خارج فقه آیت‌الله گنجی ۱۴۰۲۰۸۲۷ «جلسه ۳۹»

از آیت‌الله گنجی
دروس استاد گنجی
علمسب
موضوع کلیسب
موضوع جزئیسب
تاریخسب
تیتر مباحث
بیانسب
جوابسب
نظر استادسب
نظر استادسب

متن بدون ویرایش

بحث در این فرع بود که زیاد کند تکبیره الاحرام را عن جهل بالحکم بجهل حالا مثلا قصوری یا مطلقا که محل بحث است در حدیث لا تعاد.

گفتیم صورت ثالثه این است که تکبیره الاحرام را عن جهل، دنبال مساله بوده، جاهل قاصر است بنده خدا ولی میگوید حالا یک الله اکبر بیشتر بگوییم ان فی الزیاده فضلا، گمان ندارم در این زیاده گیر داشته باشد. این طور میگوید. فرض زیاده عن جهل قصوری قدر متیقنش مثل فرض زیاده سهوی است. بنا بر این که لا تعاد هم جاهل را میگیرد جاهل قصوری را و هم ساهی را. و اما اگر گفتیم که لا تعاد مختص به ساهی است جاهلی که جاهل قصوری مثل عالم است هر دو یکی است. نمازهایشان محکوم به بطلان است.

عرض کردیم چطور شده مرحوم اقای خویی فرض احتیاطی را اورده فرض زیاده جهلی را نیاورده با این که در خلل، در مساله 3 آنجا اورده ها! آنجا گفته زیادی جهل قصوری مضر نیست. خوب میداد که تذکر میداد میگفت همان طور که در سهو مشکلی ندارد در جهل قصوری هم مشکلی ندارد. ولکن این که اینجا نیاورده به تبع سید است دیگه. سید عمد و نسیان را آورده ایشان همان عمد و نسیان. سید هم لا تعاد را در جاهل قاصر قبول دارد، این جا چون سید عمد و نسیان را اورده دیگه ایشان هم اضافه نکرده. فتوایی که داده درست است دیگه. فتوا داده که زیادی عمدی مضر است زیاده سهوی مضر نیست یکی را ترک کرده نیاورده علی القاعده در خللش باید آورده باشد. مهم نیست حالا.

اگر ما زیاده عمدی را مثل سهو قرار دادیم که مبنای مرحوم آقای خویی هست زیاده اش مضر نیست. به چه بیان؟ اطلاقات که میگوید من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده اطلاق دارد. اصل اولی بطلان است. من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده سهوا یا عمدا. فرق نمیکند.

این اطلاق مانعی دارد یا نه؟ مانعش حدیث لا تعاد است. لا تعاد مانع من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده. به چه بیان مانع است؟ دو تا بیان است برای مانعیت حدیث لا تعاد از اطلاق من زاد فعلیه الاعاده.

بیان اول بیان مرحوم آقای خویی است. ایشان فرموده که لاتعاد اطلاق دارد. هم شامل زیاده میشود و هم شامل نقیصه. لاتعاد الصلاة الا از این پنج تا زیادی یا نقیصه ای. لا تعاد الصلاة از غیر این پنج تا زیادی یا نقیصه ای. همه را میگیرد اطلاق دارد. به ضم این که ایشان تکبیره را فریضه نمیداند، ایشان تکبیره را سنت میداند. خودش گفته است کسی اشکال نکند پس چرا شما در بحث قبلی گفتید سهوا، نقیصه، گفتید نقیصه مبطل است. میگوید انجا لا تعاد جاری نشد به یک نکته ای. چون نماز افتتاح نشده بود گفتیم. والا لا تعاد تکبیره الاحرام را میگیرد. هم به نحو زیادی و هم نقیصه ای. منتهی نقیصه اش یک مشکلی داشت نگفتیم ولی زیاده اش این مشکله را ندارد.

حال زیاده از نقیصه بهتر است. از دو جهت، یکی در نقیصه نص خاص داشتیم گفت من نسی تکبیره الاحرام فعلیه الاعاده. ما در زیاده نص خاص نداریم و یکی هم بر مبنای اقای خویی لا تعاد در نقیصه مجال نداشت در این جا مجال دارد. لا تعاد الصلاة زیادةً او نقیصةً. خب حالا این لا تعاد گرفت این مزاحم من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده. چگونه مزاحمی است؟ میگوید این لا تعاد حاکم بر آن است. نسبت من زاد با لا تعاد من وجه است ولی لا تعاد حاکم بر ان است. او میگوید هر که زیاد کند در نمازش علیه الاعاده، لا تعاد ناظر است میگوید بابا انهایی که من گفتم انها در فرضی است که سهوی نباشد. زیاده سهوی نباشد حاکم است.

اگر قبول کردی حکومت را فبها میگوییم حاکم است و اگر گفتید حکومت ندارد هر دو لسانش اعد و لا تعد است. من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده لا تعاد میگوید من زاد لا تعاد. اگر گفتی هم با هم تعارض دارند خب دو تا خطابها با هم تعارض میکنند تساقط میکنند نوبت به اصل عملی میرسد. شک دارم زیاده سهوی نسبت به تکبیره مانع هست یا نه رفع ما لا یعلمون میگوید مانع نیست. چه لا تعاد حاکم باشد که ایشان حاکم میداند میگوید لا تعاد ناظر به آن ادله است. و چه معارض باشد. علی ای حال زیاده سهوی مبطل نیست. این یک بیان.

ما این بیان را اشکال نداریم. درست ما هم میگوییم تکبیره الاحرام جزء فریضه نیست از این جهت ها! از این جهت قبول کردیم.

بیان ثانی بر این مبنا است که تکبیره الاحرام فریضه است. به همان بیانی که گذشت دو روایت زراره بود که میگفت ما فرض الله توجه است در یک روایت دیگر میگفت توجه تکبیره الاحرام است پس تکبیره فریضه است. میگوییم باز لا تعاد میگیردش. چرا؟ ما لا تعاد را که جاری میکنیم به لحاظ خود تکبیره که نیست. ما لا تعاد را که جاری میکنیم به لحاظ زیاده تکبیره است. زیاده تکبیره مانع است. زیاده تکبیره مانع است سنت است. تکبیره فریضه است اما زیاده اش مانع است این سنت است. روایاتی که گفته است من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده آنها سنت هستند. زیاده سنت است مانع است. لا تعاد الصلاة میاید این زیاده را به عنوان یک مانع  میگوید اعاده ندارد. این بیان سازگاری دارد با تکبیره الاحرام فریضه باشد. این توقف ندارد که تکبیره الاحرام سنت باشد.

و یک خصوصیت بهتری که دارد این بیان این مهم است، خصوصیت بهتری که دارد این است که این بیان نمیگوید که لا تعاد اطلاق دارد من حیث الزیاده او النقیصه، نه. این اطلاقش هم انصافش این است که صاف نیست. لا تعاد الصلاة را میگوید اطلاق ندارد. لا تعاد الصلاة اطلاق ندارد به ذهن میاید که فقط جهت نقیصه را میگوید. ذیلش هم آورده من ترک، نقیصه را تطبیق کرده. اگر مولایی مرکبی را اختراع کرد بعد گفت نمیخواهد تدارک کنی، الا از اون، یعنی نمیخواهی تدارک کنی نقصش را. این نقص با آن مرکب سازگاری ندارد نه زیاده بر مرکب. همین را دریابید. لا تعاد یک متمم الجعل است. چیزی را که با اون مرکب درگیری دارد، دارد بیان میکند نقص با مرکب درگیری دارد وقتی که میگوید مرکب این است یعنی کمتر از این نباشد نه اینکه زیادتر از این نباشد. این ربطی به مرکب ندارد.

لا تعاد الصلاة اطلاق ندارد این که اقای خویی فرمود لا تعاد اطلاق دارد لا تعاد من حیث الزیاده و النقیصه، نه ما باورمان نشده. لا تعاد الصلاة من حیث النقیصه فقط میگوید. این را ما دلیل محکم نداریم اینها منبهات و استظهارات است. این بیان ثانی، از دو جهت بهتر است. بیان ثانی میگوید لاتعاد اینجا مجال دارد لا تعاد به لحاظ زیاده که زیاده خودش سنت است. این بیان ثانی توقف ندارد بر این که تکبیره الاحرام سنت باشد تا شما بگویی اقا معلوم نیست شاید هم فریضه باشد بر او توقف ندارد. نه. تکبیره الاحرام فریضه است. لا تعاد به لحاظ زیاده اش خودش فریضه است زیاده اش مانع است، این سنت است. یکی این جهت و یکی هم از این جهت که ما میگوییم لا تعاد اطلاق ندارد من حیث الزیاده و النقیصه تا شما اشکال کنی اطلاقش معلوم نیست، نه، من حیث النقیصه. یکی از نقیصه هایش همان زیاد کردن است. وقتی صاحب مساله میگوید زیاده مانع است شما زیاده را محقق کردی و نقیصه دارد. نمازی که مانع دارد نماز با نقیصه است. نمازی نقیصه ندارد که اجزا را دارد شرایط را دارد موانع را ندارد این زیاده گفت مانع است پس شما وقتی با زیاده میاوری نقص پیدا میکند.

این است که لا تعاد الصلاة مانعیت زیاده را نظر دارد و میگوید لا تعاد. از ناحیه ان زیاده نه خیالت راحت باشد لا تعاد الصلاة. این بیان ثانی لا تعاد را نسبت به زیاده جاری میکند و زیاده هم مانع است باز همان حرفها میاید که یا لا تعاد حاکم بر من زاد است که چه بهتر. یا معارض است اصل عملی میگوید زیاده مانعیت ندارد.

حاصل الکلام در جاهل قاصر و ساهی که مجرای لا تعاد است به دو بیان ما میتوانیم لا تعاد را جاری کنیم. یکی بیان مرحوم آقای خویی و یکی هم بیان دیگران که این بیان دوم در ذهن ما این است که از دو جهت اولویت دارد از بیان اول. و این که مرحوم آقای خویی فرموده و بعض دیگر بعضی از معلقین فرمودند زیاده تکبیره الاحرام مانعیت ندارد حرف تمامی است.

سوال:؟؟

جواب: بله هر چه شک در مانع. چون مانعیت سنت است.

سوال؟؟؟

جواب: نه؛ بابا اطلاق دارد. اطلاق باید یک چیزی بیاید جلوی اطلاق را بگیرد. اگر لا تعاد نباشد من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده. ما نیاز به لا تعاد داریم. لا تعاد باید جلوی اطلاق را بگیرد حالا یا حاکم بر او بشود یا معارض او.

سوال:؟؟

جواب: اون یک بحث دیگری است. اونش مهم نیست در جریان لا تعاد توقف ندارد بر این که تکبیره الاحرام را.

خب تمام شد این فرع. در ادامه...

سوال:؟؟

جواب: نه دیگه من وجه است نسبتشان. یک فکری بکنید. این نقیصه است چه زیاده است و چه غیر زیاده باز او خصوص زیاده است چه عمدی و و چه سهوی. نسبت لا تعاد با ادله اولیه اساسا من وجه است. با ادله اولیه مطلقه ها! با ادله من نسیه تکبیره الاحرام عموم و خصوص مطلق است او مخصص این است اما نسبت به اطلاقات اولیه، لاتعاد نسبتش من وجه است. این فرض عمد را شامل نمیشود انها باز فرائض را نمیگیرند مواردشان ضیق است.

خب این تکبیره الاحرام را تکرار کرده همین جوری گفته است. حالا اگر غفلت کرد، فکر کرد در نماز نیست تکبیره الاحرام را برای یک نماز دیگری گفت. ادامه کلام سید: و لو کان فی اثناء صلاةٍ فنسی و کبّر لصلاةٍ اخری فالاحوط اتمام الاولی و اعادتها. برای یک نماز دیگری یادش رفت که مثلا دارد نماز نافله صبح میخواند. یادش رفت. چرتی بود گفت الله اکبر تکبیر گفت برای فریضه صبح. بعد متوجه شد که ما داشتیم نافله میخواندیم. اینجا چکار کنیم.

مرحوم سید اینجا گیر کرده. نماز در نماز. نماز در نماز یک داستانی دارد. یک جایش منصوص است. نماز آیات میخواند بعد دید وقت ضیق شده. نماز ظهر و عصر از دست میرود. مثلا نماز عصر فرض کنید حالا از دست میرود. منصوص است میگوید همان وسط نماز نیت کند نماز عصر را او را تمام بکند بعدا ادامه بدهد نماز ایات را. یک چیزی که مقداری تحملش برای متشرعه سخت است. اسمش را میگذارند اقحام الصلاة فی الصلاة. تپاندن نماز در نماز. این فی الجمله منصوص است. این را سید یک جا در عروه اورده.

حالا این جا صحبت سید از نماز دوم نیست که چی میشود. صحبتش نماز اول است. اون نماز اولی که شروع کرده بعد یادش رفته برای نماز دوم تکبیر گفته این زیاده تکبیره در صلات است دیگه، وقتی که زیاده بود علی القاعده میخواست بگوید زیاده رکن است باطل است ولی نه دستش لرزیده گفته است نه احتیاط. احوط این است که ادامه بدهد بعد اعاده کند.

گیر داشته که اون من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده گیر داشته اونهایی که میگویند رکن است آیا اون قدر این رکنیتش سعه دارد که حتی برای نماز دیگری هم گفته است نباشد. برای همان نماز بگویم این زیاده است و باطل است. اما برای نماز دیگر این گیر داشته در صدق زیاده گیر داشته. ما در ذهنمان این است که در صدق زیاده گیر داشته که میگوید احتیاط. تکبیر دوم را برای همان نماز بگوید نسیانا میگوید باطل است. اون خب زیاده است دیگه. رکن است رکن زیاده اش مبطل است. اما برای نماز دیگه بگوید مبطل اون نماز باشد اون رکنیت دیگه زور ندارد اونجا. برای یک نماز دیگری گفتم زیاده نیست دیگه. این است که احتیاط کرده.

سوال:؟؟

جواب: این نماز را زیاد نکردم اما این که سرنوشت آن نماز چه میشود این جا ساکت است. فعلا نماز اول را دارد بحث میکند به مناسبت زیاده تکبیره. زیاده رکن.

این جا ظاهرش این است که اگر عمدا بگوید اون باطل میشود. اگر نسی است احتیاط میکند. ظاهرش این است که عمدا مبطل است. این است که ما باید در دو مقام بحث کنیم. یکی عمدا. مثلا میداند در نماز میگوید بذار یک نماز دیگری شروع کنیم. نسی نیست عمدی است. و یکی هم فرض نسیان. اگر در عمدش گفتیم مشکل ندارد نسیانش دیگه پر واضح است. عمدا. نه مثل همان نماز آیات. نماز آیات را شروع کرده منتهی انجا دیگه ضیق وقت است اینجا ضیق وقتی در کار نیست نه میلش کشید یک نماز دیگری. نماز فریضه مبرر هم دارد.

فریضه صبح را شروع کرده یک رکعت خوانده یادش امده نافله را نخوانده. نافله افضل این است که قبل از فریضه باشد. بگوید این نماز صبح همین جا باشد الله اکبر نافله صبح را بخواند بعد برگردد به اون نماز قبلی. عمدا میشود یا نه؟ دوست دارد تصمیم گرفته که همیشه نافله صبحش قبل از فریضه باشد. فریضه را هم که نمیتواند قطع کند شبهه حرمت دارد برای مستحب فریضه را قطع کنی عقلائی نیست. همین وسط نماز الله اکبر شروع به خواندن نماز نافله کنیم. آیا اون فریضه مشکل پیدا میکند یا نه، ظاهر سید این است که مشکل پیدا میکند.

ولکن به ذهن میاید که نه مشکلی ندارد. اگر اون نافله را حالا شروعش را صحبت میکنیم ها! شروع بکند مشکلی ندارد. چرا مشکل ندارد؟ مشکلش من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده مشکل این است دیگه. که حدیث لا تعاد هم اینجا جاری نمیشود دیگه چون عمدی است. مشکل فقط اون من زاد فی صلاته فعلیه الاعاده میگوییم این اطلاق ندارد و این را نمیگیرد. فی صلاته دارد باید یک صلات باشد که زیاده محقق بشود. بر نماز صبح من زیاد نکردم. من نافله صبح را شروع کردم.

لااقلش شبهه داریم که این زیاده در صلات صدق میکند یا نه، تا گفتی شبهه داریم برائت میگوید مانعیت ندارد. در ذهن ما این است که مرحوم آقای خویی تا این جا آمده ها!. آقای خویی میگوید عمدا مشکلی ندارد. من زاد شامل این تکبیره نمیشود. این تکبیره زیادی در آن نماز نیست. بابا من قصد بکنم جزء آن نماز را تا زیاده بشود. در حالی که من این کار را نکردم. عمدا نماز فریضه صبح را شروع کرد بعد تصمیم گرفت وسط نماز صبح نافله صبح را بخواند. تکبیر گفت برای نافله صبح. آیا فریضه صبحش باطل شد یا نه؟ مرحوم آقای خویی میگوید نه. سید میگوید باطل شد. اقای خویی میگوید وجهی ندارد که باطل شده باشد. وجهش من زاد فی صلاته است این زیاد نکرده که. زیادی به قصد است. من کی قصد کردم این تکبیره جزء نماز صبح بشود. پس عن عمد این اشکالی ندارد. من زاد شبهه داریم شامل این میشود یا نه، اطلاق به مجرد شک ساقط است نوبت به اصل عملی میرسد شک دارد که این تکبیره مبطل است یا نه، مانعیت برای نماز صبح دارد یا نه، برائت میگوید مانعیت ندارد.

تا این جا مرحوم آقای خویی آمده. در ذهن ما هم این است که شروعش مبطل نیست. بعد پشیمان، بابا این رهایش کن منصرف شد هنوز رکوعی برای نماز دوم انجام نداده، منصرف شد و ادامه داد نماز اول را. اقای خویی میگوید نماز صحیح است. این تکبیره برای صلات ثانیه مانعیت ندارد.

حالا اگر ادامه داد چی؟ ادامه داد رکوع کرد اینجا مرحوم اقای خویی امده گفته نه دیگه نمازش باطل میشود. چرا؟ به خاطر همان روایاتی که گفت السجده زیادةٌ فی المکتوبه. سجده کرده برای آیه عزیمه قصدش این نبود جزء نماز باشد ها! سجده کرده برای سجود آیه سجده. قصد نکرده بود جزء نماز بشود. حضرت فرمود زیاده فی المکتوبه. حالا این جا هم که سجده کرده رکوع کرده قصدش این نیست برای نماز اولی، خب نباشد. شارع گفته این زیاده در نمازی که شروع کردی. ایشان اون روایاتی که میگوید السجده، سجده تلاوت، زیاده فی المکتوبه زیاده فی الفریضه، مبطل است گفته است اینجا را میگیرد. اگر این را ادامه بدهد اون نماز اولیش باطل میشود. اگر ادامه بدهد گفته رکوع و سجود بکند نماز اولیش باطل میشود.

ولکن در ذهن ما این است که اون روایات اطلاق ندارد. این که اقای داماد اشکال سندی کرده گفته است شاید سید در سند انها اشکال کرده این قطع بر خلافش داریم. سید به خاطر، سه تا چهار تا روایت است میرسیم در باب 40 ابواب القرائه روایت قاسم بن عروه است روایت قرب الاسناد است روایت علی بن جعفر است. اینها نمیشود همه دروغ باشد. ما از نظر سند مشکلی ندارد. سجدة التلاوه زیاده فی الفریضه. آیا شامل محل بحث میشود؟ این رکوع و سجود نماز دوم میتوانی بگویی زیاده نماز اول است یا نه. ما میگوییم گیر دارد اطلاق ندارد. چرا؟ مورد آن روایات یک نماز است. در آن نماز سوره عزیمه خوانده شده. نماز مستحب باشد اشکالی ندراد چون زیاده در نماز مستحب اشکالی ندارد نماز مستحبی ایه عزیمه بخوان بعد سجده کن و بعد ادامه بده. بحثی نداریم. بحث در مکتوبه است. نماز واجبی را شروع کردید سوره عزیمه خواندید بعد سجده کردید حضرت فرمود ان سجده مبطل نمازت هست. سجده ای که مرتبط به این نماز است. این سجده مال چیست؟ این سجده مال اون سوره است که جزء است دیگه. این را گفته است زیاده فی المکتوبه. به قول امروزی ها این ارتباط تنگاتنگ دارد با اون فریضه اش. سوره عزیمه خوانده اون سوره عزیمه سجده دارد حضرت فرموده این سجده زیاده در مکتوبه است.

اما محل کلام ما این است که یک نماز دومی را شروع کرده. یک رکوعی و سجودی در نماز دومی آورده که ربطی به نماز اول ندارد. اینجا هم زیاده در مکتوبه است؟ واقعا میتوانیم از اون تعدی کنیم به این جا؟ اون تعبدی است سجده زیاده در مکتوبه است، تعبدی است چون من قصد جزئیت نکردم. خود اقای خویی هم قبول دارد که اونها تعبدی هستند. تعبدی را باید بر موردش اقتصار کرد. بله سجود خصوصیت ندارد رکوع را هم شامل میشود. بله آیه عزیمه اون ایه اش باشد این ایه اش باشد. فرقی ندارد. اون سوره نجم را گفته شما بگو سوره های دیگر. اما این که ما بتوانیم تعدی کنیم از ان تعبد، سجده التلاوة زیاده فی المکتوبه در جایی که آن سجده را اوردیم در جایی که سجده تتمه سوره ای که در نماز خوانده ایم، ان را گفته زیاده در مکتوبه است ان وقت بگوییم جاهایی که هیچ ربطی به هم ندارد یک رکوع و سجود دیگری میکنیم این هم زیاده در مکتوبه است، نه ما گیر داریم.

سوال:؟؟

جواب: از توابع اون است اونجا عرفیت دارد.

سوال:؟؟

جواب: ما هم همین جور میگوییم. این پسندیده میشود در مورد خاص اما انجا کی من زیاده کردم؟ نه خوب بود ایشان یاد اوری کرد. ایشان (مرحوم همدانی) هم گفته. الان به ما بگویند این زیاده در نماز صبح است. ما میگوییم وسط نافله صبح این را اوردم زیاده فی المکتوبه کجا بود.

سوال:؟؟

جواب: حالا مورد ان روایات این است خودش خوانده. ان هم ما گیر داریم. حالا انجا باز مقداری قابل تحمل است.

ما که میگوییم نمیتوانیم تعدی کنیم به دو نکته: یکی ان نکته که این لواحق اون است. یکی این ظرفیت. در. او در همان حال فریضه ای سجده کرده این فریضه زیاده این فریضه است اما این جا در یک فریضه دیگری است بگوییم در یک فریضه دیگر زیاده در آن فریضه است این دور است.

سوال:؟؟

جواب: خارج نشده. گفت تو همین جا باش. در ذهنش گفت فعلا تو اینجا باش ما یک نماز نافله را بخوانیم. بابا این خارجا محقق شده این منصوص است استبعاد نکنید.

ما میگوییم این زاده فانّه زیاده تعبد است این تعبد این قدر زور ندارد اینجا را شامل بشود. میماند یک شبهه دیگری برای ادامه اش. ادامه میتواند بدهد این نماز را و بعد برگردد مثل همان نماز آیات. اینها را دیگه سید بحث نکرده گفتم همان که مبطل اون است یا نه بحث کرده اما این که این ادامه صحیح است یا نه، بحث نکرده.

شیخنا الاستاد رحمه الله علیه میگفت نمیشود. ما میگفتیم چرا نمیشود اقحام الصلاة؟ ایشان میگفت اون سلامی که میدهد برای نماز مقحَم، روایت داریم السلام مخرج عن الصلاة تا سلام داد، سلام کلام ادمی است مخرج است پس اون نماز قبلی باطل میشود. ایشان هم قبول داشت تا الان باطل نشده. به اون رکوع و سجود باطل نشده. به اون سلام، اولی باطل میشود ها! دومی صحیح واقع میشود. سلام مخرج است منصوص است. ایشان میگفت سلام مخرج است نماز اولی باطل شد. ما میگفتیم سلام مخرج است همان نمازی که برای او سلام دادی این مخرج است.

سوال:؟؟

جواب: کلام ادمی نیست جزء نماز که شد اون روایات اون قدر زور ندارد که به نحو مطلق. شاهدش هم این است که خیلی بعید است که در نماز آیات کلام ادمی گفته بشود اشکالی نداشته باشد. اون هم شبهه دارد اون اطلاق ندارد. همان که اطلاق نداشت کافی است که بگوییم نماز دوم صحیح است و بعد برمیگردد به نماز اول و تمامش میکند.

میگویم این جا محل بحث نیست یک جای دیگری سید بحث کرده. اقحام الصلاة فی الصلاة لا باس به. لا من حیث التکبیره که سید میگوید ولا من حیث الرکوع و السجود که اقای خویی میگوید و لا من حیث السلام که شیخنا الاستاد میفرمود، ما هر سه تا را گفتیم مانعیت ندارد پشتمان هم گرم است به همان روایتی که در نماز ایات میگفت اون را اول بخواند بعد ادامه بده. اون خیلی موثر است که ادم چطور فکر بکند.

فقط یک چیز باقی مانده که اقای خویی اینجا فرموده که بشرط این که ماحی صورت صلات نباشد حالا فرض کنید که مثلا در نماز فریضه صبح وتر را اقحام بکند فقط حمد را هم بخواند سوره را رهایش کند. چند لحظه ای که یک رکعت وتر را که ماحی صورت نمیشود مثل این که یک سوره ای را خوانده. خیلی طول بکشد شاید صورت آن نماز را از بین ببرد ولی نه اون هم از این جهت هم مشکلی ندارد. علی ای حال این که مرحوم سید فرموده و لو نسی و کبر لصلاةٍ اخری فالاحوط نه این احتیاط، احتیاط مستحب است فالاظهر یا فالاقوی این است که میتواند ادامه دهد و نماز قبلیش هم محکوم به صحت است. تتمه کلام مانده برای فردا بحث میکنیم.

خلاصه مطالب

نکات گعده