فقه ـ جلسه ۱۰۰ـ ۱۴۰۱/۱۲/۳

خارج فقه         جلسه 100          تاریخ 3/12/1401

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.

بسم الله الرحمان الرحیم.

بحث در این بود که مرحوم سید فرمود و ان یسمع تمام الفصول.

یک کلمه ای از بحث قبل بعضی از معلقین عروه تعلیقه زدند بد نیست. بعضی از معلقین عروه در سامع امام باشد ماموم باشد منفرد باشد در سامع، تعلیقه زدند گفتند نه باید سامع مامومین باشند. به علاوه امام. چرا؟ گفتند امام هم تنها سماع کند فایده ندارد. امام تنها سماع کند گفتند فایده ندارد چون دلیل امام تنها سماع کند روایت ابی مریم بود که مررت بجعفر. گفتند ضعیف السند است صالح بن عقبه را قبول نکردند. در این صورت دلیل ما منحصر میشود به روایت حسین بن علوان. اذان جار. ان هم میگوید یجزیکم همه سماع کردند.

سوال:؟؟؟

جواب: بله. میگوید طبیعیش همین است کنا معه فسمع میگویند طبیعیش این است که بقیه سماع میکنند دیگه.

سوال:؟؟؟؟

جواب: طبیعیش همین است. بعد گفته است یجزیکم میگوید باید تغییری در “کم” باشد که بگوید یجزیکم اذان جارکم.

ولکن به ذهن میزند که این فرمایش درست نیست کنا معه ملازمه ندارد که سماع میکردیم، بعد هم فرمود یجزیکم ممکن است بعضی ها دیر امده باشند میگوید یجزیکم. ایشان میگوید باید همان مامومینی که سماع کردند ممکن است بعضی ها دیر امده باشند. جلسات این جوری است که همه با هم نمیایند بعضی دیر تر میایند ان هم سماع نکرده اند شامل میشود. همین کسانی که بودند گاهی میشود سماع نکنند و هم کسانی که ملحق شدند سماع نکردند. معلوم میشود که سماع این امام برای انها کافی است.

سوال:؟؟؟

جواب: روایت چیه کاملش؟ نه انها سماع کردند ولی سماع انها فایده نداشت. میگوید کنا شهادت میدهند کنا معه فسمع. اون بدون اذان و اقامه یعنی بدون این که اذان و اقامه بگویی.

سوال:؟؟؟

جواب: بله. با او بودیم. ایشان حواسش به اذان همسایه بود ما با خودمان مباحثه میکردیم.

سوال:؟؟؟

جواب: بابا کنا معه فسمع چرا. کنا معه فسمع. چه بهتر دیگه.

و اما اصل مساله. اصل مساله این بود که ایا سماع لازم است یا نه؟ سید این جا فرموده بود که و ان یسمع تمام الفصول ما گفتیم اصلا ببینیم سماع لازم است یا نه تا بعد برسیم تمام الفصول. گفتیم روایت یجزیکم اذان جارکم معنای قشنگی دارد که بگوییم اصلا سماع لازم نیست. و مثل این را بعضی از فقها گفتند دیگه، چه معاصرین و چه سابقین انها هم ما ندیده بودیم انها همین را فتوا دادند که سماع شرط نیست. همان که نزدیک شما است یک کسی بگوید اذان در ان محدوده اذانی گفته شده باشد اقامه ای گفته شده باشد همان کفایت میکند و ما نیازی به شنیدن نداریم.

ما در ذهنمان این احتمال هست و میگوییم این روایت یجزیکم قشنگ معنا میشود امام اقامه را شنیده است دیگه بعد بلا اذان و اقامه نماز خواند بعد حضرت فرمود ما که اقامه را سماع کردیم ان که اذان گفته بود یجزیکم. در ذهنمان معنای قشنگی است نیاز به تکلف ندارد معمولا تکلف در این روایت مرتکب شدند سمع اقامه را گفتند سمع یعنی اقامه و اذان را. یجزیکم اذان گفتند یعنی اذان واقامه. مقداری بعید است که در یک جا اون را در دو معنا استعمال کنند بعد یکی دیگه در دو معنا اینها عرفی نیست. ما گفتیم چون معنای قشنگی میشود و تکلف ندارد پس سماع شرط نیست.

سوال:؟؟؟

جواب: نه همان خودش میخواست نماز بخواند. اشکالی ندارد برای فرادی اذان گفته بود.

ما اولا میگوییم که اقا دلیلی نداریم بر سماع، ثانیا اگر هم ما تنزل بکنیم بیان مرحوم سید که ان یسمع تمام الفصول میگوییم این دلیل ندارد. ان یسمع میگوید تمام الفصول دلیل ندارد. نه روایت یجزیکم امام علیه السلام اقامه را شنیده است فوقش این است که اصل سماع لازم است حالا سماع کند بعضی فصول را مثل ان که در مورد مررت بجعفر که ظاهرش بعضی فصول است یا سماع کند مثلا اقامه را سماع بکند یجزی عن الاذان یک سماعی باشد غایتش اگر بگوییم سماع لازم است میگوییم مجرد سماع کافی است نصف اقامه هم سماع کند کافی است سماع در ان روایت (ان هم ضعیف السند است که ایشان فرموده است) در روایت علل دو تا نسخه است ظاهرا ان که صاحب وسائل نقل کرده است ان که دیگران نقل کردند که اذان قبیله را سماع کند کفایت میکند اذان قبیله را سماع کند ما میگوییم کفایت میکند اذان قبیله را کفایت میکند هم برای اذانش هم برای اقامه اش فرقی نمیکند کفایت میکند اگر انها اذان و اقامه گفته باشند و ان هم اذان را سماع کرده باشد کفایت میکند.

سوال:؟؟؟؟

جواب: نه چون اون ناقص است ما میگوییم کامل بگوید. اون بحث بعدی است ما میگوییم سماع دخالت ندارد و اگر هم دخالت داشته باشد سماع فی الجمله کفایت است.

به این دقتی که سید فرموده است تمام فصول را سماع کنیم یک، اخرش هم فرموده است اگر یکی اذان و اقامه را سماع کردید کفایت نمیکند ما میگوییم هر دو گیر دارد.

سوال:؟؟؟

جواب: گفته شده است ما نمیگوییم که بالاتر. وقتی که اذان و اقامه گفته شده است برای شما سماع فی الجمله. ما میگوییم گفته شده کافی است. ما میگوییم سماع طریق است که گفته است از عناوین مراتیه است طریق است، حالا اگر هم گفتید دخیل است میگوییم سماع دو تا که گفته شده است موضوع است برای جواز اکتفا به شما. یک مستحبی بوده است که شارع در ان تسهیل قرار داده است گفته است حالا این هم مهم نیست خودت بگویی. یکی دیگر هم بگوید. حالا یکی دیگه برای خودش بگوید یا برای تو بگوید. تو گفته باشی یا نگفته باشی. الان در نماز جماعت خودش یکی بلند میشود ما که نگفتیم همین کفایت میکند. حالا همسایه است یک دیواری است حالا همین گفت و تلفنش زنگ زد و رفت بیرون این مثل همسایه است که آن ور دیوار است، فرقی نمیکند که.

اینها منبهاتی است که اذان و اقامه تحققش کافی است و اگر گفتیم سماعش شرط است فی الجمله شرط است نه بالجمله. دیگه وحدت هم نداریم بعضی از فقهای سابق هم این را گفته اند و بعضی از معاصرین هم فتوا داده اند که سماع دخالتی ندارد. این دیگه حالا ذوق نفسانی شما و استظهار شخصی تان.

حالا سماع شرط است یا تحقق مساله ای که محل ابتلا است ایا این هر اذانی را میگوید یا خصوص اذان برای صلات. ایا اذان اعلام را شامل میشود یا نه؟ مرحوم سید قید نزده است. سماع کند اذان را قدر متیقنش اذان و اقامه صلاتی است چون اقامه هم هست اون اذان هم یعنی اذان صلاتی و لکن محتمل هم هست که اطلاق مرادش باشد. مهم نیست اختلاف است بعضی میگوید اذان بر مناره میگوید اذان اعلام ما هم منتظر هستیم نماز بخوانیم اون که اذان گفت کافی است و ما اقامه بگوییم کافی است. این میشود یا نمیشود؟

خب باید برگردیم به ادله دیگه. ادله را نگاهش کنیم ببینیم چطور است. عمده دلیل ما روایت حسین بن علوان بود که انجا اذانش اذان صلاتی است اذان اعلامی نیست. قرینه ای دارد که اقامه هم گفته است. این که اذان دارد اقامه هم گفته است به ذهن میزند جار اذانش برای صلات بوده نه برای اعلام. در روایت ابی مریم هم که مررت است مررت بجعفر یوذن و یقیم که یقیم داشت اون که هست اون مقداری که ما میتوانیم حکم بکنیم طبق این روایات گفتیم اصل اولیه عدم سقوط است سقوط دلیل میخواهد اون مقدار که ما دلیل داریم برای صلات است. اما لغیر صلات برای اعلام دلیل نداریم. استبعاد ندارد ها، که مرحوم نائینی گفته است خیلی بعید است.

سوال؟؟؟

جواب: اقامه هم گفته است. سمع اقامه را.

سوال:؟؟؟

جواب: سمع اقامه را پس معلوم میشود که او اذان نماز بوده است.

سوال:؟؟

جواب: اذان جارکم جاری که گفته بود نه هر. قضیه شخصیه است دیگه.

سوال:؟؟

جواب: نه دیگه سماع نکرده است چون گفت سمع اقامه ظاهرش این است که سماع نکرده است.

این است که دلیل ما قاصر است اذان اعلام را نمیگیرد و یوید سیره. سیره مومنین هم بر این است که یک اذان اعلام که میگویند بقیه برای نماز اذان دیگری میگویند سیره بر همین است. که حالا موید است سیره متشرعه موید همین است که اقتصار به اذانِ اعلام نمیکنند، اذان لصّلاتی یک اذان دیگری است.

سوال:؟؟؟

جواب: نه اون هم چون اقامه هم دارد.

سوال:؟؟

جواب: بابا اصلا مجمل است اذان قبیله را قبیله که میخواستند نماز بخوانند اذان قبیله نه. اولا که سند ندارد گذشت. نتوانستیم درستش کنیم.

سوال:؟؟؟

جواب: خب بخوانید سندش را. …عیسی بن محمد گیر داشت دیگه نتوانستیم درستش کنیم. اونها را نمیتوانیم اونها به عنوان موید است.

سوال:؟؟؟

جواب: حالا نسخه، متن هایشان با هم متفاوت است. متن ان چی بود یک بار دیگر بخوانید(؟؟؟؟؟؟؟) صاحب وسائل که از علل نقل میکند اونجوری که شما میگویید نیست. نه الان مردد است. معنایش این نیست که همه جا غلط بوده است شاید اون غلط بوده است… خب حالا قاضی نعمان را دارید یک بار بخوانید… خب پس خیریت بوده است! حالا اون هم میرسیم ببینیم قصد قربتش چطور است اشکالی ندارد.

اذان اعلام را سماع کردن دلیل قاصر است و یویّده سیره که کفایت نمیکند. مطلب دیگری که باقی مانده است دنبال همین این اذانی که مثل رادیو و تلوزیون میگوید اون که اعلام است به جهت اعلام به درد نمیخورد. الان مستقیم دارد نشان میدهد اذان میگویند برای نمازی که اقای امام هم اونجا نشسته میخواهد جماعت بخواند، داریم میبنیم که میخواهد جماعت برگزار بشود برای نماز اذان میگوید ایا ما میتوانیم با سماع ان اقتصار کنیم بر ان یا نه، میگوییم دلیل قاصر است اون که ما داشتیم جار بود نزدیک خودمان بود. این که در تهران باشد و ما در قم کفایت نمیکند. مررت بجعفر یوذن، اذان جارکم اینها اطلاق ندارد. من المحتمل که اذان گفتنِ این منطقه موثر باشد.

سوال:؟؟

جواب: ما که نداشتیم من سمع الاذان یکفی. ما این جور خطابی نداشتیم خطاب های ما از اول ضیق است میگوید یجزیکم اذان جارکم فقط جار. اون هم مررت دیدم موذن را. اما 200 کیلومتر فاصله داریم و دارد اذان میگوید ما با وسایلی سماع میکنیم روایت شامل نمیشود.

سوال:؟؟؟؟

جواب: احتمال هم هست احتمال است که قرب مکانی تاثیر داشته باشد. احتمال است.

سوال:؟؟؟

جواب: نه ما اگر فاصله زیاد باشد نه ما گیر داریم ها. ما سماع را از کار انداختیم مجرد سماع. اونجا هم این احتمال هست قرب مکانی مهم است

خب این است که عرضم به خدمت شما اذان مثل رادیو و تلوزیون از دو جهت مشکل دارد یکی این که اینها مال اعلام اند و ثانیا اگر موردی مال اعلام نبود برای صلات است اذان و اقامه برای صلات میگفتند دلیل قاصر است باید همسایه ما باشد نزدیک ما باشد یک اذانی بگوید و جو را ملوکتی بکند مثلا.

سوال:؟؟

جواب: هیچ فایده ای ندارد.

سوال:؟؟؟

جواب: عقد تلفنی. عقد و مقد. با مقد چی نکنید. هر کدام خصوصیت خودش را دارد. عقد یک امر انشائی است انشا ابراز میخواهد حالا یا با فریاد و یا با تلفن ابراز میشود دیگه. دلیل قاصر است.

بعد مرحوم سید فرموده است و مع فرض النقصان اگر که ان وسط اذان رها کرد. صدایش زدند رهایش کرد و رفت. مع فرض النقصان یا یادش رفت بعضی از کلماتش را بگوید اصلا. میشود گاهی اوقات اینها را فراموش کرد، نقصان یا اشتباه میگوید مرحوم سید فرموده است مع فرض النقصان یجوز له ان یتم ما نقصه القائل،

دو حرف دارد یکی آتی ناقص اورده است یکی سامع ناقص شنیده است. آتی ناقص اورده است گفته است کامل بکند. اون عرضم به خدمت شما حی علی الصلاة را نگفت رفت یعنی یادش رفت غفلت کرد حی علی الصلاة را نگفت، شما بگو حی علی الصلاة تکمیلش کن. ظاهرش این است که بقیه لازم نیست. مقداریش به ایجاد و مقداریش به سماع. هر چه او انداخت او باید چهار الله اکبر گفت سه تا گفت شما به نیت چهارمی بگو الله اکبر.

سوال:؟؟؟

جواب: نه دیگه همین را صحبت میکنیم. نقص را جبران کن. همان نقص را جبران کن نه و ما بعدش را.

سوال:؟؟؟

جواب: ترتیب یک داستان دیگری دارد ببیند شما.

سوال:؟؟

جواب: اشکالی ندارد مثلا سه تا االله اکبر گفت هنوز نگفت اشهد ان لا اله الا الله شما بگو الله اکبر، ترتیبش درست شد.

سوال:؟؟؟

جواب: ترتیب مراعات نشده است یک جور بشود گفته است خودش. یجوز له ان یتم ما نقصه و یکتفی به لکن هم دارد لکن بشرط مراعات ترتیب.

خب این دلیلش چیست؟ دلیلش همان صحیحه عبد الله بن سنان است که قبلا گذشت. موذنی تنقیص کرد در اذانش حضرت فرمود که شما کاملش کنید. اشکال همان اشکال سابق است که این ربطی به جهت سماع ندارد. نه بلند شده است وسط صفوف دارد اذان میگوید یک کلمه اش یادش رفت شما ان کلمه را اضافه کن مشکل این بود دیگه. به قول مرحوم اقای خویی فرمود که نماز بخوان به اذانه، نه به سماع اذانه. به اذان این نماز بخوان. ربطی به داستان سماع ندارد.

سید که اینجا اورده است به مناسبت سماع اورده است حرف سید درست است ولی نه از باب سماع نه از باب اجتزا به سماع. سید از باب اجتزا به سماع گفته است. میگوید اگر میخواهید سماع مجزی باشد ان را تکمیلش کن. میگوییم نه صحیحه عبد الله بن سنان ربطی به سماع ندارد. ولی درست است در جایی که ناقص گفته است و مشروع هست مثل نماز جماعت وسط یکی از مامومین بلند شد اذان گفت اینجا شما تکمیلش کردی مشکلی ندارد. این میشود اذان این جماعت. این درست است حرف درست است صحیحه عبد الله سنان عمل میکنیم اما نه به عنوان این که سماع را میخواهیم درست بکنیم به عنوان این که اذانش را میخواهیم درست بکنیم، که ان اذانش اذان ما هم هست.

سوال:؟؟؟

جواب: نه اصلا این روایت سماع را نمیگوید. اقای خویی همین را میگوید. میگوید ان فایده ندارد الان میرسیم.

این است که این روایت روایت صحیحه عبد الله بن سنان تکمیل ناقص را به ما اجازه میدهد اما ربطی به داستان سماع ندارد لذا در این دومی گیر میکنیم.

مرحوم سید در فرع دوم هم که سماع اگر ناقص شد تکمیل کند اونجا گیر میکنیم. میگوییم اصلا ما در مورد سماع نقصش را تکمیل کنیم روایت نداریم که. مرحوم سید در ادامه فرموده است یجوز له ان یتم ما نقصه القائل و یکتفی به این که میگوید یکتفی به یعنی از باب سماع یکتفی به. این از باب سماعش گیر دارد نه ما باشیم و جمود بر لفظ ها! اگر همسایه ناقص گفت ما سماع میکنیم ما دلیلی نداریم که اگر همسایه یک کلمه را جا انداخت ما تکمیلش کنیم، سماعش برای ما کفایت میکند، این دلیل ندارد. و یکتفی به یعنی به عنوان سماع دلیل نداریم. ما صحیحه عبد الله بن سنان عمل میکنیم به این عنوان که اذانش اذان ما است نه این که سماع بکنیم اذان را.

خب و کذا اذا لم یسمع التمام. اون کامل گفته است ولی صدایش کم شد خصوصا اقامه را بعضی را ارام میگفت و ما سماع نکردیم. مرحوم سید میگوید سماع نکردی بقیه را تکمیل کن و همان کفایت میکند و کذا اذا لم یسمع التمام یجوز له ان یاتی بالبقیه. بقیه را خودت بیاور. ما تا شهادتین را میگفت حی علی خیر العمل شنیدیم، بقیه صدایش ضعیف شد و سماع نکردیم سید میگوید بقیه را خودت بگو و اذان و اقامه تمام است و نماز بخوان.

این دیگه اصلا دلیل ندارد. اونی که دلیل داشتیم یجزیکم اذان جارکم کامل را میگفت ظهورش در اذان کامل است این که مجزی باشد سماعِ نصف اذان به ضم نصفی که خودمان اضافه میکنیم، این دلیل ندارد دلیلش همین روایت عبد الله بن سنان است که قاصر است.

اللهم مگر کسی بگوید که الغا خصوصیت میکنیم خصوصیت ندارد که (همان که در ذهن ایشان رسید) بگوید اقا برای شما اذان میگوید مقداری از ان را نگفت تکمیلش بکنی کافی است خب سماع هم بنا شد به جای این باشد دیگه. اونی را هم که سماع میکنی اگر ناقص گفت تکمیلش بکنی کافی است. متفاهم عرفی از یجزیکم اذان جارکم متفاهم عرفی این است که اذان جار مثل اون است که همین جا برای شما اذان میگویند جار با ان دیگری فرقی ندارد. ببینید همینطور هست یا نه؟ همسایه اذان گفت کافی است یعنی اذان همسایه مثل اذان داخل خانه است. در داخل خانه اگر ناقص گفت چکار میکردی، صحیحه عبد الله بن سنان میگفت کاملش کن. این در ذهن من خیلی واضح است تکمّله.

سوال:؟؟؟

جواب: اصلا یجزیکم یعنی بدل ان قرار داده است، انها دیگه متفاهم عرفی است. این را ادعا میکنیم که این شبهات نیاید. همسایه اذان بگوید مثل این است که یکی اینجا اذان گفته است. صحیحه عبد الله بن سنان میگوید اگر یکی اذان گفت ناقص گفت تکمیلش کن این جا هم تکمیلش کن. در ان که سماع میکنی ناقص است تکمیلش میکنیم در ذهن من واضح است.

بله اونی که کامل گفت ما همه را سماع نکردیم بیاییم تکمیلش کنیم بنا بر چیزیکه ما گفتیم اصلا نیاز به تکمیل ندارد گفته او کافی است تکمیل نمیخواهیم. اگر هم گفتیم نه تکمیل میخواهیم بعید نیست یجزیکم اذان جارکم مثلا اذا سمعت سماع کنی اذان جارتان مجزی است یعنی همان مقداری که سماع کردی مجزی است. یجزیکم این جور معنا باید بکنیم یجزیکم اذان جارکم یعنی همان که سماع کردی یعنی به هر مقدار که سماع کردی یجزیکم دیگه. بعید است که مثلا.

سوال:؟؟

جواب: درست است قضیه خارجیه ظاهرش هم کل است ولی فرقی بین کل و بعض نیست خصوصا که ان بعض مثلا یک جزء صغیری است من همان لا اله الا الله اخر را سماع نکردم در اقامه، بگوییم دوباره بگوید عرفیت ندارد.

اجزای ما سمعت به ذهن میزند درست است یعنی کل را سماع کردی ولی به ذهن میزند به الغا خصوصیت ملاک سماع است نه کل. اگر بعضی را سماع کردی یجزیک بعض. کلام سید را میشود درست کرد این که اقای خویی فرموده است در سماع که هیچ وجهی نداریم تعلیقه زده است دیگه. تعلیقه اقای خویی. فیه اشکالٌ، ایشان مقداری کوتاه امده است در اونجایی که میشنوی اون نقص دارد اذان و اقامه اش. موذن نقص دارد شما سماع میکنی سید گفت شما تکمیلش میکنی و یکتفی به، اقای خویی گفته است فیه اشکال. بعد تعدی کرده است گفته است بل منعٌ. صحیحه عبد الله بن سنان این جا راشامل نمیشود که مقتضای ادله اولیه این است که باید اذان کامل را شما بگویی. بعد گفته است و کذا اذا لم یسمع بعض الاذان و الاقامه در متنش نسبت به این کذا بیشتر ادعای وضوح کرده است گفته است اونجا که دیگه بعض را سماع میکند اصلا دلیل نداریم. این کامل گفته است شما بعض را سماع کردی اون بعض دیگر فایده ندارد باید برگردی از نو کل اذان و اقامه را بگویی.

اینها منبهات است دیگه. متعارف هم این است که وقتی که ما سماع میکنیم به اذان همسایه این جور نیست که حواسمان باشد تمام فصول را سماع بکنیم. طبیعیش این است که همان طور که در نماز غفلت میکنیم در اذان و اقامه به طریق اولی غفلت میکنیم. ناگهان متوجه میشویم که رسید به قد قامت الصلاة. همین کسانی که نشسته اند در صف جماعت، همینها به گوششان همه اذان نمیخورد.

سوال:؟؟؟

جواب: میگویم طبیعی سماع اذان این است که فی الجمله است. مردم میگویند اذان را سماع کردیم نه که از اول تا اخرش. میشود در ظهور اولیه کسی ادعای خلاف بکند.

مرحوم سید میفرماید لکن بشرط مراعات الترتیب. ترتیب باید مراعات بشود چون دلیل ترتیب اطلاق دارد چه در سماع. سماع بدل است بدل که از مبدل منه جلو نمیزند که. در ادامه فرموده است و لو سمع احدهما اذان را سماع کرد بلند بود اقامه را اهسته میگفت همسایه، لم یجتزی للاخر. اینها سماعی اند دیگه. فصول را ان قدر ضیق گرفته است دیگه در کل به طریق اولی. میگوید سماع موضوع است. شما اذان را سماع کردی اقامه را که سماع نکردی ادله اولیه میگفت لا صلاة الا باذان و اقامه. باذانش افتاد ولی اقامه دلیل ندارد و باید خودت بگویی.

سوال:؟؟

جواب: ما گفتیم اصلا اینها وجهی ندارد.

سوال:؟؟؟

جواب: اگر فقط اذان گفت، همان اذان. اون که در ان محوطه گفته میشود مجزی است. اذان گفته است فقط اذان خودمان اقامه میگوییم. منتها سمع دارد فرض کلام اینها این است که هر دو محقق شده است ولی یکی سمع.

سوال:؟؟؟

جواب: اقای سید میگوید که هر دو را باید بگوید. هر دو را باید بگوید چون ترتیب به هم میخورد. خودش گفته است.

و لو سمع احدهما لم یجزی الاخر. و الظاهر ادعای ظهور کرده است و الظاهر لو سمع الاقامه فقط فاتی بالاذان لا یکتفی بسماع الاقامه لفوات الترتیب. اگر ما امر را دائر مدار سماع کردیم هم فصولا و هم مرکبا، مفصلا. فصولا و مفصلا همین است که ایشان گفته است درست گفته است، لو سمع الاقامه فقط فاتی بالاذان لا یکتفی بسماع الاقامه لفوات الترتیب حینئذ بین الاذان و الاقامه به خاطر حفظ ترتیب. ادله ترتیب میگوید اول. ما یک نصی هم که نداشتیم که اگر مثلا اقامه را سماع کرد بعد اذان را بگوید که ترتیب ساقط باشد. ما دلیلی بر نفی ترتیب نداریم ادله اولیه هم میگوید اول اذان و بعد اقامه. شما اذان را شنیدی با سماع حل است و باید اذان و اقامه هم بگویی تا ترتیب مراعات بشود.

سوال:؟؟؟

جواب: اینها این طور میگویند دیگه. نه. ما گفتیم اصلا ظاهرش این است که فقط اقامه را سماع کرده است. ما اصلا گفتیم سماع هم نکند کافی است.

سوال:؟؟

جواب: نه. کافی. باید تحقق پیدا کند ها. بابا سماع از خودش جلو نمیزند بدل است. باید تحقق پیدا بکند. این که یجزیکم اذان جارکم معلوم میشود که اذان گفته است گیر اصحاب هم در اذان بود و الا اقامه خیلی گیر نداشتند مهم اذان بود که سماع نکرده بود. خب وقتی که سماع نکردند گفتند باید اذان واقامه را دوباره بگویند بعد اعتراض کردند صلیت بلا اذان و اقامه. حضرت جواب داد که اقامه را سماع کردیم و اذان را هم گفتند تمام است.

در ذهنم این است که معنای قشنگی است برای روایت. ما از روز اول که روایت را میخواندیم دغدغه داشتیم. این که اول اقامه اعم باشد و بعد اذان اعم باشد ذهن عرفی ما درگیر بود. تا بحول قوه الهی فکر کردیم تا به این جا رسیدیم که نه اینها هیچ مشکلی ندارد خصوصا که بعضی از رفقا زحمت کشیدند هم از سابقین و هم معاصرین که سماع خصوصیت ندارد وجودش کفایت میکند.