فقه ـ جلسه ۰۷۵ـ ۱۴۰۱/۱۰/۲۰

خارج فقه         جلسه 75              20/10/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمان الرحیم.

بحث در تقصیر در اقامه بود که عرض کردیم روایت نعمان رازی که میگوید در سفر اقامه طاق طاق دلالتش تمام است و لکن مرحوم اقای خویی از نظر سند اشکال کرده است و ما گفتیم نه ما ضمیمه ای هستیم. ما هم در فقه و هم در رجال. فقه را ما هم با ضمیمه خیلی جاها درست میکنیم در رجال هم ضمیمه ای حل میکنیم. این که اجلائی از او روایت کردند از اصحاب امام صادق است که در حقش گفتند (اقای خویی هم این را اورده است) که کلهم ثقات و بعضی شواهد دیگری بود و گفتیم این ها کافی است.

سوال:؟؟؟

جواب: یکی دو تا نیست بیشتر است. بالاخره مثل حماد راویش هستند مثل ابن ابی عمیر راویش هست. بابا ما تنها این را نمیگوییم میگوییم این را ضمیمه کنید با این جهاتی که عرض کردیم.

فقط یک کلمه ای میخواستم بیان کنیم یعنی تکمیل یا تصحیح کنیم که مرحوم اقای خویی فرموده است از اصحاب صادق هستند از اصحاب صادق شدن دیگه تمام است…

سوال؟؟؟

جواب: یکیش خود جعفر بن بشیر بود که بعضی میگویند یک بار هم روایت کند کافی است ابن ابی عمیر و حماد هم هست. از یک قول رجالی که گفته است حسن کم نمیاید.

خب این که عرضم به خدمت شما گفتیم از رجال امام صادق است پس ثقه است که اخباریها خیلی این بحثها را دنبال کرده اند و استناد کردند به کلام شیخ مفید در ارشاد. میخواستیم این را بگوییم در ارشاد نگفته است ابن عقده، بلکه در ارشاد گفته است اصحاب حدیث اینها را جمع کردند قدر متیقنیش همین ابن عقده بوده است که یک کتاب رجالی در خصوص اصحاب امام صادق نوشته است. شاید منشاش این است و الا اسم ابن عقده را در کلامش نیاورده است. شیخش بوده است و میگوید اصحاب حدیث جمع کردند راویان امام صادق من الثقات و چهار هزار نفر شدند.

سوال:؟؟؟

جواب: بله

این را میخواستیم بگوییم حرفهای دیروز ما موهم این بود که مفید گفته است ابن عقده، مفید نگفته است ابن عقده ولی همان طور که اخباریین فهمیدند مرادش از اصحاب حدیث همان ابن عقده است چون او است که کتابی در خصوص رجال امام صادق نوشته است او گل سر سبد است، شیخ مفید هم که بوده علی القاعده همان.

سوال:؟؟؟

جواب: دستشان بوده معلوم نیست. شاید اینها همین طور. نه اینها همین حرف ارشاد.

سوال:؟؟؟

جواب: بله اینها میگویند است دیگه. خود کتاب که به دست علامه نرسیده است.

سوال:؟؟؟

جواب: حالا اگر کتاب رسیده باشد… حالا اونی که مهم است این است که شیخ مفید نگفته است. استظهار مرحوم محدث نوری از کلام شیخ مفید این هست بعید هم نیست ولی شیخ مفید نگفته است ابن عقده اینها را چهار هزار جمع کرده است.

یکی این جهت یکی هم این چهار هزار، بعضی حرف بدی نگفتند گفتند چهار هزار درست است که ما میشماریم مثلا سه هزار و مقداری میشود ولی امر متعارفی است که از هزار بالا میرود میگویند دو هزار. یا این بوده است و یا این که عددی که اینها را نشمردند بلکه اینها را وجبی شمردند گفته اند مثلا یک وجب مثلا بیستا. بالاخره مقداری کم و زیادی شده است وجبی صفحه ای. مثلا این طور شمارده اند خیلی بعید است که دونه دونه شمارده اند، نه اون چهار هزار هم درست میشود. در این که کلام ابن عقده است هم تشکیک نمیکنیم، در اینکه چهار هزار بوده است تشکیک نمیکنیم اما این که همه ثقات بوده است از کجا میشود چهار هزار ثقه پیدا کرد.

سوال:؟؟؟

جواب: نه، اکثر اصحاب امام صادق ضعاف نیستند. ضعاف زیاد دارند ولی اکثرشان ضعاف نیستند. اگر مثل ابن ابی عمیر یک چند تایی بود حالا باز میگفتیم این را اقایان ضعیف میشماردند ولی پیش انها ضعیف نبودند ولی چون در انها ضعاف زیاد است نمیتوانیم قبول کنیم مساعد اعتبار هم همین است یک نوع مبالغه است که ما هم گاهی اوقات میگوییم مثلا میگوییم شاگردهای فلانی همه انها اهل فضل هستند. با این که غالب انها این طوری است.

سوال:؟؟؟

جواب: بله این را هم داریم. با این که اهل فُتیا بودند نمیدانم اهل رجوع بودند. جرات ندارم این را بگویم. در جلسه خصوصی گفتیم به ذهن میزدند که ارشاد را در حال جوانی نوشته است. حالا این را تتبع کنید.

سوال:؟؟؟

جواب: نه حالا اونش دیگه باز مقداری بعید است یک کتابی این را ما قاعده اش را گفتیم بعید است ولی به ذهن میزند.

سوال:؟؟؟

جواب: برای فقه ننوشته برای ارشاد نوشته است.

خب بگذریم. این روایت را هم گفتیم اشکالی ندارد. مرحوم اقای خویی که این روایت را کنار گذاشت خب وجه سومی فرموده است برای این که اقامه واحده واحده است یک وجه سومی اورده است. حالا این را تتبع کنید ببیند واقعا زمان جوانیش هست یا نه من فرصت نکردم شاید بشود از یک جاهای تاریخ نوشتنش را پیدا کرد.

وجه سوم مرحوم اقای خویی فرموده است روایات مطلقه ای که میفرمود مثل روایت معاویه بن وهب که میفرمود الاقامه واحده واحده فرموده است قدر میتقن از این روایت باب 21 روایت اولی عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَذَانُ مَثْنَى مَثْنَى وَ الْإِقَامَةُ وَاحِدَةٌ واحدة. گفته است قدر متیقنش مسافر است خصوصا در ان روایت هم فی السفر اورده است علما هم در مسافر گفته اند واحده واحده قدر متیقن است. حالا مستعجل را بگو قدر متیقن هست دو تا قدر متیقن است و به این تمام میکند روایات خاصه را کنار میگذارد به روایات مطلقه تمسک میکند.

اشکال ما این است که شما این روایت مطلقه را در بحثهای قبل قبول نکردید. در بحث های قبل روایت ابی همام شاهد جمع قرار دادید گفتید روایت معاویه بن وهب طرف تعارض است با روایت مثنی مثنی بعد گفتید روایت ابی همام شاهد جمع است چطور جمع کردید؟ گفتید الاقامه واحده واحده در جایی که اذان را بگوید. روایت ابی همام صحیحه ابی همام «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: الْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ مَثْنَى مَثْنَى وَ قَالَ إِذَا أَقَامَ مَثْنَى وَ لَمْ يُؤَذِّنْ أَجْزَأَهُ فِي الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ وَ مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ لَمْ يُؤَذِّنْ لَمْ يُجْزِئْهُ إِلَّا بِالْأَذَانِ.» پس اون روایاتی که میگویند مثنی مثنی در جایی که لم یوذن مثنی. اما اگر کسی اقامه را واحده واحده گفت اذان هم نگفت اشکالی ندارد. شما گفتید واحده واحده برای کسی که اذان نمیگوید، شما این طور جمع کردید بین روایات و ربطی به بحث ما ندارد. کسی که روایات مطلقه واحده واحده را حمل میکند بر کسی که اذان را گفته است کسی که اذان را بگوید چه مسافر چه حاضر فرقی ندارد هر کسی اذان را بگوید ایشان گفت اقامه واحده واحده در حقش مشروع است این ربطی به مسافر ندارد. ما که الان داریم صحبت میکنیم یک فرضش این است که اذان را واحده واحده گفته است ایا اقامه واحده واحده هست یا نه. اونجا میماند. اذان را مثنی مثنی بگوید اشکالی ندارد شما میگویید به حکم جمع بین روایات اقامه واحده واحده است نه از باب مسافر بلکه از باب این که اذان را مثنی مثنی گفته است اگر اذان را واحده واحده گفت این روایت این جا را نمیگیرد دیگر.

شما نیمتوانید با این روایت شما عنوان مسافر را درست کنید، مسافر بما هو مسافر وظیفه اش این است که اقامه را واحده واحده بیاورد. باز راه همان روایت بُرید است که ما دلالت و سندش را درست کردیم روایت نعمان است که شما دلالتش را قبول کردید باید با همان روایات بیاییم بگوییم در سفر اقامه واحده واحده است و اگر انها را قبول نکردید که قبول نکردید همان طور که در اذان گفتید مبنی بر قاعده تسامح است در اقامه هم باید بگویید مبنی بر تسامح است در اقامه هم شما دلیل ندارید.

هذا تمام الکلام در کلام سید که گفت و یجوز للمسافر و المستعجل………

خب یک روایت دیگری داریم شاید بشود از ان روایت هم (وجه چهارم)، یک روایت دیگری داریم شاید بشود از ان روایت هم استفاده بکنیم که ما یک وجه چهارمی داریم که صحیحه ابی همام است، میتوانیم از ان استفاده کنیم که اقامه واحده واحده است در جایی که اذان واحدا وحدا است. ما دنبال این هستیم که اقامه را در سفر واحده واحده بکنیم دو مصداق دارد اذان مثنی مثنی باشد اقامه واحده واحده صحیحه ابی همام. مصداق دومش این است که اذان واحده واحده باشد اقامه واحده واحده باشد ما به اقای خویی اشکال کردیم که بیان شما این جا را حل نمیکند ما با بیان چهارمی با مبنایی که اتخاذ کردیم میگوییم با صحیحه ابی همام استفاده بکنیم در فرضی که اذان را واحده واحده میاورید یجزی اقامه واحده واحده. به چه بیان؟

در صحیحه ابی همام صدرش این بود این بودالْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ مَثْنَى مَثْنَى وَ قَالَ إِذَا أَقَامَ مَثْنَى وَ لَمْ يُؤَذِّنْ أَجْزَأَهُ فِي الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ وَ مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَاحِدَةً وَاحِدَةً وَ لَمْ يُؤَذِّنْ لَمْ يُجْزِئْهُ إِلَّا بِالْأَذَانِ» اگر اقامه را واحده واحده گفتی و اذان نگفتی باید اذان را بگویی. اذان را که بگویی یعنی اذان مشروع. روایت برید روایتی که ما گفتیم دلیل است که در سفر اذان واحدا واحدا است اون اذانِ واحدا واحدا را تشریع میکند. این روایت میگوید اقامه واحده واحده اشکالی ندارد در جایی که قبلش اذان باشد. اذان مشروع. در مسافر اذان مشروع واحدا واحدا است.

سوال: ولی ابتدای روایت دارد که مثنی مثنی…

جواب: اشکالی ندارد اون غالب است مهم این است که اقامه واحده واحده بدون اذان مشروع، مشروعیت ندارد. اگر حاضری اذان مثنی مثنی است باید مثنی مثنی بگویی تا بشود واحده واحده است اگر مسافری اذان تو واحده واحده است این را بگو بعدا یجزیک اقامه واحده واحده.

سوال:؟؟؟؟

جواب: بعضی گفته اند چیه. گفت اذان یقصر چرا ساقط بشود. ساقط نمیشود شما اگر اقامه تنها را هم بگویی مستحب است. ما به ذیل روایت ابی همام به ضم این که روایت برید و روایاتی که ما گفتیم استفاده میشود اذان یقصر فی السفر به ضم اون روایت به این روایت میگوییم اقامه واحده واحده مجزی است با اذان واحده واحده.

سوال:؟؟؟؟

جواب: مصداق ندارد؟ چرا. مهم این است که قبلش یک اذان مشروع باشد. و من اقام الصلاة واحده واحده و لم یوذن اصلا اذان نگوید لم یجزه. منحصر کرده است لم یجزه به اذان نگوید.

سوال: ابتدای روایت (مثنی مثنی) یصلح للقرینیه هست

جواب: دارد موارد اجتزا را بیان میکند.

در هر حال بعید نیست که این هم یک وجهی باشد برای اقامه واحده واحده ولی مبتنی است که ما اثبات کنیم در اذان هم. اقای خویی نمیتواند این را بگوید چون ایشان در اذان این را قبول نکرد.  ما که در اذان قبول کردیم الاذان یقصر به ضمیمه این میگوید اذان بگوید یجزی. اذان یعنی اذان مشروع که اذان مشروع این واحدا واحدا است پس اگر اذان واحدا واحدا گفتی اقامه واحده واحده هم مجزی است.

سوال:؟؟؟؟

جواب: نه مطلق بیان میکند. نه ما حالا گفتیم دلالت ندارد ما اونجا گیر کردیم. بله درست است اون گیر داشت که الاقامه واحده. حالا گذاشتیمش کنار. اصلا ما گیرها را قبول کردیم گفتیم روایت نعمان سند ندارد روایت برید دلالت ندارد در اقامه. میگوییم همین که اذان را درست کردی یقصر به ضم این روایت مساله حل است.

سوال:؟؟؟

جواب: اون هم اطلاق دارد چون در حق این مثنی مثنی مشروع است بابا رخصت بود. و اذان گفت افضل است کل را بگوید افضل است.

سوال:؟؟؟

جواب: نفهمیدم. بله به درد اقای خویی میخورد لذا گفتم به درد یک صورت میخورد..

خب هذا تمام الکلام در اذان واحدا واحدا بگوید اقامه واحده واحده بگوید. حالا میتواند به جای اذانِ واحدا واحدا اقامه واحده واحده بگوید فقط اقتصار به اقامه واحده واحده بکند؟ به اقامه مثنی میتواند اکتفا کند بحث بعدی است. این فقط اقامه را بگوید واحده واحده میشود یا نه؟ بعضی گفتند در سفر میتواند به اقامه واحده واحده اکتفا کند. از کجا گفتند؟ گفتند همین روایت نعمان رازی. این روایت گفته است در سفر همین که اقامه را طاق طاق بگویی کافی است. یجزیک من الاقامه طاق طاق فی السفر. کسی بگوید این اطلاق دارد میخواهد اذان را بگوید یا نگوید.

ولی در ذهن ما مرحوم اقای داماد گفته است این اطلاق دارد ولی در ذهن ما این است که این اطلاقش مشکل است اون روایاتی که میگفت یقصر الاذان و الاقامه واحده به ذهن میزند اینها پی در پی هستند هر دو واحده واحده است اونها اقامه تنها را نمیگرفت فقط روایت نعمان است که از اذان صحبت نکرده است گفته است یجزیک من الاقامه طاق طاق فی السفر این فقط در صدد بیان اقامه است. اقامه را نمیخواهد هر دو فصل را بگویید طاق طاق بگویید مجزی از خود اقامه است اما اذان هم گفتی یا نگفتی ساکت است اطلاقش مشکل است لذا ما اگر هم دلیل داشته باشیم (بحث اتی) اقامه تنها در حق مسافر یجزی، میگوییم فقط مثنی مثنی دلیل داریم. ما دلیل نداریم در حق مسافر اکتفا بکند به اقامه وحدها. واحده واحده و وحدها. ما دلیلی بر این اجزائش نداریم سید هم ظاهرش همین است که نیاورده است سید هم ظاهرش تامه است.

سوال:؟؟؟

جواب: اقامه واحده انصرافش به همان مثنی مثنی است.

سوال:؟؟؟

جواب: نه این یجزیک ربطی به جهت اذان ندارد این ساکت است. اقامه واحده ظاهرش کامله است الان میرسیم در ان بحث.

سوال:؟؟؟

ظاهر سید هم همین است که اجزا مال اقامه کامل است اجزا مال اذان واقامه ناقص است و اما اقامه ناقص مجزی نیست کما این که اذان ناقص هم به طریق اولی مجزی نیست که بحث خواهیم کرد اذان کاملش محل کلام است اذان مثنی مثنی محل کلام است اما اذان ناقصش مفروغ عنه است که مجزی نیست.

دومیش مستعجل است.

سوال:؟؟؟

جواب: نه دیگه ما مرتبه را کنار گذاشتیم.

فرمود مسافر و مستعجل، مستعجل میتواند همین طور واحدا واحدا بگوید دلیل این مطلب روایت صحیحه است در اذانش مرحوم اقای خویی قبول کرده است روایت ابو عبیده حذاء« وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يُكَبِّرُ وَاحِدَةً وَاحِدَةً فِي الْأَذَانِ فَقُلْتُ لَهُ لِمَ تُكَبِّرُ وَاحِدَةً وَاحِدَةً فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كُنْتَ مُسْتَعْجِلًا.»

سند صحیحه است بحث سندی نداریم انما الکلام در دلالت است ایا دلالت دارد بر این که ما میتوانیم اذان را یک فصلی بیاوریم. بعضی اشکال کردند گفتند این روایت دارد که حضرت تکبیر را واحده واحده گفت بقیه، شهادتین حی علات انها را دلالت ندارد. جواب داده اند گفتند اگر مراد خصوص تکبیر بود که نمیگفت یکبر واحده واحده میگفت یکبر واحده تکبیر را یکبار میگفت. این که گفت است یکبر واحده واحده مثل همان مثنی مثنی یعنی همه فصول را واحده واحده میاورد. ظاهر یکبر واحده و احده یعنی همه را در مقابل مثنی مثنی که همه فصول است.

بعضی جواب داده اند از این جواب گفتند (ببینید عرفی هست یا نه) گفتند یکبر واحده واحده راست میگویید این یکی نبوده است ولی خب ما چند تا تکبیر داریم در اذان. یکبر واحده واحده اولش تکبیر است یکبر واحده باز دوباره. دوتا تکبیر اول را یکبر میشود یکی دو باره اون دو تا تکبیر دیگر هم واحده دو تا تکبیر هم که در اخر داریم واحده یعنی به جای شش تکبیر سه تا تکبیر میگفت. این هم واحده واحده صدق میکند.

سوال:؟؟؟

جواب: بعضی این طور جواب دادند گفتند این دلالت ندارد که مشروع است برای مستعجل مثلا پیاز داغش هم زیاد بکنیم دیگه تکبیرها زیاد تر از همه بودند همان را کم کرده است این ها هستند که شش تا هستند بقیه دو تا بودند.

ولکن به ذهن عرفی ما این است که تکبیر خصوصیت ندارد استعجال با سه تا تکبیره کم کنی که خاصیت ندارد اینها نکات عرفی است. مستعجل است فقط عجله اش با سه تا تکبیر کم کردن رفع بشود مناسبت ندارد. نه یکبر واحده واحده یعنی همه را الاذان مثنی مثنی این شده است واحده واحده. دلالت این روایت در فرض استعجال تمام فصول را میتوانیم بیاوریم این عرضم به خدمت شما مشکلی ندارد.

سوال: نه دیگه. واحده یعنی دو تبدیل به یک بشود. اونجا دوتا دوتا است. بله. مثنی ها بشود واحده. باب در جاهای دیگری یقصر همین میشود یقصر الاذان همین میشود تقصیرش به همین بود که به جای هر فصلی که دو تا است یکی بگویید.

سوال:؟؟؟

جواب: بله همین طور است

خب این دلالتش تمام است در خصوص اذان ما مشکلی نداریم ادم عجله داشت عجله دارید (نه که نماز را، میخواهید با عجله بخوانید) لا باس به اذا کنت مستعجلا نه که میخواهی نماز را، طلب استعجال میکنی برای کار دیگری نه که نماز را میخواهی با عجله بخوانی. نماز را با عجله بخوانی خلاف است این مستعجل یعنی حاجتی داری. الان منتظر هستند باید زودتر نماز را بخوانیم حرکت کنیم به شب نخوریم. زودتر حمام برویم. وهکذا مواردی که صدق کند حاجت عرفیه که صدق کند، اگر گفتی عجله داریم عرف بپذیرد اما اگر هیچ حاجتی نداری تند تند بخوانی میگوید من عجله داشتم. بیخورد چرا عجله داشتی.

سوال:؟؟؟

جواب: نه دیگه. هم اذان و هم اقامه است. خب عرضم به خدمت شما حالا این هم هست مستجعلا نص روایت است خودش گفت عجله داری شما در مقابل نص میگویی. از خیلی جاها تاثیر دارد کسی همه فصول را خواسته باشد بگوید خصوصا با ان شرایطی که دارد بیشتر طول میکشد تا این که تند تند بگوید.

و اما در اقامه، در اقامه به چه بیان؟ مستعجل در بیان به چه دلیل؟ اقامه را میتواند عجله دارد عرضم به خدمت شما میتواند.

سوال:؟؟؟

جواب: حاجت نداشتیم. حاجت نداشتیم اونجا که. بابا اطلاق دارد در خصوص مستعجل تقیید میزند این مقیِّد همه روایاتی است که چه در مغرب و صبح امده چه در همه نمازها امده است که اذان را باید مثنی مثنی بخوانیم. این مقید انها است.

اما در خصوص اقامه در حق مسافر دلیل داشتیم ولی در حق مستعجل دلیل نداریم که اقامه را هم میتواند طاق طاق بیان بکند. بخواند. مگر همین که بگوییم مناسبت حکم و موضوع. عجله بعید است که مثلا این جهت حاجت عرفی اذان را برای ما ترخیص داده باشد اقامه را ترخیص نداده باشد. این مقداری بعید است. اون که اقای خویی تمسک میکند الاقامه واحده واحده بحث کردیم تکرارش نمیکنیم مطلقات مجالی ندارد. به ذهن همین میزند که یک مستحبی است مقتضای استحباب هم همین است یک مستحبی است که بر اثر یک جهتی حاجتی این استحباب یا ساقط میشود یا کم میشود. اگر کسی الغا خصوصیت توانست بکند فبها و الا در اقامه ما دلیلی …

سوال:؟؟؟؟

جواب: صحیحه ابی همام این جا را نمیگیرد. راست میگوید درست است. اینها چون دو روز قبل مطالعه کرده بودم در ذهنم نبود. درست است. همین وجه خوبی است. اصلا این وجه را برای این جا ما پیدا کرده بودیم. درست است.

روایت ابی همام درستش میکند. روایت ابی همام گفت هر وقت شما اذان مشروعی داشتید میتوانی اقامه را واحده واحده بیاوری. صحیحه ابی عبیده گفت اذان مشروع واحده واحده است اون هم گفت هر کجا اذان مشروعی گفتی اقامه را میتوانی واحده واحده بیاوری. درست است به ضم صحیحه ابی همام این مساله تمام است. توجه کرده باشید مقداری ارام میگفتم به ذهنم بود یک راهی پیدا کرده بودم. درست است به همان راه در اقامه طاق طاق کفایت میکند.

سوال:؟؟؟

جواب: اصلا ما حمل بر تقیه کردیم. قدر میتقن ما گفتیم انها تقیه ای است اصلا حجیت ندارد ما قبلا بحث کردیم.

به کلام سید برگردیم که در کلامش اختلاف است. مرحوم سید در ادامه فرموده است «كما يجوز ترك الأذان و الاكتفاء بالإقامة بل الاكتفاء بالأذان فقط.» این کما یجوز در ذهن ما این بود که یک فرع مستقلی است. در مسافر مستعجل طاق طاق یجوز، کما یجوز به نحو اطلاق نه کما یجوز لهما. کما یجوز، به نحو مطلق بحث میکند مرحوم سید از کسانی است میخواهد بگوید اذان واقامه استحبابشان ارتباطی نیستند. اذان تنها هم بگویی مستحب است اقامه به تنهایی بگویی مستحب است. کما یجوز ترک الاذان و الاکتفا بالاقامه بل الاکتفا بالاذان فقط یعنی باز ترک اقامه. ادامه این را هم مساله قرار نداده است و یکره…. یک فرع دیگری که ربطی به مسافر و مستعجل ندارد این فرع هم ربطی به مسافر و مستعجل ندارد.

این که مرحوم خویی منحصر کرده به مسافر مستعجل بعد گفته است در غیر مسافر هم اکتفا جایز است مثلا سفر بیشتر. نه اصلا کلام سید مربوط به مسافر و مستعجل نیست اصلا یک فرعی است این فرع را مطرح کرده است میتوانید یکی از اینها را بیاوری دون دیگری. که اقای حکیم هم این را به صورت احتمال گفته است. مرحوم اقای حکیم هم گفته است احتمال است که سید این را فرع جدایی قرار داده است همان طور که برای مستعجل و مسافر جایز است وحده برای همه جایز است اکتفا به یکی بکنند ندارد لهما. بعدش هم یک فرعی میاورد که ربطی به مسافر مستعجل ندارد. دارد همه خصوصیات اذان را بیان میکند برای مراه این جور برای مسافر این جور اخرش این حکم را بیان میکند که اذان و اقامه دو مستحب مستقل هستند.

مرحوم اقای حکیم هم این احتمال را داده است ولی این عبارت یک گیری دارد و ان این است که اگر بنا باشد به نحو مطلق صحبت بکند به نحو مطلق فرموده است میتواند اذان را ترک کند اکتفا به اقامه کند خب این مشکل ندارد. بلکه میتواند اقامه را ترک کند اکتفا به اذان بکند این مشکل بکند اگر به نحو مطلق باشد مشکل دارد. مشکلش چیست مشکلش این است که سید در اول بحث گفت اقامه احتیاط واجب است اگر اقامه احتیاط واجب است چطور در این جا ترکش را اجازه میدهید.

خب عرض ما این است خود ایشان هم باز دارد که در حق مسافر و مستعجل هم بگوید باز مشکل دارد چون ما در حق مسافر و مستعجل هم روایت نداریم که یجوز الاکتفا بالاذان اون هم باز اشکال دارد. هر کدامش را بگیری یک اشکالی دارد.

جوابی که ما داریم از این اشکال مرحوم اقای حکیم میگوییم نه ما ظاهر این روایت را اخذ میکنیم یجوز اکتفا به اذان من دون الاقامه. این که اونجا فرمود اقامه احتیاط واجب است جمعش به این است که اقامه احتیاط واجب است در جایی که اذان را نگوید. ولی اگر اذان را گفت میتواند به همان اذان هم اکتفا بکند. حرف سید را این جور جمع میکنیم یا میگوییم تناقض گفته است اونجا را یادش رفته است ولی ظاهر عبارت این است که یجوز به نحو مطلق است.

خب این کلام مرحوم سید به نحو مطلق چه دلیلی دارد؟

سوال:؟؟؟؟

جواب: هر دو هست. هم در حق مسافر و هم در حق… میتواند به اقامه اکتفا کند. الان میگویم.

تتمه کلام فردا ان شاالله.