فقه ـ جلسه ۰۷۲ـ ۱۴۰۱/۱۰/۱۷

خارج فقه         جلسه 72              17/10/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمان الرحیم.

قبل از ورود در بحث مسافر چند تا نکته از سابق مانده است که استدراکش خوب است. استدراکات:

یک نکته در مورد شهادت ثالثه است که بعضی ها میخواستند شهادت ثالثه را به عنوان جزئیت و لو جزء مستحب درست بکنند تشبّث به کلام شیخ طوسی کردند شیخ طوسی گفته است که من شواذ الاخبار خبر شاذ داریم که شهادت ثالثه جزء فصول اذان است. به ضم این که عنوان شاذ در کلمات فقها، فقهای سابق خصوصا محدثین منصرف است به خبر تام السند. شاذ یعنی خبری که سندش تمام است ولی عمل نشده است این معنای شاذ است. به خبر ضعیف اصطلاح نیست که بگویند شاذ. پس شیخ طوسی مرحوم شیخ طوسی خبر داده است شهادت داده است به این که ما یک خبر صحیحی داریم بر این که شهادت ثالثه جزء اذان است. ما نیازی به اخبار من بلغ دیگه نداریم. خبر صحیح داریم. بدون حاجت به اخبار من بلغ، فقط حالا شاذ است. خب شاذ باشد بعضی به شاذ عمل نمیکنند بعضی میگویند اعراض مشهور موهن است. ولی ما که نمیگوییم، میگوییم اعراضشان اجتهادی بوده است این اعراض اجتهادی اثر ندارد فدلیلنا علی جزئیة شهادت ثالثه همین خبر صحیحی که شیخ طوسی شهادت داده است.

ولکن در ذهن ما این است که اولا، شاذ خصوص خبر صحیح باشد ثابت نیست. گاهی هم به خبر ضعیف شاذ گفته شده است. حالا سلمنا اصلا شاذ در کلمات محدثین معنایش خبر صحیح است. شیخ طوسی خبر داده است که یک خبر صحیحی داریم که شهادت ثالثه جزء است. عرض ما این است که علم به کذب این خبر داریم اولا چون اگر جزء بود و لو جزء مستحب بود ائمه ما اصحاب ائمه ما و لو در خفاء احیانا این را ترک نمیکردند این که ائمه و اصحاب ائمه ما این را نیاوردند و شیخ طوسی خبر داده است کسی عمل نکرده است به این شیخ صدوق گفته است این اخبار وضع شده اند وضعوا اخبار جَری متشرعه اصحاب ائمه صدر اول بر ترک این عمل بوده است. لذا یقین داریم به کذب این خبر. اگر جزء بود و لو جزء مستحب ترک نمیشود مثل قنوت رایج و دائر میشد که در اذان میگفتند.

ثانیا تنزلا حالا مثلا کسی بگویند تقیه میکردند و خیلی تقیه شدید بوده است تا میتوانستند نمیگفتند. این فرق میکند با بعضی از موارد. معمول موارد تقیه علنی انجام نمیداند مسح به جهت تقیه بر خفّ بوده است ولی در غیر تقیه، حی علی خیر العمل در غیر تقیه بوده است ولی گاهی اوقات الصلاة خیر من النوم هم بوده است. و امثال ذلک. سجده بر ما لا یصح السجود تقیه بوده است ولی غیر تقیه. باب اصلا معنا ندارد یک حکمی جعل شود و ده قرن تقیه بوده است ولی اگر کسی گفت ولایت علی این است که با بقیه فرق میکند.

اگر کسی این حرف غلط را هم ادعا کند، ما میگوییم روایات ترجیح را قبول داریم در روایات ترجیح میگوید هر گاه تعارض است بین خبر مشهور و خبر شاذ که شهادت داد شیخ طوسی شاذ است گفت و اترک الشاذ النادر گفت حجیت ندارد لذا ما به اخبار علاجیه اون خبری که شهادت ثالثه را جزء قرار داده است اگر احتمال صدقش هم بدهیم به اخبار علاجیه ان را میگوییم از حجیت ساقط است. فن اصول این را میگوید روایتی که شاذ اخبار است احدی هم به ان تمسک نکرده است مجلسی هم خرّیت فن با اخبار من بلغ درستش کرده است.

سوال:؟؟؟

جواب: بله بنا شد تعارض باشد. بحث اول این بود که اینها با هم تعارض داشتند چطور جمع کنیم فصول اذان بود اون هم همه روایات میگفتند که فصول اذان 17 تا است و این میگوید 19تعارض دارند.

این یک کلمه برای این طرفیها بود. یک کلمه هم برای ان طرفیها.

سوال:؟؟؟؟

جواب: میگوییم حجیت ندارد ما میگوییم شاید اصلا دروغ است اون. ما که نگفتیم صادر شده است. دلیل حجیت شاملش میشود. نه این که قطعا صادر شده است. از متنش مشخص است که شیخ طوسی این را در عداد فصول اذان اورده است چون گفته است جزء فصول اذان است. در نهایه این جور میگوید.

سوال:؟؟؟

جواب: عمل نشده است به ان. یعنی جزء اذان واقامه کسی قرارش نداده است.

سوال:؟؟؟

جواب: بابا در اذان من شواذ الاخبار که از اذان است.

خب و اما در نکته ای که در ان طرف است یک بحثی در اصول است که ایا در مساله زیاده قصد شرط است یا نه. مثلا من میخواهم یک سوره ای دیگری بخوانم اضافه بر ان سوه چه وقتی صدق میکند من زاد فی المکتوبه فعلیه الاعاده؟ یک تفصیلی وجود دار ما دیگر همه بحثش را مطرح نمیکنیم مقداری که نیاز داریم. گفتند اگر چیزی که زیاد کردی مسانخ است مسانخ زایده است قصد بکنی یا نه. اگر مسانخ نیست مثلا در رکعت اول قنوت را اوردی باید به قصد زیاده بیاوری اگر قصد زیاده نداری نه به عنوان جزء نماز قنوت به جا اوردی (مثلا خدایا ما را هدایت کن) زیاده صدق نمیکند. در غیر مسانخ قصد شرط است در مسانخ قصد شرط نیست.

سوال: دلیلش چیست:

جواب: دلیلش خواهش میکنم اشکال نکنید این بحث مفصلی دارد.

دلیلش سجده تلاوت است. کسی در اثنا صلات ایه سجده تلاوت را شنید میتواند سجده کند یا نه. سجده ای که میکند به قصد تلاوت است و به قصد عدم زیاده است ولی حضرت فرموده است فان السجده زیاده فی المکتوبه. سجده چون مسانخ است. عرف هم همین را میگوید کاری با قصد نداریم سه بار سجده کنی میگویند سجده سوم زیادی در نماز است ولو به هر قصدی بیاوری. مدعی در این جا میگوید که درست است که مثلا در رساله علما مینویسند شهادت ثالثه جزء نیست ولی چون که شهادت ثالثه مسانخ شهادتین است به قصد جزئیت در این جا شرط نیست مسانخ است هر دو اشهد هستند این میشود شهادتین این میشود شهادات جمع بسته میشود، شهادات ثلاثه معلوم میشود که مسانخ هستند که همه را یک کاسه میگویند قصد معتبر نیست همین که شهادت ثالثه را بیاورید این میشود زیاده و لو این که قصدت جزئیت نباشد لذا شهادت ثالثه بلا قصد الجزئیه هم مشکل دارد.

عرض ما این است که درست است این زیاده صدق میکند ما در این شک نداریم، یعنی سلمنا، که شهادت ثالثه مسانخ است ممکن است کسی بگوید مسانخ نیست شهادت به نبوت و امامت مسانخ نیست ممکن است کسی بگوید اینها از شجره واحده است و مسانخ هستند.

سوال:؟؟؟

جواب: اون هم مسانخ نیستند. کی گفته است.

حالا سلمنا که شهادت ثالثه مسانخ است میگوییم انچه در اصول یاد گرفتیم میگوییم غایتش اینست اینها بدون قصد جزئیت زیاده میشوند نه جزء میشوند. مشکل این است که ما شهادت ثالثه را بیاوریم بدون قصد جزئیت جزء بشود بدعت بشود. اون روایت که نمیگوید سجده ثالثه جزء نماز است میگوید زیادی در نماز است اصلا خلافش را میگوید. ما شهادت ثالثه را میاوریم قبول داریم زیاده در اذان است ولی کی گفته است زیاده در اذان مانع است. صلوات زیاده در اذان است همین روز چهارشنبه خواندیم تکرار حی علی خیر العمل حلی علی الفلاح تکرار شهادتین، نص معتبر داریم اگر اینها را به قصد جزئیت نیاوریم و به قصد اجتماع بیاوریم اشکالی ندارد اونجا که اصلا عینش هست اونجا کاملا سنخ است و به جزئیت اقرب است ولی گفته است اشکالی ندارد منتها لیجتمع الناس نه به قصد جزئیت. ما قبول داریم شهادت ثالثه جزء نیست به خواندش زیاده محقق میشود ولی جزئیت محقق نمیشود تنها شبهه ای که قابل ذکر است همین است که ارام ارام مردم این را جزء تلقی میکنند.

سوال:؟؟؟

جواب: زاید بر مرکب است نه جزء مرکب.

سوال:؟؟؟

جواب:زیاد کردی یعنی زاید در ان است. اگر جزء بشه که زاید نیست. چون غیر از ان است فصول اذان 17 تا است این دو تا جزء ان 17 تا نیست میشود زیاده. نه زیاده منافی با جزئیت است نه که ملازمه با جزئیت.

تنها شبهه ای که در روز اول هم اشاره کردیم این است که…

سوال:؟؟؟

جواب: میگوید لینتفع تنها ان نیست. بعید است این خصوصیت داشته باشد. حی علی الفلاح شهادتین و …. را تکرار کنید لیجتمع الناس. نکته را مطرح میکند بعید است که همه اینها

سوال:؟؟؟

جواب:تکرار شهادتین در اذان که منصوص است.

این است که تکرار انها هیچ اشکالی ندارد. اون شبهه ای که شاید بعضی از بزرگان مادارند نکته ان همین است فقط. جزئیت هم نه. بعضی از بزرگان شاید مثلا همین که اگر که مثلا زمان زیادی همیشه این شهادت گفته بشود ارام ارام بدعت میشود، بدعت میشود ارام ارام. شبهه ای که هست همین است بدعت میشود فقیه چکار دارد فقیه حکم خودش را بیان میکند میگوید به قصد جزئیت نیاور حالا ممکن است ما این را انکار نداریم بعضی فوق جزء بدانند.

سوال:؟؟؟

جواب: فقیه باید احکام شرعیه را بیان کنند. در مساله ای هم همین بوده است که به اقای بروجردی گفت ما هر سال که 365 روز است 364 روز مقلد شما هستیم یک روز هم ازاد بگذارید. مردم چکار میکنند ما چکار با ان داریم مهم این است که حکم شرعی چیست.

سوال:؟؟؟

جواب: نه، یک اشتباهی اهل سنت گاهی ما این اشتباه را داریم میرویم سراغ عرف، عرف این جور میگویند. عرف ملاک نیست.  دین چیست و مذهب کدام است باید برویم سراغ متخصص. یک اشتباه اهل سنت این است که شیعه در فلان جا نماز نمیخواند پس شیعه یعنی نماز ندارد. این که نشد. بله عرف ما همه جور هستند مثل عرف انها که همه جور هستند از این جهت فرقی ندارد تشبث به عمل عرف که عقلائی و فنی نیست. بدعت مربوط به مبیِّن شریعت میشود ممکن است مبین شریعت یک قلدری باشد به عنوان شریعت یک چیزی وارد بکند ولی عمل ربطی به شریعت ندارد. بزرگان ما در رساله مینویسند که اذان 17 تا است نه کم نه زیاد. خواستی…

سوال:؟؟

جواب: وقتی که خودش در رساله نوشته است. ما ادعا نداریم که بزرگ عملش این است. عملش علی الظاهر طبق رساله اش هست میگوییم شهادت ثالثه به عنوان یک شعار است یک مستحبی است. جای خوبی برای عمل به ان مستحب پیدا شده است.

سوال:؟؟؟

جواب: بدعت که حرام است. اصلا تصورش ملازم با تصدیق دارد. ادخال ما لیس من الدین فی الدین قبیح عقلا حرام شرعا.

سوال:؟؟؟

جواب: اطلاق دارد روایت بدعت خیلی است. وقتی که اطلاق دارد اصلا تخصیص بردار نیست. مگه میشود من دین خدا را تغییر بدهم میشود که حلال باشد؟

سوال:؟؟؟

جواب: انها بدعت صدق نمیکند

هذا تمام الکلام فی شهادة الثالثه. بیشتر از این زور ما نیست.

سوال:؟؟؟؟

جواب: میرسیم. ما میگوییم الصلاة خیر من النوم به قصد این که ان را حذف نکنند و این را جزء اذان ندهند درست است. بعضی از روایات داریم. بحث خواهیم کرد منتها الصلاة خیر من النوم یک حساسیتی در ان به وجود امده است. ما میگوییم الصلاة خیر من النوم اگر است ولی ان (اگر) محقق نشده است.

استدراک دومی که باقی مانده است در مورد اذان و اقامه بر نساء است. ما امدیم گفتیم مشروع است جمعا بین ادله. ادله ای که اذان و اقامه را تشریع میکند اطلاق دارد روایاتی که میگوید لیس علیهن اذان و لا اقامه یعنی همان اذان و اقامه ای که خیلی سفارش شده است بر انها نیست ما این طور حمل کردیم و گفتیم نیاز به دلیل نداریم هست.

مرحوم اقای خویی و بعضی دیگر گفتند مشروعیت اذان و اقامه برای زن به خاطر روایات خاصه است. ما باشیم کأنّ روایات عامه نه. دو دسته روایت داریم لا صلاة الا باذان و اقامه و یک دسته گفته است لیس علیهن اذان و لا اقامه. چند روایت است یکی صحیحه جمیل است. بر مبنای ما که مستفیضه است و بر مبنای مرحوم خویی صحیحه جمیل است باب 14 این جور بود. حدیث 3 «و باسناد شیخ طوسی عن سعد بن عبد الله سندش تمام است عن احمد بن محمد حسین بن سعید فضاله جلیل عن جلیل محمد بن ابی عمیر جمیل بن دراج قال سالت ابا عبد الله عن المراه اعلیها اذان واقامه قال لا» اون جمع ما را کنار بگذارید فن مثلا طبق مشی اقای خویی میگوید مشروع نشده است. پس چه دلیلی بر مشروعیت دارید؟ گفتند صحیحه عبد الله بن سنان است. ببینیم از این صحیحه مشروعیت اذان و اقامه استفاه میشود یا نه. تا به حال ما میگفتیم بله استفاده میشود حرف مرحوم اقای خویی را پذیرفتیم.

«سالت ابا عبد الله علیه السلام عن المراه توذن للصلاة اذان بگوید. فقال حسن. خوب است بگوید» ما گفتیم حسن یعنی مستحب است پس اذان هم برای زن تشریع شده است ولی یک شبهه ای به ذهن ما امده است سالت ابا عبد الله علیه السلام عن المراه توذن للصلاة اگر میگفت فقال نعم میگفتیم همان اذان را میگوید برای او هم هست. ولی میگوید حسن یک شبهه دارد که کار خوبی است نه که کار خوبی است اذان گفتن. تکبیر و شهادت دعوت به فلاح و صلاح است لا اله الا الله است این کار خوبی است. یک شبهه این این طوری در ذهن ما امده است که حسنٌ مقداری سخت است که بگوییم مشروع است.

سوال:؟؟؟؟

جواب: بابا سوالی که از اذان نماز است که همان مستحب است و از همان مستحب سوال میکند اذان برای نماز مستحب است که سوال میکند. میگوید نعم. این که فرموده است حسن. شبهه این است که دلالت بر مشروعیت ندارد.

شاهدش این است که میگوید اشکالی ندارد اگر ترکش کند. ان فعل انجام داد کار خوبی است و لو از بابی که ذکر خدا در ان هست کار خوبی است. حالا و ان لم تفعل اگر باز ان را انجام نداد مهم نیست اجزاها همین ذکر شهادتین از باب این که ذکر الله است شهادتین ذکر الله و ذکر النبی است همین هم کافی است. برای همان حسن را انجام بدهد که ذکر خداست چون بقیه حی علی الفلاح که ذکر نیستند، همین مقدار هم کافی است برای رسیدن به حسن. این یک شبهه است که…

سوال:؟؟؟

جواب: نه همین که میگوید اذان گفتیم کار خوبی است اذان بگوید ولی برای رسیدن به کار خوب مجزی است همین را بگوید. چون اصل خوبی است برای همین است. ذکر الله و ذکر النبی است.

سوال:؟؟؟

جواب: مجزی است. مجزی است از کل حسن است همین سه تا است. چون نکته حسن بودن جهتی است که.

این شبهه هست که مقصود استحباب نباشد. لکن ما نیاز نداریم ما هم مثل شما معنا میکنیم ولی اگر کسی امد مشروعیت اذان واقامه مشروعیت اذان زنها را منوط به دلالت این روایت کرد نه دلالت این روایت جای مناقشه دارد صاف نیست میخواهد استحباب اذان را هم برساند.

روایت دوم النساء علیهن اذان صحیحه زراره، باز دوباره حضرت نمیفرماید نعم. میفرماید اذا شهدت شهادتین همان کافی است. یک چیزی بعید است در ذهن ما که مثلا شبهه است دیگه که مثلا شهادتین جای، اذان است مشروع است فقط شهادتین جای اذان مشروع را بگیرد.

سوال:؟؟؟

جواب:؟؟؟؟ میگویم شبهه است.

صحیحه جمیل که سومی بود. فقط چهارمی که اقامه مراه را مشروع میکند ان هم به این نحو دارد صحیحه ابی مریم قال سمعت ابا عبد الله علیه السلام یقول اقامه المراه ان تکبر و تشهد، اقامه مراه همین است. اقامه مراه تکبیر و شهادتین همان که در اذان بود. اقامه اش هم همین است. این میخواهد بگوید اقامه اش این است یعنی اقامه در حقش جعل شده است این بدل است یا این که ان اقامه در حقش جعل نشده است این بیشتر به این میخورد که جعل اقامه در حق زن همین است و ان اقامه کذایی در حقش جعل نشده است. این موهم است دلالت را قبول ندارم میگویم جای شبهه دارد،

ما که دلمان محکم است. اولا اجماع  و تسالم است همان طور که بر مرد است اگر از اختصاصات مردها باشد لو کان لبان اینها مشترکات هستند. مضافا به جهت تسالم جمع عرفی هم گفتیم نتیجه ان همین است ما نمیتوانیم به خاطر تسالم بیاییم روایاتی که شبهه دارد این جور تفسیر کنیم. ما نهایتش این است که میگوییم نمیشود از این روایات استحباب اذان واقامه را بر زنها استفاده کرد. دلیلش تسالم است دلیلش جمع بین ادله است که عرض کردیم.

بعضی لیس علیهن اذان را یک جور دیگری معنا کرده اند. ما گفتیم لیس علیهن اذان جمع عرفی میگوید همان اذانی که تاکید شده بود بر انها اون اذان در حق اینها نیست روایت جمیل، لیس علیهن اذان همان اذانی که در حق دیگران همان اذانی که تشریع شده است به همان نحو که برآنها هست استحباب موکد بود خیلی به ان ترغیب شده بود که بعضی توهم وجوب هم کرده اند لیس علیهن. بعضی گفته اند نه لیس علیهن این جور معنا خلاف ظاهر است لیس علیهن اذان و لا اقامه میخواهد بگوید که اون اذان و اقامه ای که شرط کمال نماز بود در حق مردها شرط کمال نماز بود در حق مردها. میگفتند مردها اذان و اقامه بگویند نمازشان خیلی ثواب پیدا میکند. شرط کمال صلات. شرط کمال صلات. این جور ادعا کردند شرط کمال اذان و اقامه شرط کمال نماز است این در حق زنها نیست. مثل اینکه اگر گفتم که روایت هم داریم لیس علیهن جماعه. جماعت نقشش چیست؟ ثواب نماز را زیاد میکند. این در حق زنها نیست. زنها اگر جماعت میخواندند باز هم ان ثواب را میدهند. یا مثلا مسجد المراه بیتها یعنی در مسجد شما نماز بخوانی یعنی نماز کمال پیدا میکند این کمال در حق زنها مشروط به مسجد نیست. یک تخفیفی در حق زنها است که همان ثواب را میدهند بدون این که اذان بگویند بدون این که اقامه بگویند. لیس علیهن اذان یعنی شرط کمال نمازشان اذان نیست نه که مستحب موکد نیست. لیس همانی که در حق مردها است میگوید لیس. ولی میگوید در حق مردها اذان و اقامه شرط کمال بود لیس علیهن اذان و لا اقامه یعنی شرط کمال در حق انها نیست. نماز انها بدون اذان و اقامه هم (دیگر ادامه نداده است) شرط کمال نیست یعنی نماز انها بدون اذان و اقامه همان اجر را دارد. یا نه میگویم این رانتوانستیم بفهمیم. اصلا زنها نمیتوانند به ان کمال برسند. محروم هستند. چنانچه از جهاد و جمعه محروم هستند اینجا هم محروم هستند. لیس علیهن اذان و لا اقامه لیس نفی میکند شرط کمال را. نمیخواهد بگوید مشروع نیست. نمیخواهد بگوید مستحب موکد نیست. نمیخواهد بگوید واجب نیست. میخواهد بگوید که شرط کمال نیست. بنا بر این ادامه داده است که پس این که در بعضی روایات میگوید شهادتین را بگویند حسبها شهادتان یا میگوید تکبیر را بگوید میگوید یک مستحب نفسی است. شرط کمال در حق انها وجود ندارد این مستحب نفسی است.

ولکن به ذهن ما این است که نه، لیس علیهن اذان و لا اقامه اینها استظهار است دیگه. همان که برای مردها گفتیم. به انها چی گفتیم. گفتیم اذان را بگویید و ترک نکنید. اگر در روایت هم گفته است صف ملائکه برای این است که ترغیب بکند و امرش را پرزور بکند. اصل شریعت بکن و نکن است. شرط کمال اینها انتزاعات ما است. شریعت در اذان و اقامه امر کرده است که اذان و اقامه بگویید ترغیب کرده است اذان بگویید ثواب نمازتان زیاد میشود ولی چیزی که در اذان واقامه جعل شده است در حق مردها، اصل استحباب اذان واقامه است و لو نماز را به خاطر بالابردن نماز است ولی اذان مستحب است اقامه از مستحبات است لیس علیهن اذان و لا اقامه یعنی همانی که در حق انها گفتیم در حق زنها نیست و این هم که دارد حسبها بگوید، نه ما به برکت همان ها میگوییم که به برکت همان ادله میگوییم اینها را بدل اذان مردها قرار داده است بدل اقامه مردها قرار داده است مثل حُسن تبعل جهاد زنها است محروم نکرده است زنها را. اذان و اقامه اگر کسی بگوید در حقشان تشریع نشده است میگوییم اینها را بدل از اذان و اقامه قرار داده است ما که میگوییم تشریع شده است تخفیف هم در حقشان داده شده است یا این جور یا ان جور بگوید اذان قبول است در حق زنها تخییر است تسهیلا در حق مردها تعیین است ما این را میگوییم ولی اگر کسی گفت تشریع نشده است اذان و اقامه ما میگوییم بدلش تشریع شده است همین چیزهایی که گفتیم.

این هم یک استدراکی که بعضی از رفقا تذکر دادند که اینها را بعضی گفته اند و خوب است بحث کنیم.

اما بحث بعدی در مورد تکرار حی علی خیر العمل و حی علی الفلاح ما گفتیم در اذان و اقامه تکرارش اشکالی ندارد و دلیل ما روایت علی بن ابی حمزه از ابی بصیر. ما میگوییم روایات علی بن ابی حمزه لا باس به. روایت علی بن ابی حمزه مساله را صاف کرده است در باب23. در روایت ابی حمزه این بود« لو ان موذنا اعاد فی الشهاده، همه را دارد مرحوم سید شهادت را نیاورده است وجهی ندارد. تکرار شهادت هم اشکالی ندارد. لو ان موذنا اعاد فی الشهاده او فی حی علی خیر العمل او حی علی الفلاح ما گفتیم او حی علی خیر العمل وقتی چندتا میشود معلوم میشود که اینها خصوصیت ندارد. تکرار هم المرتین و الثلاث و اکثر من ذلک گفت تکرار اشکالی ندارد اذا کان انما یرید یا اماما انما یرید به جماعة القوم. اگر برای این که میخواهند انها حاضر بشوند تکرار میکنند تا انها برسند تا برسند فیزیکی یا برسند حواسی مثلا. فرقی ندارد مهم این است که انها هم بیایند نماز بخوانند.

ما گفتیم این روایت مطلب را تمام میکند شهادتین هم در اذان اشکالی ندارد و این روایت سندش لا باس به.

مرحوم اقای خویی فرمود نه این مشتمل بر علی بن ابی حمزه است ما روایت علی بن ابی حمزه را قبول نداریم. یک جا بحث خواهیم کرد. خیلی وقت نیست بحثش کردیم ولی باز هم بحث خواهیم کرد. علی بن حمزه روایاتش لا باس به. است. مرحوم اقای خویی به روایات زراره چسبیده است . باب 22 حدیث 2. بعضی اشکال کردند گفتند اگر دلیل ما صحیحه زراره باشد مشکل داریم. صحیحه زراره فقط حی علی الفلاح است. خیر العمل  و حی علی الصلاة و شهادتین هم نیست چطور اینها را بگوییم تامل بفرمایید ان شاء الله فردا.