خارج فقه جلسه 99 تاریخ 2/12/1401
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمان الرحیم.
بحث در مورد جهت دوم است که این که سماع اذان مسقط است سماع اقامه مسقط است آتی به ان فرق میکند موذن و مقیم فرق میکند امام باشد یا ماموم باشد یا فرق نمیکند؟ مرحوم سید فرموده است که در آتی اون که به حساب، محدث این عمل است فرموده است فرقی نمیکند فرموده إماما كان الآتي بهما أو مأموما أو منفردا. فرقی نمیکند.
امام جماعت است اذان میگوید من هم در حجره ای دیگری سماع میکنم. یا مامومش میگوید من سماع میکنم یا یک ادمی میخواهد نماز فرادی بخواند اذان و اقامه میگوید فرقی نمیکند آتی فرقی نمیکند به چه دلیل؟ دلیل ما راوایات بود برگردیم به همان روایات که ما گفتیم عمده روایات روایت سومی است که فرمود بلند شوید نماز بخوانید يُجْزِئُكُمْ أَذَانُ جَارِكُمْ. اطلاق دارد اذان جار میخواهد آتی میخواهد با زن و بچه اش نماز جماعت بخواند ظاهرش این است که مجرد سماع کافی است موجد هر کسی میخواهد باشد. این مطلب واضح است. ما گیری در ناحیه آتی نداریم.
مرحوم اقای خویی در روایت ابی مریم فرموده است ان هم دلالت دارد که آتی هر کسی میخواهد باشد. این که حضرت مرور کردند بر جعفر و سماع کردند اذانش را، این امام که بعید است که میخواست امام بشود پدرش امام بود دیگه، میخواهد خودش امام جماعت دیگری باشد که بعید است. این که خواسته باشد ماموم یک امام دیگری باشد با وجود پدرشان بروند ماموم دیگری بشوند ان هم بعید است. این میشود منفرد. مورد روایت منفرد است. گفته است درست است که مورد روایت منفرد است و لکن فرموده است که کلام امام به منزله تعلیل است حضرت فرمود إِنِّي مَرَرْتُ بِجَعْفَرٍ وَ هُوَ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ فَلَمْ أَتَكَلَّمْ فَأَجْزَأَنِي ذَلِكَ کنایه از گوش کردن است . سوال انها این بود که چرا من اذان و اقامه نگفتم نکته اش گوش کردن است. هر چند که آتی منفرد است نه امام است و نه ماموم ولی ظاهرش این است که چون گوش کردم علت است. یک ادعایی این جوری کرده است برای تعمیم در روایت دومی. فرموده است کلام امام به منزله تعلیل است و تعلیل هم عام است پس تمام الموضوع سماع است.
و لکن این فرمایش با بعضی از فرمایشات ایشان که در جاهای دیگری در تعلیل ها خیلی ضیق، حتی اگر گفت “لانّه” میگوید این مورد را میگوید در لانه که تعلیل است، ایشان گیر دارد در عمومش، چطور شده است اینجا که اصلا تعلیل از کجا فهمیده میشود. حضرت فرمود ببینید شما ذهن عرفیتان کجا تعلیل از ان میفهمید فَقالَ إِنِّي مَرَرْتُ بِجَعْفَرٍ وَ هُوَ يُؤَذِّنُ وَ يُقِيمُ فَلَمْ أَتَكَلَّمْ فَأَجْزَأَنِي ذَلِكَ
سوال:؟؟؟
جواب: بله سوال او را جواب میدهد.
سوال:؟؟؟
جواب: من مرور کردم شنیدم، ان وقت ما بگوییم این پس مجرد سماع من علت است مجرد سماع من. ایشان این جور میخواهد نتیجه بگیرد. سماع از منفرد دخالت ندارد، مجرد سماع دخالت دارد، از کجای این روایت میتوان استفاده کرد. در جواب این که من چرا اذان و اقامه نگفتم فانی مررت بجعفر فانه یوذن و یقیم فلم اتکلم گوش کردم. اگر کسی گفت گوش کردن صلات منفرد فقط موضوع است چی جوابش بدهیم. فرض این است که منفرد بوده است ها، ایشان قبول کرده است جعفر منفرد بوده است نه امام بوده است و لا ماموم. منفرد بوده است.
سوال:؟؟؟
جواب: حالا اون یک اشکالی دیگری است میخواستم ان را بگویم. اجازه بدهید حالا.
ایشان میگوید از این مقام تعلیل است تعلیل این که چرا من اذان واقامه نگفتم، درست است در مقام تعلیل است، سوال آنها را تعلیل اورد، اما این که تعلیل است مجرد سماع را ازش استفاده بکنیم؟
ما احتمال نمیدهیم ها ولی اگر احتمال دادیم که سماع منفرد دخالت دارد میشود از این روایت تعدی کرد که نه مجرد سماع دخیل است منفرد بودن دخیل نیست، اشکال اینست. من مرور کردم به جعفر که برای نماز فرادی اذان میگفت و گوش کردم به خاطر این پس من اذان و اقامه نگفتم. خب غایتش این است که سماع از آتی منفرد است.
سوال:؟؟؟
جواب: نه اون یک نکته دیگری است. میگویم ایشان از استفاده عموم از تعلیل ها خیلی گیر دارد اون وقت این جا گفته است این تعلیل است و عموم دارد نه ما نمیتوانیم بپذیریم.
اشکال ما این است که از این روایت عموم استفاده نمیشود. چون موردی که عمل کرده است حضرت به قول ایشان شخص منفرد است. و اگر احتمال دادیم که اذان، اتی باید منفرد باشد ما نمیتوانیم از این روایت برسیم به این که مجرد سماع کافی است، اتی هر کسی میخواهد باشد.
سوال:؟؟؟؟؟
جواب: ما که میگوییم مطلق است. نه به بیان ایشان که تعلیل است، پس مجرد سماع کافیست. نه ما میگوییم از این گونه تعلیل ها شما خودتان جاهای دیگر عموم استفاده نمیکنید چطور دراینجا استفاده میکنید.
ما که گفتیم این دلالتش ناتمام است این روایت، یک چیزی دیگری میخواهیم اضافه کنیم که به ذهن ایشان رسید یعنی از خود کلام اقای خویی به ذهن ما رسید. اقای خویی میگوید بعید است که میخواهد یک جماعت دیگری برقرار کند درست میگوید این بعید است. بعید است که میخواسته برود ماموم یک امام دیگری بشود راست میگوید این هم بعید است. خب بعید است که میخواسته فرادی نماز بخواند لذا میگوییم این که مررت بجعفر داشت اذان میگفت اذان برای همین جماعت است این احتمالش نزد ما خیلی قوی شده است این اذان برای همین جماعت بوده است حالا دم مسجد بوده است اذان میگفته است بعد هم جایی که نشسته سماع میکرده است و خیلی دور نبوده است. مرور کردم فلم اتکلم نه همان آن که! بعد رفتم نشستم بقیه را گوش کردم اقای خویی همین طور معنا میکند.
سوال:؟؟؟
جواب: اونها فکر میکردند باید اونی که اذان برای نماز میگوید باید در این صف جماعت باشد برای این جماعت بگوید بیرون میگفته است این که به درد ما نمیخورد. الان این شبهه برای خیلی هست. یکی دم در مسجد اذان میگوید شما هم امام جماعت هستی گوش میکنی.
سوال:؟؟؟؟
جواب: بله. یک احتمال هست که دیدیم مرحوم اقای داماد این احتمال را داده است که مررت بجعفر نه که اقا زاده باشد بلکه یک جعفر دیگری باشد. یک شخص دیگری جعفر بوده است ان هم خودش میخواسته نماز خودش را بخواند یا میخواسته برود اصلا نمیخواسته نماز بخواند ولی مقداری بعید است.
سوال:؟؟؟
جواب: امام برای کارش نماز جماعت پدرش را ترک نمیکند. خب اشکالی ندارد.
ما این احتمال را دادیم در این صورت گفتیم استدلال به این روایت ناتمام است.
حاصل الکلام: ما عمده دلیل را روایت حسین بن علوان دانستیم که گفت یجزیکم اذان جارکم. اذان هم گفتیم به معنای اعم است اقامه را هم شامل میشود چون گفت بلند شویم پس معلوم میشود که اذان و اقامه گفته است و این اطلاق دارد ظاهرش این است که مجرد سماع کافی است آتی امام یا ماموم یا منفرد باشد هم این صور را شامل میشود لذا این فرمایش سید به همان روایت ثالثه تمام میشود و بحث ندارد.
سوال:؟؟؟؟
جواب: ان زمانها جار این جوری نبوده است یک خانه با ان فاصله. جار یک محوطه بوده یک اتاق اینها بودن و یک اتاق کناری دیگری بوده است هنوز هم در بعضی از روستاها هست میشود هم اذان و هم اقامه را بشوند.
آن وقت دلیل تمام است حالا بیان اقای خویی تمام باشد یا نه مهم نیست. اقای خویی هم به روایت سومی استناد کرده است.
جهت ثالثه و کذا فی السامع، سامع هم فرقی نمیکند که امام باشد یا ماموم باشد یا منفرد باشد. خب در سامع مقداری امر مشکل است. وجه اشکال این است که روایات ما اون که میشد استدلال بکنیم روایت ابی مریم است که امام میگوید من شنیدم، مررت بجعفر امام است. روایت حسین بن علوان هم امام فرمود بلند شوید مورد روایت امام است. لذا بعضی ها گیر کردند گفتند خب حالا امام اذان را امام سماع کند برای خودش کافی است و به تبع هم کافی است برای مامومین. تا این جا گیری نداریم ماموم دیر امده است سماع نکرده است تبع است. ماموم دیر امد یا مشغول مباحثه بود به او گفتند بلند شو دیگه گفت الله اکبر حواسش نبود میگوییم اشکالی ندارد بالتبع است. امام و مامومی که در مجلس دیر امده است و یا گوش نکرده است ان دو تا حل است.
دو مورد گیر دارد ماموم شنیده است امام نبوده است امام دیر کرده است امام دیر امد مامومین سماع کردند این کافی است یا نیست روایت این جا را شامل نمیشود یا منفرد است منفرد اگر باشد مورد روایت باز شاملش نمیشود. در مامومی که فقط ماموم سماع کرده است بلا امام و در منفرد این دو تا گیر دارد.
سوال:؟؟؟
جواب: ماموم برای امام. نه، بله برای جماعت. برای خودش که مشکل. امام دیر کرده است. ببین ان روایت اگر یادتان باشد روایت این بود که اذان برای ان مامومین، برای ان نماز گفته میشود امام دیر امد انجا مشکلی نداریم سماع مشکل دارد. همسایه اذان گفته است امام نیامده است هنوز مامومین سماع کرده اند.
سوال:؟؟؟
جواب: همین. الان امام امده است این اذانی که اینها سماع کرده اند اذان امام هم میشود یا نه؟ یا باید اذان و اقامه بگوید.
این دو تا گیر دارد ماموم بلا امام و منفرد. ماموم بلا امام مثل منفرد است و از مورد روایات خارج هستند. این را چطور ما درست بکنیم؟ روایت یجزیکم اذان جارکم اینجا را شامل نمیشود. بعضی اشکال کردند که مورد روایت این جا را شامل نمیشود پس باید ان امام اذان بگوید پس باید ان منفرد اذان بگوید.
بعضی اضافه کردند گفتند که در ان روایت عمار بود که منفرد اذان گفته بود بعد میخواهد جماعت برقرار بشود میگفتند که اذان گفته بودند گفت فایده ندارد امام دوباره اذان بگوید حالا اینها سماع کردند مثلا مامومین سماع کردند از ان هم میشود استفاده کرد که این سماعشان فایده نداشته باشد. اذان منفرد برای جماعت بعدی فایده نداشته باشد مثلا این هم فایده نداشته باشد.
ولکن به ذهن میاید همین فرمایش مرحوم سید که فرموده کذا فی السماع امام باشد ماموم باشد فرقی نمیکند فرمایش سید عرضم به خدمت شما تمام است. مرحوم اقای خویی فرموده است که همان حرف را تکرار کرده است که ان فرمایش امام در مقام تعلیل است میخواهد بگوید سماع. عبارتش اگر اشتباه نکنم این طور است یظهر من التعلیل عدم الخصوصیه لشخص دون اخر. گفته است مقام تعلیل است سماع اذان مثل گفتن اذان است حالا سامع هر کسی میخواهد باشد. سماع اذان منفرد مثل گفتن اذان منفرد است سماع اذان مامومین مثل گفتن اذان مامومین است اگر مامومین اذان میگفتند امام دیر کرده بود روایت هم گفت اشکالی ندارد مشکلی نداریم که. ایشان ادعا کرده است که مستفاد از ان تعلیل این است که سماع خود شخص به جای گفتن خود شخص است.
این جا ما بیشتر گیر داریم در کلام ایشان. مورد روایت سماع امام است امام سمع. مورد روایت، سماع امام است ما چطور بگوییم منفرد هم بود کفایت میکند نه.
سوال:؟؟؟
جواب: خود امام هم فرمود من سکوت کردم شنیدم. همش سماع امام است
علت من امام که الان اذان و اقامه نمیگویم چون سماع کردم. پس منفرد هم باشد این طور است؟ از این تعلیل عموم استفاده نمیشود.
بعید نیست که فرمایش اقای حکیم را بگوییم اولویت. امام که بر عهده اش اذان مردم هم هست سماع کند کافی باشد پس کسانی که به عهده انها نیست منفرد، به طریق اولی دیگه. البته خودش گفته است فتامل. امام بابا این اهمیتش بیشتر است نماز جماعت اهمیتش بیشتر است.
سوال:؟؟؟
جواب: حالا منفردش را بگوییم. حالا یکی یکی.
منفردش حالا. منفرد شنیده برای خودش کافی است. یعنی سماع او مسقط باشد از خودش و این همه، اما او مسقط خودش نباشد. این بعید است. نسبت به منفردش ما میتوانیم با اولویت بگوییم منفرد هم سماع کند کفایت میکند.
خب حالا منفرد نه، مامومین سماع کردند و امام تازه امده است یا امام حواسش جای دیگری بود و اصلا سماع نکرد. ایا سماع مامومین کفایت میکند برای امام که دیگر اذان و اقامه نگوید؟ ما قبول داریم ان اولویت این جا نمیاید ممکن است بگوید امام در این جا باید دوباره اذان و اقامه بگوید. ولی بعید نیست که در این جا بگوییم الان همین مامومین میتوانستند نماز فرادی بخوانند بدون اذان واقامه. معنای این که میتوانستند این مامومین نماز بخوانند بدون اذان و اقامه یعنی اذان واقامه ای که سماع کردند مثل گفتن است. خب اگر میگفتند اذان امام هم میتوانست شروع کند ذهن عرفی این است ذهن عرفی که میگوید سماع کافی است یعنی اذان ان را اذان این. همان که گفتیم بسم الله این بسم الله انها است. یعنی اذان او اذان اینها است. اینها عمل کردند به لا صلاة الا باذان و اقامه. نه که نمازشان اقای خویی میگوید نماز انها به سماع اذان است نه نماز اینها به اذان است.
سوال: روایت که تنزیل نداشت اولویت داشت.
جواب: یجزی یعنی چه. داریم تحلیل میکنیم. یعنی همان که سماع کردی اذان شما حساب میشود.
سوال:؟؟؟
جواب: یعنی الان نماز من بدون اذان و اقامه است با سماع اذان است اقای خویی این جوری ادعا کرده است، یا نه این که میگوید یجزیک اذان او اذان تو حساب میشود.
اگر این ها را باور کردید خب میگوییم و لا فی السامع اماما ماموما منفردا و الا اگر گیر کردید مثل بعضی که گیر کردند میگویند فقط در امام و مامومین خودشان اشکالی ندارد اما در مامومین بلا امام یا کسی که فرادا نماز میخواد گفتند در اجتزا اشکال وجود دارد.
سوال:؟؟؟
جواب: شما ممکن است انها را بگویید چه میدانیم این خصیصه نماز جماعت است برای نماز جماعت بزرگواریِ امام است که اذانش برای انها کافی است، ببافد دیگر و اولویت را از انها بگیرد. نه فهم عرفی همین است سماع اذان.
اقای خویی هم ارتکازش درست عمل کرده است ولی ایشان که میگوید چون تعلیل است تعمیم ما ان را گیر داریم. ارتکازش درست عمل کرده است که در سامع هم فرقی نیست اماما و ماموما.
سوال:؟؟؟
جواب:بله دیگه. بابا روایت امام گفت یجزیکم نه ماموم نه فرادی. بابا مورد روایت ضیق است امام است که شنیده است.
سوال:؟؟؟
جواب: یجزیکم سماع امام. حالا همین است یا نه، یجزیکم ما که الان جماعت هستیم و من شنیدم یجزیکم. خب حالا شما همین فهم عرفی. بله به ذهن همین میزند یجزیکم یعنی سماع جای خودش هست.
روایت عمار اگر یادتان باشد میفرمود اگر خودت اذان بگویی فرادی اذان برای فرادی خودت بگویی بعد میخواهی جماعت بخوانی ان برای جماعتت کافی نیست. میرسیم یک مساله ای است اصلا. باید دوباره اذان را تکرار بکنی. اون روایت میگوید اذان فرادی برای جماعت کافی نیست این ربطی به بحث ما ندارد ما میخواهیم سماع اذان فرادی برای خود فرادی یا از سماع مامومین با وصف مامومین برای امام، اون اذان فرادی است نه به عنوان امام، فرادی است اذان را گفته است به عنوان نماز فرادی. بله تعبد است گفته است اذانی که گفتی برای نماز فرادی چون قصد جماعت نداری برای انها نگفتی نه دوباره بگو که این اذانت برای همه بشود.
سوال:؟؟؟
جواب: خب ولی همین صاحب مساله گفته است سماع اذان برای جماعتت کافی است برای انها. نه بابا این که نص روایت است.
سوال:؟؟؟
جواب: نه. این روایت بود ها! این تعبد است این بر خلاف قاعده است اگر این روایت نبود میگفتیم همان اذان کافی است تمام. تعبد است نه انها توجیه است تحلیل است یک تعبدی است در خصوص. ما الان در فرادی هم اگر سماع کند اذان بعد میخواهد جماعت منعقد بشود میگوییم دوباره اذان بگوید. بابا اذان خودش فایده ندارد سماعش. اون ربطی به بحث ما ندارد که فرادی سماع کرده است میخواهد سماع بکند مامومین سماع کرده است امام میخاهد بخواند. بله این را باید اضافه میکردیم، از ان روایت میتوان استفاده کرد اگر فرادی سماع کرده است بعد تصمیمش عوض شده است و میخواهد جماعت بخواند فایده ندارد. سماع فرادی برای جماعت کافی نیست اما سماع فرادی برای فرادی سماع مامومین برای جماعت مثل سماع امام است برای جماعت. این سه تا مثل هم هستند.
سوال: صاحب عروه بعدا که میگوید فرقی بین ؟؟؟
جواب: حالا میرسیم.
و کذا فی السامع سامع فرقی ندارد امام باشد سامع ماموم باشد سامع منفرد باشد، این که میگویم سامع منفرد باشد یعنی سماع کرده است که نماز را فرادی بخواند نه این که اطلاق دارد منفرد سماع کرده است و میخواهد جماعت بخواند. این درست است این نیاز به الا ندارد. و کذا سامع امام باشد ماموم باشد منفرد باشد تمام.
جهت خامسه گفته است لکن بشرط ان لا یکون ناقصا. شرط سماع اذان مجزی است یجزیکم اذان جارکم، این باید تام باشد. ظاهر هر عنوانی در تام است یجزیکم اذان جارک یعنی اذان کاملش. این درست است ظهور هر چیزی در کاملش هست. اگر مراد ناقص باشد اون نیاز به بیان دارد ولی نکته اش این است ها، مراد از لفظ کامل باشد نیاز نیست که بگوییم کاملاً. نه ظاهر شیئ در کمالش در تمامش هست. ظاهر شیئ در تمام است. مقتضای قاعده این است پس اگر اذان او ناقص شد لا یجزی. بله یک راهی برای تکمیل داریم بحث خواهد کرد ولی این درست است لکن بشرط ان لا یکون ناقصا حرف درستی است لانصراف الادله بسماع الاذان الکامل.
سوال:؟؟؟
جواب: الان گفتم. پس به ناقص نمیشود اکتفا کرد ولی یک راهی دارد که خود سید در ادامه گفته است.
جهت اخری این است که ان یسمع تمام الفصول. یکی از شرایط اجزا سماع اذان این است که باید همان که تام باشد تام را هم بشوند، آتی تام را بیاورد و سامع تام را بشوند. به همان بیان. اگر فرمود که یجزیکم سماع اذان جار ظاهرش این است که سماع کلش. یا کالکل. اشکالی ندارد جای تحملش هست. اما بعضی را شنیده ایم روایات اطلاق ندارد روایات این جا را شامل نمیشود این را بعضی فرمودند تاییدا لکلام سید.
بعضی هم تعلیقه زدند گفتند ما دلیل نداریم آتی باید همه را بگوید و اما سامع همه را باید سماع کند نه. دلیل ندارد. بلکه دلیل بر خلافش داریم. کدام دلیل بر خلافش؟ روایت ابی مریم. امام صادق علیه السلام فرمود مررت بجعفر فلم اتکلم، جعفر اذان میگفت به طور طبیعی یک مقداریش را گفته بوده است. همان اول اذان مررت بجعفر خیلی بعید است و باز تا اخر هم شنیدم همه انها را؟ این هم خیلی بعید است. هم اذان و هم اقامه دیگه، چون حضرت نه اذان و نه اقامه را نگفت. این استبعاد این که بگوییم ارام راه میرفته حضرت و بعد هم وقتی که رسیده است اول اذان رسیده است و از اول اذان تا اخرش شنیده است اینها عرفی نیست.
سوال:؟؟؟
جواب: نه این طور نیست که شما میفرمایید زوال شمس که میشود، اذان میگویند، نگاه میکند پشت سرش که امام امد یا نه، طولش میدهد که امام برسد. یک موردش هم این است.
گفته است مررت بجعفر و هو یوذن و یقیم. یا یجزیکم ما که دلالت این را قبول نکردیم ما نمیتوانیم این را بپذیریم، اینهایی که اقای خویی گفته است درست است ولی ما اصل دلالتش را گیر داریم. عمده دلیل روایت حسین بن علوان است یجزیکم اذان جارکم. بعید است که بگوییم خصوص جایی را میگوید که ما همه اذان و همه اقامه را سماع کرده باشیم. یجزیکم.
ما اصلا کلمه سماع که در روایت یجزیکم نیست. روایت یجزیکم این جور بود: حضرت فرمود قوموا بلند شوید نماز بخوانیم درذهن انها امد که. كُنَّا مَعَهُ فَسَمِعَ إِقَامَةَ جَارٍ لَهُ بِالصَّلَاةِ فَقَالَ قُومُوا فَقُمْنَا فَصَلَّيْنَا مَعَهُ بِغَيْرِ أَذَانٍ وَ لَا إِقَامَةٍ وَ قَالَ يُجْزِئُكُمْ أَذَانُ جَارِكُمْ. در ذهن ما این است که حضرت اقامه را فقط شنیده است. ولی چون این اقامه قبلش هم اذان بوده است، ما دنبال این مساله هستیم که اصلا سماع را از موضوعیت بندازیم. اصلا سماع دخالت ندارد. تا چه برسد به سماع کل. ما بفهمیم که همسایه اذن گفت بفهمیم، سماع از باب این که بفهمیم. همان که اذان گفت همان اذان برای ما هم حساب میشود. حضرت اقامه را شنیده است فرمود.
حالا یک احتمال ببینید عرفی است یانه. اصلا حضرت اقامه را شنیده است در این که اون اقامه را شنیده است مشکلی نداشتند مشکل در اذان بود حضرت اقامه را شنیدند اصلا اصحاب ان را گیری نداشتند. درست است سوال کرد نه اذان و نه اقامه گفتی. حضرت فرمود بابا همان اذانی که گفته است همان برای ما کافی است که ما سماع نکردیم انرا. اقامه مفروغ عنه بوده است.
سوال: چطور مفروغ عنه بوده است؟
جواب: بابا میگوید اشکالی ندارد حضرت گفته است خب اقامه را که ما شنیدیم جای سوال ندارد این که در جواب اذان را میاورد.
ما تا به حال میگفتیم که اذانی که اقامه را شنیده است اعم است یعنی اذان و اقامه. بعد که در جواب میرسیدیم حضرت در جواب میفرمود اذان، میگفتیم اذان اعم از اذان و اقامه. حالا میخواهیم از اینها رفع ید بکنیم میگوییم حضرت اقامه را سماع کردند سمع اقامه را. مشکل هم در اقامه نبوده است مشکل در اذان بوده است حضرت فرموده است همان اذانی که ما سماع نکردیم کفایت میکند.
سوال:؟؟؟
جواب: متعارف است نماز میخوانند اذان و اقامه میگویند دیگه.
این یک مشکلی است.
سوال:؟؟؟
جواب: اقامه را شنید بابا اصلا اقامه را سماع کرد اذان را نگفت.
سوال: شاید امام اذان را شنیده بود.
جواب: ظاهرش این است که اذان را سماع نکرده است. حضرت میفرماید اقامه را سماع کردیم و الا میگفت هم اذان و هم اقامه را سماع کردیم.
سوال:؟؟؟
جواب: نه ظاهرش این است دیگه. کنا معه فسمع اقامه را یعنی.
سوال:؟؟؟
جواب: ادعای ما برای این است که همین که در ان جا میگوید اقامه بعد در جواب میگوید اذان.
سوال:؟؟؟
جواب: از باب این که دو تایش را نداشته است با این هم میسازد. و الا اون یکی که یک ثوب داشت اون هم به دو تایش اشکال داشتند فی ازار و قمیص. امد در یک قمیص دو تا را که نداشت. گفت در دو تا نماز. گیر در ان دو تا را نیاوردن است.
حالا نگاهش کنید ببینید کسی این را گفته است یا نه. اگر کسی این را گفته باشد که سماع هم دخالت ندارد گفتنِ او کفایت میکند دیگه این کلام سید که گفته است سامع باید بشنود همه فصول را میگوییم اصلا سماع دخالت ندارد. تتمه دارد کلام. نگاهش بکنید.