خارج فقه جلسه 80 تاریخ 1/11/1401
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمان الرحیم.
بحث در موارد سقوط اذان است. بالمناسبه بحث کردیم از قاعده کلیه که هر جا جمع کردیم بین صلاتین اذان برای نماز دوم ساقط است کأنّ وقتی که جمع میکنیم به لحاظ اذان یک عمل حساب میشود همان اذان اول برای دوتا کفایت میکند. عرض کردیم قدما به این قاعده جمع عمل کرده بودند تطبیق کرده بودند بر مواردی و بعضی از متاخرین مثل مرحوم اقای خویی قبلش حتی صاحب جواهر، اینها منکر شدند این قاعده را.
عرض ما این بود که از موارد عدیده میشود اقتناس را کرد قاعده اصطیادیه به ان میگویند در فقه خیلی متعارف است قاعده اصطیادیه. میشود ما قاعده کلیه را استظهار کنیم. روایاتی که حاکی فعل پیامبر بود که جمع بین الظهر و العصر. بلا سفر و مطر. یا جمع کرد بین مغرب و عشا بلاعله و لا مرض. و روایت مسلوس که انجا هم جمع میکند بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا.
یکی هم این روایت را ظاهرا نخواندیم ان روایتی که از امام صادق علیه السلام است جمع بین الظهر و العصر باذان و اقامتین و بعد فرمود من کار دارد مثلا مهمون داشتم نافله را نخواندند به مامومین فرمودند که من رفتم فتنفلوا حالا نافله ها را بخوانید. این هم یک روایت جمع بین ظهر و عصر باذان و اقامتین.
سوال:؟؟؟؟
جواب: نه دیگه. اقامه میگوید مگه اذان چقدر طول میکشد. استعجال نداشته است. مهمان داشته که ان قدر عجله نداشته است.
بعضی این شبهات را دارد تک تک ولی از مجموع این قاعده کلیه به دست میاید روایات باب قضا هم بود صحیحه زراره بود برای اولی اذان بگوید و بقیه اذان ندارد که جمع میکند.
اینها را گفته بودیم این روایت را هم بر ان روایات اضافه کردیم. روایات مستحاضه بعید نیست که مرحوم صاحب جواهر گفت روایت مستحاضه به ذهن میزند که یعنی در مستحاضه یک روایت هست باذان و اقامتین. چون گفته است روایات مسلوس و مستحاضه در حالی که نه در روایات مستحاضه باید کلامش را توجیه کنیم در مستحاضه باذان و اقامتین نداریم در مستحاضه داریم که غسل کند و یوخر الظهر و یعجل العصر را همین هایی که در مورد مسلوس هست در انجا هم هست در انجا دیگه ندارد به ذهن میاید که در انجا اذان نیست ظاهر ان روایت این است که میخواهد بگوید فوریت است نه که اذان نیست بلکه اقامه هم نیست.
سوال:؟؟؟
جواب: نه ما اصلا به اطلاق تمسک نمیکنیم. این که میگوید عجله کند یوخر الظهر و یجعل العصر و غسل را به تاخیر بیاندازد به ذهن میاندازد که جمع میکند که نص روایات است و جمعش به اذان و اقامتین این است. میگوییم اصلا استظهارات منحصر نیست میگوید غسل کرد یوخر الظهر و یجعل العصر و یجمع بینهما. چه میفهمید شما؟ معنایش این است که متصلا بخواند ظاهرش این است. اضافه هم کردیم روایاتی که میگوید اگر تطوع بخوانی فلا جمع که در ادامه میاید به ذهن میاید که جمع یک حکمی در شریعت دارد که میگوید این جمع است و ان جمع نیست و ان حکم همان سقوط اذان از دومی است.
سوال:؟؟؟؟
جواب: جمع به خاطر ان نکته است و اما حالا که شد موضوع جمع و اذان ساقط است این حکم جمع است.
خب این ها را گفتیم و گفتیم اینها را به هم ضمیمه کنیم یک قاعده عامه استفاده میکنیم. فقط یک کلمه باقی مانده است که باید اضافه کنیم.
این که مامیگوییم قاعده کلیه شامل نمیشود جایی که نماز عصر را دم غروب و بلا فاصله بعدش میخواهی نماز مغرب را بخوانی. اینجا را شامل نمیشود. در قضا چرا. یک قضا ظهر و یک قضای مغرب. اینجا اطلاق دارد ولی در ادا این جور نیست باید در وقت مشترک باشد ان دو تا نماز چرا؟ چون ان دلیلی که ما از ان قاعده کلیه را استفاده کردیم همه انها ظهر و عصر و مغرب و عشا بود ما به مقداری که دلیل دلالت دارد میتوانیم اقتناس بکنیم یک قاعده کلیه را. نماز ظهر و عصر در عرفه نماز مغرب و عشا در مزدلفه جمع رسول الله بین ظهر و عصر و جمع مسلوس و امثال ذلک مورد انها وقت مشترک است ظهر و عصر هستند اما یکی عصر و دیگری مغرب خطاب ان روایاتی که ما قاعده کلیه را اقتناس میکنیم شامل این جا نمیشود و احتمال فرق هم میدهیم چون وقت داخل شده است شاید این جا جمع اثری نداشته باشد.
سوال:؟؟؟
جواب: ان اطلاق روایت است اطلاق روایت در قضا میگوید یک مجلس سه تا چهار تا نماز میخواهی بخوانی یک مجلس اول اذان و بقیه اذان ندارد.
سوال:؟؟
جوواب: بابا در قضا جمع را استفاده میکنیم. الان گفتم احتمال فرق است. چون این وقتش داخل شده است اون وقت ندارد اون فرقی ندارد با قبلیش این جا فرق میکند.
لذا بعضی که قاعده عامه را قبول کردند و گفتند این مطلب در وقت مشترک است حرف درستی است همین کلمه را میخواستیم اضافه کنیم که جمع که ما میگوییم نه که یک روایتی داریم کلما جمعت فالاذان للثانی ساقط. نه این قاعده اقتناسیه است هر جایی که احتمال خصوصیت میدهیم نمیتوانیم تعمیم قائل بشویم. در قضا دلیلش مطلق است تعمیم میدهیم در ادا قاعده کلیه ضیق است تخصیص میزنیم اصل جمع را از دلیل قضا گرفیم.
دو بحث است اصل جمع و اطلاق. اطلاق یک بحث دیگری است. اصل جمع را از ادله گرفتیم قاعده کلیه. اما باز این قاعده اطلاق دارد؟ باز به ماخذ رجوع میکنیم و میبینیم که این جور اطلاقی از ان استفاده نمیشود لذا میگوییم قاعده کلیه منحصر به وقت مشترک در نماز های ادا است و به نحو مطلق در نماز های قضا. تمام شد.
الثانی اذان عصر یوم عرفه اذا جمعت مع الظهر لا مع التفریق، اذان عصر یوم عرفه و سوم اذان العشا فی لیله المزدلفه مع الجمع ایضا لا مع التفریق این دو تا خلافی در ان نیست. اون قبلی خلاف بود. بعضی ها منکر بودند مرحوم اقای خویی هم انجا نپذیرفت اما در این دو تا منصوص است نص تام السند و تام الدلاله داریم جای بحث ندارد که در روز عرفه اصلش جای بحث ندارد که در روز عرفه که شما نماز ظهر و عصر را جمع میکنید حضرت فرمود السنه فی الاذان یوم عرفة ان یوذن و یقیم فی الظهر ثم یصلی باب 36 ابواب الاذان این جور فرمود که: روایت اولی صحیحه عبد الله بن سنان قال السنه فی الاذان یوم عرف ان یوذن و یقیم فی الظهر ثم یصلی ثم یقوم فیقیم بالعصر بغیر اذان.
حجت تمام است بحثی نداریم منصوص است صحیحه است و دلالتش هم تمام است.
روایت بعدی هم که عرضم به خدمت شما صحیحه فضلا است که فرمود ان رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم جمع بین الظهر و العصر باذان و اقامة در یک روایت دیگری هم داریم هم عرفه را اورده است و هم مزدلفه را اورده است صحیحه حلبی که عرضم به خدمت شما در ابواب مشعر است انجا هم دارد لا تصل المغرب حتی تاتی جمعا فصل بها المغرب و العشا الاخره باذان و اقامتین. دلالت تمام و سند هم تمام حجت تمام است منتها بحثی که در این جا هست این است که نسبت به مزدلفه این حکم مختص به مزدلفه است جای بحث ندارد. خود صحیحه این طور فرمود، حتی تاتی جمعا فصل بها المغرب و العشا الاخره جمعه مزدلفه است فاذان و اقامة از اول روایتش مربوط به مزدلفه است جای بحث ندارد.
انما الکلام در عرفه است روز عرفه.ایا این که فرموده است جمع کن باذان و اقامتین مختص به عرفه است؟ اینها بر مبنای انکار کلیت است کلیت را منکر بشویم این بحثها هست مختص به کسی است که در عرفات است یا این که نه روز عرفه همه جا که جمع میکنند جمع در روز عرفه حالا میخواهی در عرفات باشی یا نه.
بعضی گفتند که اطلاق دارد سید هم گفت اذان عصر یوم عرفه نگفت در عرفات. یوم عرفه اذا جمعت مع الظهر. وجه اطلاقش این است که روایت مطلق است السنه فی الاذان یوم عرفه، یوم عرفه، ندارد در عرفات. موید اطلاق هم این است که در روز عرفه خصوصا بعد از ظهر یوم عرفه یوم دعا است حتی در صومش هم گفته اند اگر ضعف پیدا میکنی روزه نگیر یوم دعا و مناجات است و مهم است. مثلا نکته هم سبب بشود این برای ما استعجال درست میکند و استعجال هم مثلا فرمود اذان ساقط است این هم موید است.
و لکن در مقابل گفته اند که روایت اطلاق ندارد، اون حکمت هم مفید نیست. اما روایت اطلاق ندارد، روایت این است که قال السنه فی الاذان یوم عرف ان یوذن کی یوذن؟ به ذهن میزند که ان یوذن یعنی کسی که در عرفه هست وقتی که میگوید سنت در روز عرفه این است که ان یوذن اونی که در عرفات است و گرنه میخواست بگوید ان توذن تو اذان بگو و اقامتین. نه به نحو مطلق میگوید. این ان یوذن فاعل را نمیاورد معلوم میشود که فاعل مشخص بوده است به مناسب یوم عرف فاعل یعنی من کان بالعرفه.
سوال:؟؟؟
جواب: مصلی ندارد. السنه فی الاذان یوم عرفه ان یوذن، کی اذان بگوید؟
این را میتوانیم بگوییم چون گفته است یوم عرفه یعنی من کان بالعرفات اما ان یوذن هر کسی که اذان بگوید. لااقلش این است که ظهور در مطلق مصلی ندارد مضافا به این که در یک روایتی عرفه و مزدلفه را با هم اورده است اون روایتی که این دو را با هم اورده است مزدلفه که قطعا من کان بالمزدلفه است. روایت اولی دارد صحیحه عبد الله بن سنان قال السنه فی الاذان یوم عرفة ان یوذن و یقیم فی الظهر ثم یصلی ثم یقوم فیقیم بالعصر بغیر اذان و کذلک فی المغرب و العشا بالمزدلفه، مختص به کسی است که در مزدلفه است اون هم من کان بالعرفات. قرینه مقابله اگر قرینیت نداشته باشد لاقلش یصلح للقرینیه است این از اختصاصات ان مکان است نه زمان. از اختصاصات ان مکان است که در عرفات جمع مطلوب است به اذان و اقامتین و در مزدلفه تاخیر و جمع مطلوب است باذان و اقامتین.
همین که احتمال بدهیم و احتمال عقلائی باشد اطلاق برای این روایات منعقد نیست لذا این حکم مختص به عرفات است. شاید سید هم که میگوید (ما هم که عبارت را اولش میخواندیم همین جور به ذهنمان میامد) اذان عصر یوم عرفه یعنی فی العرفات. به ذهن ما از اولش این میامد اطلاق به ذهنمان نمیامد.
خب مع التفریق هم دیگه واضح است اگر مع التفریق بود این روایت نمیگیرد اطلاقات که اول درست کردیم گفتیم اذان لکل صلاة رجحان دارد چه جمع باشد و چه تفریق.
سوال:؟؟؟
جواب: این به خاطر روایت است عین روایت را. اون هم همین طور گفته است. میگوییم به تبع روایت است دیگه. گفته که ببینده خودش میفهمد. شنونده عاقل باشد.
شما چه مویدی دارید؟
اون هم لیله مزدلفه گفته یعنی در مزدلفه معلوم است.
یکی از شاگردان؟؟؟؟
اون هم موید خوبی است منتها محمد بن علی بن الحسین مرسلا ؟؟؟؟ الا قال عبارت را عوض کرده است گفته است بین الظهر و العصر بالعرفه بین المغرب و العشاء بالجمع. و یکی هم تنافی نیست مرسله یک فرد را بیان میکند بنا شد مثبتین با هم اگر انها اطلاق داشته باشند مرسله مقیدش نمیتواند باشد. حتی سندش هم درست بود نمیتواند مقید باشد ولی خب موید هست به ذهن میزند که فهم صدوق است نقل به معنا کرده است اون هم موید این است که مراد از عرفه همان عرفات است نه یوم عرفه.
سوال:؟؟؟
جواب: این در مورد روایت. عرض کردیم یکی روایت است و یکی هم درایت است کسی اونجا تمسک به ان حکمت بکند که حکمتش یوم الدعا است این حرف نادرست است که بعضی تمسک کرده اند این هم حرف نادرستی است این هم که به ذهن ایشان رسید نادرست است چرا که اذان هم یک نوع عبادت است.
سوال:؟؟؟
جواب: همه دعاها که میخوانیم اللهم ندارد که دعای ما مشتمل است دعای امام حسین را بخوانید مقداری از ان اللهم است که طلب حاجت است غالبش ذکر و حمد و ثنای خدا است. اون چون ضعف میاورد گفتند دیگه نمیتوانی ذکر خدا بگویید ولی وقتی که خود اذان هم ذکر خدا است اشکالی ندارد.
سوال:؟؟؟
جواب: نه ذکر دعا در این جا غلبه پیدا کرده است ملاکش بر ملاک صوم. حرف این است که ان ملاک در اذان هم هست اذان که میگوید عبادت خدا است حمد و ثنای خدا است خیلی از دعاهایی که میخوانیم این جوری است ذکر خدا است و شهادت به وحدانیت خدا است. اون حرف درست نیست نه از روایت استفاده اطلاق بکنیم و نه هم اگر ان قاعده را قبول نداشتیم این روایات اطلاق ندارد اطلاق که نداشت مخصص مجمل است که در اینصورت علم اصول میگوید اطلاق مرجع ما است لا صلاة الا باذان و اقامه مرجع ما است و میگوید در غیر عرفات برای نماز عصر اذان بگو. همین که مجمل شد برای ما کافی استکه اطلاقات اولیه مرجع ما باشد.
سوال:؟؟؟؟
جواب:اون به خاطر جمعش است نه یوم الدعا. بخوانید عبارتش را؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ انما یکبار دیگه. درست است جمع به خاطر این است نه که اذان و اقامه. نه چنین جمعی نه. جمع به خاطر این است که فارغ بکنی خودت را برای دعا. ما از اول هم گفتیم ملاک جمع یک چیز است و ملاک سقوط اذان یک چیز دیگری است.
سوال:؟؟؟
جواب: نه جمع بکن برای این که همین طور هم هست فصل سبب میشود که باز دوباره باید سراغ مقدمات و موخرات نماز بروی مقداری از ان دعا باز میمانی. نکته جمع است نه نکته خب بگذریم.
مرحوم سید فرموده الرابع العصر و العشا للمستحاضه التی تجمع؟؟؟ مع الظهر و المغرب. مستحاضه ای که جمع بین ظهر و عصر و مغرب و عشا اذان در حق او هم ساقط است. در خصوص مستحاضه ما دلیل نداریم که به این لسان باذان و اقامه در مستحاضه ما روایت نداریم درست است. ما توجیه کردیم کلام صاحب جواهر را که گفته است از روایات مستحاضه استفاده میشود سقوط اذان توجیه کردیم همان روایاتی که خصوص مستحاضه که میخواهد جمع کند اهنگ ان روایات همین است.در باب مواقیت است این جور دارد که مستحاضه غسل کند و توخر الظهر و تعجل العصر بخوانید ؟؟؟؟؟؟ همین اولش گفت تاخیر بیاندازد غسل بکند ثم تصلی الظهر و العصر به ذهن میزند یعنی بلا اذان و لا اقامه. و الا درجاهای دیگر میگفت باذان واقامه این جا هیچی نمیگوید
سوال:؟؟؟
جواب: بله ما همین را میگوییم. هیچ کدام میگوییم. باید عجله کند. تعجل .. متفاهم عرفی همین است.
اضف الی ذلک خصوصا اذان در حق مستحاضه رجحان اونجوری نداشت در مردها رجحان داشت در زن ها رجحان اونجوری نداشت به ذهن میزند که در مستحاضه درست میگوید به ضم اینکه رجحان اونجوری ندارد اضف الی ذلک که در مسلوس منصوص است خواهیم خواند. حالا در ان که دارد میاید موضع های انها متفاوت است ولی در هر دو استمرار حدث است. در مسلوس منصوص است که تجمع بین صلاتین باذان و اقامتین چون که فرقی بین مسلوس و مستحاضه نیست همان مشکله در مستحاضه هم هست لا اقلش این است که در مستحاضه هم اذان ساقط باشد. برای نماز دوم حالا برای نماز اولش میخواهی گیر کنی اشکالی ندارد برای اقامه گیر کنی اشکالی ندارد ولی بعید است که تخفیفی که امده است اینها منبهات هستند مختص به مسلوس باشد اینها نکته تخفیفی است باذان واقامه.
سوال:؟؟؟
جواب: زخم چه ربطی به این دارد. باید اطمنیان پیدا کنیم چون مربوط به حدث میشود حدث است فرقش این است که ان حدث است و این خبث. همین کافی است برای فرق. فرقش این است که هر دو از اسفلینش است و اینجا از اسفلین نیست. معفو عنه است ولی باز میگوید بهتر است هر چه کمتر. اون که معلوم است در مستحاضه واضح است واجب نیست ولی مطلوب است هر چه کمتر با حدث نماز خواندن. هر چه کمتر بهتر. لذا میفرماید هر چه زودتر نماز را تمامش کن ولی در اقامه چون که خیلی تاکید است جا گذاشته است و اذان گفته است ساقط است.
خب این بند به این است که اگر قاعده کلیه را قبول کردیم که هیچ. قاعده کلیه را قبول نکردیم روایات مستحاضه روایت مسلوس دوباره به ضم همین قاعده کلیه. قاعده کلیه فوقش حجیت ندارد قابلیت ضمیمه دارد اینها سه تا را به هم ضمیمه کنید اگر اطمینان به عدم فرق پیدا کردید همین حرف سید را میگویید اگر مثل اقای خویی گفتید ما اطمینان به عدم فرق نداریم عدم فرق الغا خصوصیت باید اطمینانی باشد تا حجت باشد ظهوری که ما نداریم که بگویید اطمینان چه کار میخواهیم وقتی که ظهور نداری باید به حد اطمینان برسد ایشان فرموده است ما اطمینان نداریم پس در مستحاضه اذان ساقط نیست.
سوال:؟؟؟
جواب: بله ما که اصلا میگویید قاعده تمام است اگر قاعده تمام نباشد به ضمیمه روایت مسلوس و روایات مستحاضه در ذهن ما این است که اطمینان حاص میشود برای ادم با انصاف نمیگوییم اقای خویی بی انصاف بوده است التفات نداشته است ایشان فقط مسلوس را اورده است گفته است از مسلوس اطمینان حاصل نمیشود میگوییم درست است ولی از ضمیمه کردن روایات مستحاضه و قاعده، قاعده درست است که حجیت ندارد ولی احتمالش که هست ظن را بالاتر میاورد تراکم ظنون میشود و ما به اطمینان میرسیم.
پس دو مطلب است اولا قاعده کلیه در مستحاضه هست و ثانیا قاعده کلیه نباشد ضم این سه امر. نه چهار امر. ضم انها و به ضم این که اذان اساسا در زنها سفارش انچنانی نشده است انسان را به این اطمینان میرساند که در مستحاضه اذان ساقط است.
سوال:؟؟؟
جواب: دیگه غیر از اینها نداریم. اره دیگه.
خب مرحوم سید فرموده است الخامس المسلوس و نحو مسلوس. معمولا میگویند مسلوس و نحو مسلوس عبارت است از مبطون. مسلوس و مبطون در خیلی از موارد با هم شریک هستد حالا مبطون سلس الغائط باشد یا سلس الریح باشد مرحوم سید فرموده است الخامس المسلوس و نحو مسلوس در کجا مسلوس در همه جا که نه. فی بعض الاحوال التی یجمع بین صلاتین. در انجایی که باید جمع بکند بین صلاتین. بعضی اوقات مسلوسی است که به اندازه یک نماز هیچ در نمیاید. الان یک نماز میخواند بعدا دوباره تطهیر میکند و نماز دوم را با اذان و اقامه میخواند بحثی نداریم. در جایی که همین طور میاید که یجمع بین صلاتین کما اذا اراد ان یجمع بین صلاتین بوضوء واحد با یک وضو میخواهد هر دو نماز را بخواند در این جا مرحوم سید فرموده است اذان دوم ساقط است نسبت به مسلوسش که نص خاص داریم عرضم به خدمت شما صحیحه ابی عبیده است که باب 19 از روی اقای خویی میخوانیم روایت این است صحیحه حریز عن ابی عبد الله علیه السلام انه قال اذا کان الرجل یقطر من البول و الدم اذا کان حین الصلاة حین نماز هم میاید به حساب تکلیفش را بیان کرده است. اخذ کیسا. یک کیسه ای انجا میبندد که تعدی نکند نجاست به جاهای دیگری جلوگیری بکند از تعدی نجاست که پنبه هم میگذارد در کیسه که انها را جذب کند و الا همین کیسه چی باشد که فایده ندارد باز دوباره از ان طرفش خارج میشود تا این جا که ثم صلی یجمع بین صلاتین الظهر و العصر یوخر الظهر و یعجل العصر تاخیر میاندازد ظهر را اخر وقت فضیلت ان را هم تقدیم میکند اول وقت فضیلت تا فضیلت را هم از دست ندهد. واجب نیست این احسن است. یجمع بین صلاتین الظهر و العصر…… و یعجل العصر باذان واقامتین. و یوخر المغرب و یعجل العشا باذان و اقامتین هم سند و هم دلالت تمام است خب حالا بحث سر این است این در مسلوس گیری نداریم نحوه را گیر داریم ایا میتوانیم نحوه را بگوییم یا نه؟
اینجا باز گفته اند قاعده کلیه را که قبول نداریم باید نص خاص باشد نص خاص ما هم در مسلوس است عرضم به خدمت شما تعدی کردن از مسلوس به مبطون گفتند که نیاز به دلیل دارد باید اطمینان پیدا کنیم باز اقای خویی اینجا ادعا میکند که ما اطمینان نداریم چه میدانیم مسلوس مثلا اونجور باشد از برکات فلانش است که مثلا اذانش ساقط است ولی مبطون مثلا نمیشود. اون برکت را ندارد احتمال فرق هست مسلوس با مبطون بعضی از احکام در حج هم بین این دو فرق گذاشتند ولی در ذهن ما این ها فرقی نمیکند باز لااقلش به ضمیمه همان قاعده جمع را که ضمیمه بکنیم به روایت مسلوس حالا از مسلوس سوال کردند از مبطون سوال نکردند و اشتراک مسلوس و مبطون در خیلی از جاها اینها را ضمیمه به هم بکنیم اطمینان پیدا میشود که فرقی بین مسلوس و مبطون نیست اینها که صاحب اعذار هستند نمیتوانند نماز هایشان را خالی از حدث بیاورند این جور معذورین راه حلش این است که جمع بکنند بین صلاتین باذان و اقامتین. فرمایش مرحوم سید که ظاهر این است که قاعده را مثلا قبول ندارد ظاهرش کلام سید که فرموده است مسلوس و نحو مسلوس نحو مسلوس را با همین ضمائم میشود درست کرد و بگوییم که فتوای مرحوم سید تمام است یک عرضم به خدمت شما حرفی مرحوم اقای خویی از صاحب حدائق اورده است اون بحث میاید در یک مساله ای که مرحوم سید مطرح کرده است ایا سقوط در این موارد رخصت است یا عزیمت است اونجا خواهد امد فعلا مرحوم سید وارد این بحث شده است جمع و تفریق به چه چیزی است اول مساله که ایا تفریق به چه چیزی حاصل میشود ان شاالله.