فقه ـ جلسه ۰۷۱ـ ۱۴۰۱/۱۰/۱۴

خارج فقه         جلسه 71          14/10/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمان الرحیم.

مرحوم سید فرموده است «و لا بأس بالتكرار في حي على الصلاة أو حي على الفلاح للمبالغة في اجتماع الناس و لكن الزائد ليس جزء من الأذان.» موذن حی علی الصلاة را تکرار کند. میبیند رفقا هنوز مشغول مباحثه هستند، حی علی الصلاة را تکرار کند. میگوید حی علی الصلاة تا بفهماند به انها لیجتمع. لا باس. لا باس بتکرار فی حی علی الصلاة هم علی القاعده لا باس چون ما که میگوییم لا باس نه به نیت جزئیت، به نیت اجتماع انها به نیت این که انها دست بردارند از حرف زدند وقت نماز است و وقت نماز برکت ندارد لا بروک عند الصلاة. ما به قصد جزئیت که نمیگوییم.

اقای حکیم هم گفته است تکرار حی علی الصلاة، این هم یک دلیلی است بر رد انهایی که میگویند شهادت ثالثه را نگویید. تکرار حی علی الصلاة منصوص است. هم علی القاعده جایز است و هم منصوص است. حی علی الصلاة یا حی علی الفلاح جایز است. علی القاعده اشکالی ندارد چون فوقش کلام ادمی است در اثنا اذان. خب کلام ادمی در اثنا اذان مبطل نیست. از نظر قاعده لا باس. از نظر روایات هم…

سوال:؟؟؟

جواب: هر چی دوست دارید. تا لغو نباشد. این هنوز رها نمیکند، میگوید حی علی الصلاة تا لا اقل رها کند.

سوال:؟؟؟

جواب: اذان نماز. برای نماز است. چه اشکالی دارد. اذان نماز، اذان اعلام را ما چکار داریم. اذان اعلام که محل بحث نیست. بله برای اجتماع. اجتماع لازم نیست اجتماع فیزیکی، اجتماع برای نماز. این هم مثال خوبی است. اذان برای نماز میگویند اقایان مباحثه میکنند و دنبال میکنند اون هم میگوید بابا حی علی الصلاة.

و اما از نظر روایات هم باب 23 این جور فرمود که روایت حدیث اول:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى از مشایخ کلینی است. عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ چه ابن عیسی باشد یا خالد باشد اشکالی ندارد عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ، بطائنی محل کلام است ما که میگوییم اشکالی ندارد. علی بن ابی حمزه روایات بسیاری دارد در کتب اربعه ما، نمیشود اینها را تضعیفش کرد. عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَوْ أَنَّ مُؤَذِّناً أَعَادَ فِي الشَّهَادَةِ اوَ فِي حَيَّ عَلَى الصَّلَاةِ أَوْ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ الْمَرَّتَيْنِ وَ الثَّلَاثَ وَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ إِذَا كَانَ إِمَاماً يُرِيدُ بِهِ جَمَاعَةَ الْقَوْمِ لِيَجْمَعَهُمْ لَمْ يَكُنْ بِهِ بَأْسَ. اینها دیگه از باب مثال است. الله اکبر را زیاد میگوید تا دست بردارند و اذان را گوش کنند. اینها از باب مثال هستند. چهل بار بگو تا وقتی که دوست داری. صلات اعلام نیست. اماما. امام هم خصوصیت ندارد. حالا امام است یا از جانب امام اذان میگوید. فرقی ندارد.

سوال:؟؟؟؟

جواب: اذا کان…. انما یرید هم درست است. امام بگوید یا ماموم بگوید

دلالتش تمام است فقط بحث سند است که ان هم علی المبنا.

مرحوم خوئی که ابن حمزه را قبول ندارد در این جا استدلال میکند به یک روایت صحیحه ای باب 22 حدیث 2 اونجا این جور دارد که«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ این جا درست میگوید این عبد الله نه عبد الرحمان. این اشتباه نسخه است ما عبد الله ابی نجران نداریم. عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع فِي حَدِيثٍ إِنْ شِئْتَ زِدْتَ عَلَى التَّثْوِيبِ حَيَّ عَلَى الْفَلَاحِ مَكَانَ الصَّلَاةُ خَيْرٌ مِنَ النَّوْمِ.» تثویب از ثواب، یعنی تکرار کردن رجوع کردن. شاید ثواب را میگویند ثواب چون  معادش بر میگردد. خودش یک تثویب دارد دوبار میگویید رجوع میکنید. حالا زدتَ تثویب حی علی الفلاح. اینها میگویند الصلاة خیر من النوم اینها توهین میکنند به نماز، تو اگر خواستی موثر هم هست این الصلاة خیر من النوم ادم اونجا باشد احساس میکند که بجا است. اونها انجا نماز شب میخوانند همان طور نشسته میخوابند و نماز که میشود الصلاة خیر من النوم احساس میکنند که کسی انها را خطاب قرار میدهد و همه بلند میشوند مشغول نافله صبح میشوند حالا حضرت فرموده اگر خواستی به این غرض برسی این حی الفلاح را تکرارش کن، چرا از خودت دربیاری الصلاة خیر من النوم بگویی، حی علی الفلاح را تکرار کن تا به ان غرض برسی.

سوال: ؟؟؟

جواب: به قصد جزئیت بگوید؟ نفهمیدم. بله حرام است بگوید اصلا. ان الرشد فی خلافهم.

سوال:؟؟؟؟

جواب: ان هم اشکالی ندارد. بله. ان الرشد فی خلافهم. آن (اشهد ان علیا ولی الله) را بگو ان الرشد فی خلافهم. اینجا (الصلاة خیر من النوم) را نگو ان الرشد فی خلافهم.

در این روایت صحیحه که اقای خویی تمسک میکند فقط حی علی الفلاح دارد ولی در دیگری حی علی الصلاة دارد، خب دیگه فرقی ندارد اگر حی علی الفلاح ان شئت زدت، فرقی بین حی علی الفلاح و  حی علی الصلاة ندارد.

سوال:؟؟؟

جواب: مثال است. و لاباس بتکرار حی علی الصلاة و حی علی الفلاح یا هر دو فرقی نمیکند.

«و لا بأس بالتكرير في حي على الصلاة باس أو حي على الفلاح للمبالغة في اجتماع الناس و لكن الزائد ليس جزء من الأذان» خودش هم در اخرش احتیاط کرده است. زیادی است. در صحیحه هم داشت. زیادی است. زدت. جزء نیست. و لکن الزائد لیس جزء من الاذان.

حجت بر ان تمام است دو روایت است یکی علی جمیع المبانی صحیح است و دیگری هم علی بعض المبانی.

«و يجوز للمرأة الاجتزاء عن الأذان بالتكبير و الشهادتين بل بالشهادتين» مراة اصلا اذان و اقامه در حقش مشروع است یا نیست؟ میگوییم مقتضای ادله اولیه این است که فرقی نیست لا صلاة الا باذان واقامه داشتیم. لا صلاة ان قدر این دلالتش قوی است که اگر یک روایتی امد گفت لیس علی النسا اذان و لا اقامه ما در اون تصرف میکنیم. ببینید میپسندید یا نه. لا صلاة الا باذان و اقامه، شرطیت مطلقه همین است مثل لا صلاة الا بطهور. لا صلاة الا باذان و اقامه در روایت صحیحه داریم چند روایت است لیس علی النسا اذان و لا اقامه. میگوییم اولا اون لا صلاة الا باذان و اقامه اون دلالتش اقوی است این که بگوییم لا صلاة الا باذان و اقامه الا النسا تخصیصش عرفی نیست ولی اون روایتی که میگوید لیس علی النسا اذان و اقامه قابل حمل است یعنی اذان و اقامه در حقشان تاکید نشده است.

بارها عرض کردیم این که میگویند مطلق و مقید است حمل میشود مطلق بر مقید اینها قواعد دایمیّه نیستند گاهی خصوصیت مورد عکس را اقتضا میکند. در همان حمل مطلق بر مقید همین جور گفتند دوران امر است بین این که تصرف در مطلق کنیم حمل مطلق بر مقید یا تصرف در مقید کنیم حمل بر افضل الافراد. گفتند عرف ان را ترجیح میدهد (حما مطلق بر مقید). این در جایی است که یک مرجحی برای عکسش پیدا نشود. لا صلاة الا باذان و اقامه همین به اصطلاح لسان قویی که دارد مرجح میشود که بگوییم ان روایاتی که فرموده است لیس علیها اذان و لا اقامه یعنی موکدا. ما برای مشروعیت اذان و اقامه برای نساء نیازی به ادله خاصه نداریم. همین ادله عامه کافی است. لا صلاة الا باذان و اقامه با این که داریم لیس علیها اذان و لا اقامه. همین هم کافی است. مضافا که ما دلیل خاص هم داریم در نساء که ترغیب کرده است نساء را به اذان و اقامه. اذان واقامه کامل را گفته افضل است.

سوال:؟؟؟؟

جواب: لا صلاة لجار المسجد الا فی المسجد، نمیشود اصلا. جاره است اون جار نیست. (خنده)

سوال:؟؟؟

جواب: نه تخصیص. اصلا اون اطلاق ندارد.

این که مشروع است اذان و اقامه برای زنها همین دو خطاب برای ما کافی است مضافا برای مشروعیت اذان و اقامه کامل ما نص خاص هم داریم در خصوص زنها ما روایت داریم که اذان و اقامه افضل است. گر چه صدرش این است روایت باب 14 این روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 14 اورده است. در باب 14 این طور فرموده است اون که خیلی واضح است ولی مرسله است باب 5 است « مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع لَيْسَ عَلَى الْمَرْأَةِ أَذَانٌ وَ لَا إِقَامَةٌ إِذَا سَمِعَتْ أَذَانَ الْقَبِيلَةِ وَ تَكْفِيهَا الشَّهَادَتَانِ وَ لَكِنْ إِذَا أَذَّنَتْ وَ أَقَامَتْ فَهُوَ أَفْضَلُ.»

با این که اولش دارد لیس ولی باز اخرش دارد اذا سمعت…..فهو افضل. منتها این مرسله ای است که شیخ صدوق مستقیما نسبت داده است به…

روایت بهترش که عرضم به خدمت شما اذان، اون در روایت اول این جور دارد اون باب 14

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُؤَذِّنُ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ حَسَنٌ إِنْ فَعَلَتْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ  أَجْزَأَهَا أَنْ تُكَبِّرَ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.

منتها این در خصوص اذان است. اون مرسله هم اذان و هم اقامه بود این در خصوص اذان است. که گفتیم بهترین روایت است از نظر دلالت هم اذان و هم اقامه را میگوید.

سوال:؟؟

جواب: اذان و اقامه هر دو است.

سوال:؟؟؟؟

جواب: ما الان در مشروعیت اذان واقامه بحث میکنیم که سید بحث نکرده است سید بدلهایش را گفته است. پیش سید و همه مفروغ عنه است که اذان واقامه همان طور که بر مردها مستحب است بر زنها مستحب است ولی بر زنها استحبابش اکید نیست. اگر یادتان باشد مرحوم سید که در اول باب میگفت تاکید دارد استحبابش رجحان اکید دارد ما میگفتیم الا للمراه. للمراه استحباب اکید ندارد چون گفت لیس علیها روایت معتبره داریم لیس علیها اذان و لا قامه در چند روایت فرموده است بدل دارد این بدل داشتن خودش موهم این است که حسنٌ که بدل برایش ذکر میکند یک مرتبه پایین تری است. متفاهم از روایات این است. روایات خاصه که اذان در حق زنها مشروع است اقامه در حق زنها مشروع است. یک روایت دیگری هم من پیدا کرده بودم.

سوال:؟؟؟

جواب: این هم بد حرفی نیست خصوصا اگر در بعضی روایات بحث اجزا را اورده است به ذهن میزند که اصلش مشروع است و این هم مجزی است. میشود از انها هم مشروعیت را فهمید

در اونجا دارد سمعتُ در روایت 4 داد سمعت ابا عبد الله یقول اقامه المراه همین چند تا را دارد اقامه مراه این است اون دلالت ندارد اقامه کامل. ولی این.

روایت 8 را بخوانیم ببنیم چطور است روایت علل است:

«وَ فِي الْعِلَلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عِيسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ عَلَيْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ سَمِعَتْ أَذَانَ الْقَبِيلَةِ فَلَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِنَ الشَّهَادَتَيْنِ»

این مفهومش این است که اذان بر عهده اش هست ولی اگر اذان قبیله را شنید این مقدار را بگوید کافی است. از این هم مشروعیت اذان به دلیل خاص بر زن ثابت میشود.

سوال:؟؟؟

جواب: اذان است بله. میخواهیم یک روایت پیدا کنیم که.

یکی از شاگران روایت خواند.

استاد: خیلی اون مشکل ما را حل نمیکند.

سوال:؟؟؟

جواب: اذان است. چرا. بخوانید یک بار دیگر. ان کان سمعت اذان القبیله، نه این مشکل را. اگر نسخه این طور باشد عرضم به خدمت شما.

سوال:؟؟؟

جواب: حالا سندش را صحبت میکنیم.

سوال:؟؟؟

جواب: نه اشکالی ندارد. اگر بشنود، فلیس علیها شیء. این جور در نمیاید. اگر بشنود لیس علیها شیئ. این شندیدنش کافی است خودش مشروعیت ان را در حق شنیدنش کافی. حالا مهم نیست.

سندش مشتمل بر عیسی بن محمد است که ما نمیتوانیم عیسی بن محمد را درست کنیم. عیسی بن محمد نه مدحی دارد نه توثیقی. سندش ناتمام است. ما نیاز نداریم دلیل خاص در اذان هم باشد فرقی بین اذان و اقامه نیست. احتمالش نیست که اذان در حق زنها مشروع باشد اقامه مشروع نباشد اینها گفتنی نیست.

سوال:؟؟؟

جواب: ؟؟؟؟ تسهیلیه؟ ادعا است دیگه. اگر گفتند که.

سوال:؟؟؟

جواب: ما باشیم لیس علی المراه اذان و لا اقامه شبهه عدم تشریع است. بله ما میگوییم که اینها ما هم همین طور حملش میکنیم به قرینه لا صلاة الا باذان و اقامه میخواهد بگویند مثلا اون موکد نیست که باید مواظب باشند اگر ترک هم کردند اشکالی ندارد.

سوال:؟؟؟

جواب: نه ظاهر بعضی از روایات که همین است ولی ما جمع میکنیم بین روایات.

اذان و اقامه در حق زنها مشروع است جای شبهه ندارد ولی سید فرموده است و یجوز للمراه بدل هم دارد در حقشان. یجوز للمره اجتزاء عن الاذان بالتکبیر و الشهادتین. همین الله اکبر الله اکبر تکبیر را بگویند و دو تا شهادت را بگویند کافی است و بدل ان میشود. روایت را خواندم الان روایت اولی همین طور بود. مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ وَ فَضَالَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَرْأَةِ تُؤَذِّنُ لِلصَّلَاةِ فَقَالَ حَسَنٌ إِنْ فَعَلَتْ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ  أَجْزَأَهَا أَنْ تُكَبِّرَ وَ أَنْ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ.

ظاهر ان تکبّر، همین تکبیرات چهارگانه را بگوید نه این که یک الله اکبر بگوید و یک بار هم شهادت لا اله الا الله و یک بار هم. به ذهن این میزند، ولی احتمال هم هست که و ان لم تفعل أجزأها أن تکبّر یک بار بگوید الله اکبر و یک بار شهادت اول یک بار شهادت دوم.

سوال:؟؟؟

جواب: نه. این را ما نمیتوانیم. ان تکبر یعنی همان تکبیر با بگوید نه صرف الوجود تکبیر را بگوید.

سوال:؟؟؟

جواب: ظاهر عبارت هم همین اجمال را دارد. یجوز للمره اجتزاء عن الاذان بالتکبیر و الشهادتین یک بار بگوید تکبیر دو بار هم بگوید شهادتین. یا این که عهد است یعنی همان تکبیری که انجا بود.

سوال:؟؟؟

جواب: نه مناسب این که مقدار بگوید مقدار همان را بگوید. خب ما نمیتوانیم. حالا نص روایت همین است هر کس هر چی فهمید. ولی اینجا دارد الاجتزا و اونجا دارد اجزاها. هر کسی هر چی فهمید.

سوال:؟؟؟

جواب: نه اجتزائی که اینجا میگویند نه این که یک امر دیگری است. میخواهد مرتبه دیگری یک امر دیگری مجزی از ان است و مسقط ان امر است. این را نمیخواهد بگوید. اجتزاء یعنی مرتبه پایین تری در حق انها تشریع شده است.

سوال: ؟؟؟؟

جواب: ملائکه که پشت سر زنها نماز نمیخوانند. (خنده)

سوال:؟؟؟

جواب: حالا ان روایت مال مردها بود. اگر تو اذان واقامه بگویی ملائکه صف میکشند در زنها علم غیب لازم است که ما نداریم.

سوال:؟؟؟

جواب: امام جماعت هم بشوند اون روایات به نحو مطلق نبود. در ایه شریفه و ان کنتم جنبا حضرت فرمود شامل زنها نمیشود ان کنتم گفته است نه کنتنّ گفته است. خصوصا مناسبت جماعت با مردها است. زنها جماعت. خصوصا اقتدا کردن مناسبتش با همین است

سوال:؟؟؟

جواب: گفت افضل است اشکالی ندارد. نمیدانیم ما. شاید حور العین ها مثلا. (خنده) ان را هم نمیدانیم. خب مهم نیست.

مرحوم سید فرمود و یجوز للمراه… بل الشهادتین، نه مراه همین شهادتین را بگوید کافی است تکبیر را هم رها کرد همین شهادتین را بگوید کافی است. این که شهادتین را بگوید کافی است این مقداری گیر دارد. باب 14 حدیث… الان روایت را خواندم. روایت 8 را خواندم. گفتم این مشکل سندی دارد عیسی بن محمد. میرسیم به حدیث دوم صحیحه زراره «وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَة قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع النِّسَاءُ عَلَيْهِنَّ أَذَانٌ فَقَالَ إِذَا شَهِدَتِ الشَّهَادَتَيْنِ فَحَسْبُهَا.» همین هم کافی است شهادتین را بگویند کافی است.اینها مراتب فضل است اون اذان کامل افضل است هر چه کم بشود فضیلتش کم میشود که اقلش شهادتین است دیگه. خب این هم حجت بر ان تمام است بحثی نداریم.

سوال: فرض شک چی شد؟

جواب: بعید نیست حالا این جور چیزها جای برائت ندارد. حالا فرض کنید روایتی نداشتیم شک کردیم یا حالا در خود شهادت شک داریم تکرار یا خود شهادت. اونی که مجزی است تکرار یا خود شهادت. قدر میتقینش تکرار است ولی اگر خود صاحب مسئله گفت صرف الوجود. اگر شک کردیم که ایا اونی که به اصطلاح مستحب در حق این دو بار شهادتین گفتن یا یک بار جای برائت هم که نیست. راست میگوید قدر میتقین اون که میتوانیم بگوییم تشریع شده است با تکرار است. برائت هم جاری نیست کاریش نمیشود کرد.

و عن الاقامه، میگوید و مجزی است در زنها عن الاقامه بالتکبیر و الشهادة ان لا اله الا الله و شهادتین. تکبیر را بگویند در اقامه هم تکبیر را بگویند شهادتین را بگویند کفایت میکند. اقامه هم لازم نیست. وجه این که در اقامه یک نکته اش همین که فرقی نمیکند وقتی در اذان تکبیر و شهادتین مجزی شد فرقی نمیکند در اقامه هم مثلا مجزی است و اما اگر گفتیم احتمال فرق وجود دارد شاید دراذان اون تخفیف هست ولی دراقامه نیست. ما یک دلیلی صافی نداریم.

سوال:؟؟؟

جواب: طواف مراه. چطور یادم رفته این را بنویسم.

در حدیث 4 «وَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِقَامَةُ الْمَرْأَةِ أَنْ تُكَبِّرَ وَ تَشْهَدَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ.» صحیحه ابی مریم انصاری. درست است اقامه مراه این است به ضم این که ما گفتیم اقامه مطلق هم در حقش تشریع شده است اقامه مراه این است یعنی مجزی است.

سوال:؟؟؟

جواب: کدام. اقامه المراه ان تکبر. ان تکبر تکبیر را بگوید همان تکبیری که در اقامه است یا صرف الوجود است.

سوال:؟؟؟

جواب: مناسب حکم و موضوع این است که یه مقداری از همان باشد. اشکالی ندارد حالا شما اینرا میگویید، ظاهر پدر و مادر ندارد. یکی میگوید ظاهرش این است یکی میگوید ظاهرش این نیست.

تمام شد. از مراه خارج شدیم.

و يجوز للمسافر و المستعجل الإتيان بواحد من كل فصل منهما كما يجوز ترك الأذان و الاكتفاء بالإقامة بل الاكتفاء بالأذان فقط. مسافر و مستعجل میتوانند هر کدام واحده واحده بگویند. مسافر است دیگه مسافر نمازش قصر است و اذانش هم قصر بشود. نیمه بشود.

سوال:؟؟؟

جواب: نه. و یظهر ممن رواه صدوق جواز اجتزا بالشهادتین فقط.

یکی از شاگردان:؟؟؟

استاد: سندش ناتمام بود. اقامه است اون دیگه. فقال ان کانت سمعت اذن القبیله فلیس علیها اکثر من شهادتین اقامه است دیگر، ولی سندش ضعیف بود.

تخفیفی که در مسافر مستعجل است این است که یک فصلی بگویند فصلا فصلا نه. فصلا واحده مره، واحده بیان بکند باب 21 حدیث 2 یک بابی را مرحوم سید منعقد کرده است باب جواز الاقتصار فی الاذان و الاقامه علی مره بعد مره ولی تقیه را اضافه کرده است فی التقیه و العجله و السفر. سه عنوان را اورده است. روایت دومی:

«وَ عَنْهُ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ بُرَيْدِ بْنِ مُعَاوِيَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: الْأَذَانُ يُقْصَرُ فِي السَّفَرِ كَمَا تُقْصَرُ الصَّلَاةُ الْأَذَانُ وَاحِداً وَاحِداً وَ الْإِقَامَةُ وَاحِدَةً.» اذان مثل نماز است دیگه. کوتاه میشود این هم کوتاه میشود. نصفه میشود این هم نصفه میشود ولی نصفه اذان میشود واحدا واحدا و اقامه واحده.

سوال:؟؟؟

جواب: اون یک بحث دیگری دارد.

حالا فعلا این روایت. سید که گفته است و يجوز للمسافر و المستعجل الإتيان بواحد من كل فصل منهما. ظاهرا مرحوم سید مختص به نماز قصری نکرده است ظاهر کلام سید مطلق است. یجوز للمسافر که فصل واحد بگوید. چه در نماز دو رکعتی چه در نماز (کامل). اصلا مسافر است قصد اقامه کرده است. مهم این است که مسافر باشد. ولی این روایت سخت است. این روایت که میگوید الاذان یقصر فی السفر کما تقصر فی الصلاة شبهه دارد.

سوال:؟؟؟

جواب: بله. یک شبهه دارد که این اطلاق نداشته باشد. یعنی در جایی که نماز قصر میخوانی اذان. اللهم کسی بگوید این تشبیه است در سفر نماز قصر میشود اذان هم در همه نماز ها قصر میشود.

سوال:؟؟؟

جواب: اطلاق دارد. اذان قصر میشود. تنظیر کرده است. چطور نماز کم میشود منتها در سه تا. این اذان در همه قصر میشود. اطلاق دارد. یا نه اصلا بگوییم نماز را شما تمام میخوانی. مسافر هستی.

سوال:؟؟؟

جواب: خب حالا ما هم قبول داریم باید یک روایت  صافتری پیدا کنیم برای اطلاق. این شبهه عدم اطلاق هست.