز به اون نرسیدم ولی 18 را روایت صادقین خواندیم اذان این است اذانی که پیامبر اورده است این است چطور میشود اضافه کرده باشد.

خب اینها را چطور حمل کنیم. مشکل روایت را چطور حل کنیم. ما که میگوییم مشکلی ندارد این روایت عبد الله بن سنان و روایت فاضلین اینها معرض عنه اصحاب است ما مشکلی نداریم اعراض خصوصا اینها یک مبعداتی هم دارد همینهایی که گفتم. بلال دو تا الله اکبر میگفته اینها گفتنی نیست. اگر کسی گفت اعراض موهن است از حجیت میاندازد صغرایش این جا هم محقق است فبها ولی اگر گفت اعراض را مثل مرحوم اقای خویی اعراض موهن نیست از حجیت نمیاندازد چطور باید جواب بدهیم.

مرحوم اقای خویی جوابی که در این جا داده است اون جوابی است که در واجبات میدهند. ایشان فرموده است این جا باب نص و ظاهر است روایاتی که میگوید 18 تا ظاهر در این است که دوتا لازم است لازم شرطی. مستحب است. ظاهرش دوتا لازم است اون روایاتی که میگوید 16 تا روایت عبد الله بن سنان و فاضلین نص در این است که چهارتا لازم نیست دوتا لازم نیست. این نص است ما به نص این رفع ید میکنیم از ظهور ان حمل میکنیم روایت 18 را که افضل است. افضل 18 تا است مجزی 16 تا است. اینجور در بحث اذان این جور مشکل را حل کرده است. بعضی دیگر مشکل را همین نتیجه را گرفتند به بیان دیگری گفتند این ها مستحبات است در مستحبات تعارض معنا ندارد اقل و اکثر حمل براختلاف مراتب میشود نیاز به این فن اصول نداریم ظاهر و نص. وقتی که در مستحبات مراتب کثیره است ذو المراتب هستند اگر بگوید 16 تا 18 تا 20 تا دو سه تا روایت ضعیفه داریم که از 20 هم تجاوز میکنند. سه یا چهار روایت ضعیفه داریم که اذان را بیش از 20 تا قرار داده اند.

مرحوم اقای حکیم از این راه امده است مرحوم اقای خویی از اون راه، قاعده اصولی لا تعارض بین المستحبات را امده است این جا تطبیق کرده است مرحوم اقای حکیم.

ولی در ذهن ما این است که، اقای خویی هم در اقامه همین کار اقای حکیم را کرده است نمیدانم چطور شدهاست در این جا امده است نص و ظاهر درست کرده است.

سوال:؟؟؟

جواب: بله. حالا هنوز بحث داریم میکنیم. ممکن است ما یک حملی بکنیم اخرش به اون نتیجه. فعلا فن اصولی که اقای خویی تطبیق کرده است و فن اصولی که اقای حکیم در این دو دسته تطبیق کرده است در ذهن ما ناتمام است بعد باید ببنیم که میشود ما انها را جمع کنیم یا همان تعارض و خلاف سنت قطعیه ان شاء الله اگر عمری بود و توفیقی بود شنبه اینده نه شنبه بعد خدمت اقایان خواهیم رسیدیم، بین التعطیلین در این جا بین دو تعطیلین، ما گفتیم بین تعطیلین دلیل ندارد این جا بین دو تعطیلین است. یکی بین این دو تعطیل است و دیگری هم بین دو تا تعطیل است هر دو میگوییم تعطیل استراحت مطلق ان شاالله کسانی که میروند تبلیغ برای کسانی که قاعدین هستند دعا کنند.