خارج فقه آیت‌الله گنجی ۱۴۰۲۰۸۲۸ «جلسه ۴۰»

از آیت‌الله گنجی

دروس استاد گنجی
علماصول فقه
موضوع کلیحجج
موضوع جزئیخبر واحد
تاریخ۱۴۰۲۰۸۲۴
تیتر مباحث
بیانسب
جوابسب
نظر استادسب
نظر استادسب


متن بدون ویرایش

بحث در مساله تکبیره الاحرام است. سر فصلش هست. که  خصوصیات تکبیره الاحرام را بیان کرد. بعد از این که فرمود رکن است و نقیصه اش و زیاده اش موجب بطلان است، شروع کرده در بحث جدیدی. صورت تکبیره الاحرام. عمده­ی در آن زیاده اش مضر است همان ادعای اجماع و شهرت است. دلیل معتنا بهی پیدا نشد. اگر کسی خواست احتیاط کند جای احتیاط دارد. بعضی ها هم احتیاط کردند زیاده اش موجب بطلان است علی الاحوط گفته اند. عمده اش این است اون ادله دیگر قاصر بود. عند النسیانش قاصر بود.

خب و صورتها الله اکبر. تکبیر صورتش کدام هست، صورتش الله اکبر من غیر تغییر. به همین شکل و هیئت. تغییرش ندهید. الله اکبر اکبار نه، الله الاکبر نه. تغییر نده. و لا تبدیل. الله اعظم، نه، تبدیل هم مجال ندارد. و لا یجزئ مرادفها. مرادفش هم فایده ندارد که اول نماز بگویید خداوند بزرگتر از عقل ما است بزرگتر از عالم است.

باب معاملات نیست که در معاملات فارسی و مرادفش هم مشکلی نداشته باشد. باب عبادات است توقیفی هستند. و لا یجزئ مرادفها و لا ترجمتها بالعجمیه او غیر عجمیه. نه ترجمه اش بکند الله اکبر را به عربی ساده تری مثلا. ظاهرش غیر عجمیه، ترجمه اش بکند به عجمی یا غیر عجمی. تبدیل لفظ به لفظ اوضح.

سوال:؟؟

جواب: مرادف نه. توضحیش بدهد مثلا.

حالا مهم نیست. خب این که باید ما اقتصار بکنیم بر همین الله اکبر وجهش چیست، از نظر اقوالی مرحوم اقای خویی ادعا کرده که تسالم کل است. ما درست است اجماع را قبول نداریم ولی جایی که تسالم بین همه مسلمین است اونجا نه، تسالم دیگه ادم را به قطع و یقین میرساند. گفته است همه اهل سنت هم این طور میگویند. تسالم کل.

ولکن همان طور که معلِّق گفته است تسالم کل نیست. بعضی از اهل سنت خلافش را گفته اند که در تعلیقه اورده است. البته مخالفت عده از اهل سنت مضر نیست. همین که در میان متشرعه علمای شیعه همه آنها و عمده آنها هم که ضمیمه اش میکنیم دیگه یقین پیدا میکنیم به این جهت که صورتش همین مقدار است. الله اکبر. تسالم کل نیست و نیازی هم به آن نیست، برای حصول یقین تسالم بین شیعه کافی است حالا سنی ها هم اضافه شده اند، عمده انها به همه اینها اضافه بشوند چه بهتر. خب این مهم نیست.

سوال:؟؟

جواب: قیل گفته؟ یکی از شاگردان؟؟؟؟ استاد: ولی من در ذهنم این است که پس چطور آقای معلق نوشته و لکن الذی یظهر من ابن رشد فلان. یکی از شاگردان؟؟؟ استاد؟ اها به قیل اشکال کرده؟ مقداری بعید است.

وجه دومی که در این جا هست استدلال شده به بعضی از روایات. یکی از آن روایات این روایتی است که مرسله صدوق کان رسول الله صلی الله علیه و اله وسلم اتم الناس صلاةً و اوجزهم کان اذا دخل فی صلاته قال الله اکبر. پیامبر اکرم وقتی که داخل نماز میشدند میفرمودند بگویید الله اکبر. این را ضمیمه کنید به ان روایتی که نقل شده. صلوا کما رأیتمونی اصلی. پس شما هم فقط بگویید الله اکبر.

سوال:؟؟

جواب: دیگه مثل من نماز بخوانید. معنایش مثل من نماز بخوانید همین است نماز به مردم یاد میدهد از جهت عملی.

اون صلوا کما رایتمونی اصلی همان طور که مرحوم خویی فرموده در مجامیع روایی ما نیست از اهل سنت است تاریخ است خیلی مهم نیست. مرسله صدوق هم اولا مرسله است و سندا ناتمام است. ثانیا دلالتا هم درست نیست. معنایش این است مختصرترین نماز را میخوانده است پیامبر اکرم. مراعات حال مامومین میکردند که در وصایای پیامبر هم هست که به امیر المومنین فرمودند که نماز جماعت را مراعات اضعف المامومین بکن.

نه حالا اون قدر که بعضی امان نمیدهند رکوع و سجود را ادم به آنها نمیرسد. حالا نه اونجور و نه اونجوری که سوره جمعه و بعض سور طوال را بخواند. یک حد وسطی که ایه شریفه هم دارد که حد وسط راه رشد است. پیامبر اکرم اوجز نمازها را میخوانده. اوجز الناس بوده از جهت صلات. کان اذا.... قال الله اکبر. شاید پیامبر الله اکبر را میفرموده جهتش میخواسته انتخاب اوجز بکند. انهای دیگر یک اضافه ای بکند از اوجزیت خارج میشود.

سوال:؟؟

جواب: حالا بینش الله هو الذی اکبر.

سوال:؟؟

جواب: این که پیامبر اکرم الله اکبر میگفته این دلیل بر تعیّن نمیشود. شاید انتخاب اخصر میکرده که صدرش است. اخصر کلمات این بوده این طور بیان میکرده. حالا شما اضافه کنید اشکالی ندارد ولی پیامبر اخصر را انتخاب میکرده. اخصر انتخاب کردن نفی مشروعیت اطول را نمیکند. این پر واضح است.

حالا این ها چیزی ندارد. روایت دوم هم روایت مجالس است در امالی اون روایت است که در باب اذان هم گذشت. در این روایت این جور فرمود که اما قوله الله اکبر لا تفتح الصلاة الا بها. صاحب وسائل همین جور نقل کرده است اما قوله الله اکبر لا تفتح الصلاة الا بها. افتتاح صلات به الله اکبر است. پس معلوم میشود که فقط ما باید الله اکبر بگوییم دیگه.

روایت مجالس مضافا به ضعف سند که دارد همان که مرحوم اقای خویی حالا لازم نیست که ان سه نفر یک نفرش هم کافی است آنها سه نفر توثیقشان ثابت نیست، دلالتش هم ناتمام است. در خود مجالس اما قوله و الله اکبر است این بر خلاف است پس یک واو اضافه کرد دیگه. ما گفتیم من غیر تغییر. همین نه یک کلمه کم و نه زیاد. الله اکبر.

سوال:؟؟

جواب: گفت و الله اکبر لا تفتح الصلاة اما دارد.

سوال:؟؟؟

جواب: بله دیگه. همان نفرٌ من الیهود بعد فرمود که اما قوله و الله اکبر.

سوال:؟؟

جواب: این عطف بر جایی نیست.

سوال:؟؟

جواب: میگم اختلاف نسخه دارد.

منتهی این اشکال مرحوم خویی بر صاحب وسائل وارد نیست. صاحب وسائل میگوید در جایی که اختلاف نسخه بود اون که وسائل میگوید معتبر است چون صاحب وسائل سند به نسخه دارد ولی اونی که در امالی است ما سند نداریم. اشکال مرحوم اقای خویی بر مبنایش وارد نیست. اولا کلمه عطف دارد و یک اضافه دارد و ثانیا از جهت دیگر دلالتش قاصر است. او سوال کرد از چند چیز یکیش الله اکبر حضرت فرمود الله اکبر لا تفتح الصلاة الا بها. به الله اکبر افتتاح نماز میشود. این نفی نمیکند که.

سوال:؟؟

جواب: نماز افتتاح نمیشود الا به این که الله اکبر را بگوییم نه به خصوص الله اکبر لا تفتح الصلاة.

سوال:؟؟

جواب: میگوید این کلمه خصوصیتش این است که افتتاح صلات است. افتتاح نمیشود الا، نه که به خصوص این. الله اکبر تکبیره افتتاح است پس منحصر است تکبیره افتتاح در این؟ نه دیگه.

سوال:؟؟؟

جواب: الله اکبر لا تفتتح الصلاة الا بها باید الله اکبر را بگویید که افتتاح صلات باشد. یعنی اگر کسی گفت و الله اکبر اگر گفت الله هو الاکبر. نه.

سوال:؟؟

جواب: بابا او سوال کرده از الله اکبر حضرت هم فرموده الله اکبر افتتاح صلات است منحصر نکرده.

سوال: حصر کرده

جواب: نه توضیح سوال یهود است.

سوال:؟؟

جواب: الله اکبر را سوال کرده که چیست حضرت فرموده افتتاح صلات به الله اکبر است. نه این که هیچ چیزی دیگری افتتاح نمیشود.

سوال:؟؟

جواب: لا تفتح الصلاة ... چون او سوال کرد الله اکبر داستانش چیست، فرمود نماز شروعش با الله اکبر یعنی خصیصه الله اکبر افتتاح است نه این که اگر یک چیزی اضافه کردی افتتاح نمیشود. همه قبول دارند که الله اکبر افتتاح هست.

سوال:؟؟؟؟

جواب: یعنی برای افتتاح است. یعنی غیر از این نه که به این معنا حالا یک کلمه هم اضافه شد نمیشود اون کلمه الله اکبر اگر الله الاکبر هم میگفت شاید حضرت میفرمود تفتتح الصلاة به.

مهم این است که سند ندارد و موید میتوانند باشند و دلالتی بر مطلوب ندارند.

سوال: سند را هم میشود درست کرد.

جواب: قبلا بحث کردیم سند مجالس را در ذهنم این است که نمیشود.

بذارید اون که مهم است و مساله را تمام میکند این است که وجه مهم عمده در این که تکبیره الاحرام یعنی الله اکبر بدون زیادی بدون تغییر، وجهش انصراف است. انصراف کلمه تکبیره الاحرام یا تکبیره. فرق نمیکند. همان طور که الان انصراف دارد تکبیر، انصراف دارد اگر گفت تکبیر مردم میگویند الله اکبر همان طور که الان انصراف دارد بالاتر از انصراف اصلا اختصاص پیدا کرده به قول الله اکبر به حکم اصل عدم نقل، میگوییم در زمان روایات هم گفته است تکبیر الاحرام لا تفتتح الصلاة الا بها یعنی همین. به ضمیمه اصل عدم نقل میگوییم تکبیر یعنی الله اکبر.

خصوصا که یک مویداتی هم میتوانید از خود روایات پیدا کنید. این که در کثیری از روایات من چندین باب را نگاه کردم کلمه تکبیره را میاورد هیچ جا معنا نمیکند. این که کلمه را امام میاورد این که تکبیره در السنه روات است هیچ وقت معنایی نمیکنند برایش، به ذهن میزند که این معنایش معروف بوده ان زمان. معروف بوده شایع بوده نیاز به بیان نداشته. در روایات کثیر مّا میگوید کبّر. کثیرا مّا میگویند تکبیره الاحرام و معنا نمیکنند پس معلوم میشود که معروف بوده. لذا خیلی بعید است که اونی که معروف بوده غیر از اونی است که الان معروف است. پس میگوییم همین معروف بوده.

میتوانید باز یک شواهدی پیدا کنید همان طور که مرحوم خویی مطرح کرده. من فرصت پیدا نکردم. در ذهنم هست بعضی از جاها به یک مناسبتی تکبیر را گفته الله اکبر. در باب رکوع هست تکبیر رکوع همین که اقای خویی فرموده در آن روایات است که ما نود و پنج تکبیر داریم شمرده است یک بابی است اصلا در وسائل الشیعه که هفده رکعت نود و پنج تکبیر دارد ظهر و عصر و مغرب و همه انها میشود نود و پنج تا. یکی از ان تکبیرها تکبیر رکوع است اونجا حضرت فرموده که وقتی که نمیخواهد تکبیر را معنا کند ها معنایش معروف بوده. حضرت فرمود وقتی که انتساب پیدا کردی درست اون وقت بگو الله اکبر. اگر ان روایتش را بخوانید. میخواهد بگوید تکبیر را عند الانتساب بگو نه این که یک کم خم شدی بگو. انجا حضرت تصریح کرده حضرت که وقتی منتسب شدی قل الله اکبر. نه از باب تفسیر تکبیر. تکبیر نیاز به تفسیر نداشته. بدل تکبیر اونجا گفته که اذا قمت منتسبا فقل الله اکبر. یکی از شاگردان؟؟؟؟؟ استاد: این را میتوانید پیدا کنید یک جاهای دیگری که شبیه این است که کجا بگو الله اکبر. به جای کبّر گفته است بگو الله اکبر. کسی اگر روایات را نگاه کند این مناسبت ها را نگاه کند این اصل عدم نقل را التفات پیدا کند در ذهن ما این است که به یقین میرسد که تکبیر معنایش همان الله اکبر است.

سوال:؟؟

جواب: اصلا معنایش این است یعنی الله اکبر. انحصار دیگه نمیخواهد دیگه. گفته است نماز شروع میشود به تکبیر. تکبیر هم یعنی الله اکبر. وقتی که معنایش این است انحصار است دیگه خودش.

خب وجه عمده در ذهن ما این است انصراف دارد ادله که تکبیر را گفته است جزء است انصراف دارد به همین الله اکبر بدون کمی و زیاده. عمده این است. مرحوم اقای خویی فرموده نه عمده روایت حماد است. روایت حماد یک داستانی دارد که حضرت به حماد فرمودند که خوب بلدی نماز بخوانی. گفت اقا ما کتاب حریز را حفظ کردم چند دفعه مطالعه کردم در مورد نماز کلی تحقیقات کردم مثلا. از ما سوال میکنند خوب بلدی. حضرت فرمود بخوان. نماز را خواند بعد حضرت فرمود نشد. نماز خوب خواندن این است که من میخوانم. که وقتی خواند حماد گفت احساس ذلت کردم در مقابل امام. طبیعیش همین است دیگه. از این طرف میگوییم ما حفظ هستیم از ان طرف میبنیم نماز ما با نماز امام صادق فاصله دارد. امر طبیعی است که انسان احساس ذلت کند.

بعد حضرت خودشان بلند شدند نماز خواندند. ما روایتی داریم در مورد صلات بیانیه و یک روایات داریم در مورد وضو بیانی و یک روایت داریم در مورد حج بیانی. اینها مخترعات شارع هستند که برای ما بیان کردند. اینها یک داستان جامعی دارند. آن داستان این است که این که در این روایات آمده است ظاهرش این است که لزومی است مگر قرینه بر خلاف پیدا کنیم یا نه چنین ظهوری در لزوم ندارد.

اگر امام علیه السلام بلند شدند و نماز را خواندند به همان شکلی که میخوانند ظاهرش این است که "باید". اینهایی که انجام داده بایدی است. مگر قرینه ای بر خلاف بیاید. خصوصا که در صحیحه حماد اخرش دارد که ما به این نماز امر شده ایم. یک اضافه ای هم دارد: هکذا صلّ. این جور نماز بخوان.

این را در ذهنم این است که غالبا مرحوم اقای خویی همین جور ادعا دارد و به نظرم بعضی جاها خلافش هم گفته است. ولی غالبا این ادعا را دارد که در این وضو حج و نماز بیانی اصل بر لزوم است. ایشان این ادعای کلی را در این گونه موارد دارد. نکته اش یک مبنای اصولی است. ایشان میگوید ظاهر امر این است که امری که ترخیص در ترک ندارد عقل حکم میکند به لزوم. ایشان عقلی میداند وجوب را. خب اینها هر طلبی از شارع صادر شد و ترخیص در ترک نداشت فهو لازم فهو واجب. این اعمال مطلوب شارع است به عنوان مطلوب بیان شده ترخیص در ترک هم نداریم پس هر چه در این جا بیان شده اصل لزوم است.

این یک ادعا را کرده و در محل کلام تطبیق کرده. در محل کلام امام علیه السلام که بلند شدند که نماز را به حماد یاد بدهند بعد از این که رو به قبله ایستادند و خصوصیات را مراعات کردند فرمودند الله اکبر. پس معلوم میشود که الله اکبر واجب است. بدون عرضم به خدمت شما زیادی و کمی. الله اکبر. بعد هم فرموده که ندیدم کسی به این وجه استدلال بکند کأنّ مثلا انحصاری است که ما التفات پیدا کردیم به این وجه و لیت شعری کیف غفل الاصحاب عن التمسک بهذه الصحیحه فی المقام مع وضوح دلالتها و استنادها الیها فی کثیر من المقامات. میگوید در بسیاری از مقامات به این صحیحه تمسک میشود یکیش هم این جا.

ولکن در ذهن ما این است که نه همان کار اصحاب درست است که... در خصوص مورد واضح بوده اصلا خیلی بحث نکرده اند صورت تکبیره الاحرام صورت الله اکبر بحث انچنانی نکردند. واضح بوده. مضافا که نه استدلال به این صحیحه حماد نادرست است. این که ما بیاییم بگوییم اصل این است که هر عملی را امام انجام داده اون لزومی است الا این که قرینه بر خلاف بیاید. نه، ما در ذهنمان این است که حضرت میخواهد نماز خوب را برای حماد بیان کند. یک نماز عالی را. قطعا نمازی که حماد خواند مبرئ ذمه بوده و باطل که نبوده. باطل اگر بود حضرت یک جور دیگری صحبت میکرد، نمیگفت زشت است 60 سال بگذرد از عمر ادم و لم یحسن. حسن انجام ندهد. بیان ضعیف است. باطل بود یک جوری دیگه. حماد کجایی نماز باطل میخوانی! اینجا خراب است. به ذهن میزند که امام صادق، و لو ما در وضو و حج بیانیه انها را قبول کنیم ولی در صلات بیانیه به ذهن میزند که امام علیه السلام میخواسته اون شاه فردش را که لایق اصحاب ائمه است همان که 60 ساله است عمری که با انها در ارتباط است باید یک نماز بهتری بخوانید.

این را مطالعه اش بکنید. صدر و ذیلش همین را میرساند که. کثیری از اون اعمالی که حضرت انجام داده واجب نیست. کثیری از انها. بشمارید به نظرم اون اعمالی را که میخواسته نشان بدهد به حماد که این کارها را بکن اکثر انها واجب نیستند. پایشان را چطور بگذارند حالتشان چطور باشد میخواهید یک مقداری از اولش بخوانید که حضرت بلند شدند نماز بخوانند دیگه کسی اشکال نکند که چرا حضرت اذان و اقامه نخواندند نماز مستحبی بوده اذان و اقامه نداشته. امام شروع کرده از همان اول. اهنگ این تعلیم امام علیه السلام این است که یک نماز کاملی که لایق یک صحابی 60 ،70 ساله است حالا جوان است فرصت ندارد و حال ندارد مهم نیست. 60 سالت شده مرتبط به ما هستی شیعه هستی باید نمازت یک نماز حسابی باشد. حالا اگر از اولش بخوانید که حضرت بلند شدند چکار کردند. این فعل حضرت دلالت بر لزوم ندارد. بالاخره حضرت میخواسته یک نمازی به این نشان بدهند. شاید الله اکبر افضل بوده این را انتخاب کرده. با این هم میسازد. سوره ای که خوانده کسی توهم میکند که متعین است؟ نه، یک سوره انتخاب کرده. خیلی از چیزهایش انتخابی است قطعا.

اولش را بخوانید که شروع میکند. یکی از شاگردان؟؟؟؟؟ استاد: اینها همه مستحبات است. غیر از رو به قبله ایستادن. یکی از شاگردان؟؟؟ استاد: ترتیل مستحب است. یکی از شاگردان؟؟؟؟ استاد: به نظرم 70، 80 درصدش مستحبات است. نگاهش بکنید همین جور است. نماز حسن. یک نماز عالی. یکی از اصحاب کبار بوده یک نماز درجه یک مثلا این است. نه این ظهور در لزوم ندارد چطور شده مرحوم اقای خویی ادعا میکند اصل در این ها لزوم است. اشکالی ندارد هر جا طلبی بود ما هم قبول داریم هر جا طلبی بود ترخیص در ترک نیامد فهو لازم. اما در مثل این فعلی که از اول بنایش بر این است که ان نماز عالی را...

میدانید مستحبات نماز از واجبات نماز بیشتر است. در عروه مثلا میگوید رکوع واجب است بعد میگوید مستحبات رکوع. 10، 20 تا مستحبات برای هر کدامش. مستحبات قرائت. مستحبات نماز بیش از واجبات نماز است در جاهایی که این همه مستحبات راذکر کرده خودش هم از اول گفته. مضافا به این نکته که تخطئه نمیکند حماد را که ان نماز را خوانده. میگوید نماز خوبی نیست. نماز خوب این است. این جور باید نماز بخوانید.

سوال؟؟؟

جواب: زشت است غیر از خلاف شرع است. ما هم میگوییم زشت است یک طلبه نماز میخواند اذان و اقامه نمیگوید. با این که مستحب است. این زشتی قبیحی این به همان جهت کمال بر میگردد. اینها امور عرفی است.

ایا این جور عملی که اساسش برای کامل هست، یک، و مشتمل بر مستحبات کثیره ای هست، دو، و فاقد این هم صحیح بوده، سه، و نکات دیگری که هست، آیا با وجود این نکات باز هم ان جمله اخر هکذا صلّ یعنی واجب است؟ نه ما دیگه.

سوال:؟؟

جواب: این همه را خارج کنید اینها تخصیص اکثر است. حالا بر مبنای ایشان تخصیص اکثر لازم نمیاید. ایشان میگوید تخصیص نیست صلّ یعنی نماز بخوان هر جا ترخیص در ترک آمده مستحب. صلّ یعنی نماز بخوان. مطلوب من است. این مطلوبی که اکثرش ترخیص در ترک دارد باز هم میتوانیم بگوییم عرف در این جا میگوید از قسم لازم است یا نه؟

سوال:؟؟

جواب: نه موردی است. در مثل این مورد هکذا این جور نماز بخوان. ما هم این طور صحبت میکنیم. بچه ما صحیح نماز میخواند میگوییم این چه نمازی است این جور نماز بخوان. این نماز، نماز کاملی است. متدینین معمولا نمازهایشان صحیح است. نماز کامل را، ما در صدد بیان نماز کامل هستیم.

این که مشهور به این روایت استدلال نکرده اند اولا واضح بوده نیاز به استدلال نداشته است و ثانیا مجال ندارد استدلال به این روایت. فرع اول که فرمود و صورتها الله اکبر همان انصراف ادله اجزاء که عرض کردیم. بحث دوم و الاحوط عدم وصلها بما سبقها من الدعا. میتوانیم این الله اکبر را وصلش کنیم این الِفش بیافتد مقداری کم میشود. یا نه دعاهایی که قبلش میخوانیم بعد ادامه بدهیم الف الله در حال وصل بیافتد. این آیا صحیح است یا نه شروع کرده مرحوم سید ملاحظه کنید.

خلاصه مطالب

نکات گعده